تبیان، دستیار زندگی
لسلام محمدبن حسام الدین، معروف به ابن حسام از شاعران قرن نهم می باشد. اجداد وی، همگان از اهل فضل و علم و ارشاد بوده اند. زادگاه وی قصبه خوسف می باشد كه در جنوب غربی بیرجند واقع شده است. از مطالعه دیوان وی چنین برمی آید كه وی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شرحی بر قصیده ابن حسام در منقبت امام رضا علیه السلام

محمدبن حسام الدین، معروف به ابن حسام از شاعران قرن نهم می باشد. اجداد وی، همگان از اهل فضل و علم و ارشاد بوده اند. زادگاه وی قصبه خوسف می باشد كه در جنوب غربی بیرجند واقع شده است. از مطالعه دیوان وی چنین برمی آید كه وی در صرف و نحو و معانی و بیان و نجوم و تاریخ و تفسیر و حدیث و علم رجال و انساب، تبحری فوق العاده داشته است. وی همچون اغلب شاعران زمانش، مذهب شیعه داشته و در مدایح حضرت رسول(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام اشعار زیادی سروده است. وی علاوه بر دیوان، خاوران نامه ای بر وزن شاهنامه فردوسی شامل 25000 بیت دارد كه شرح دلاوریها و رشادتهای علی علیه السلام می باشد. وی در قصبه خوسف چشم از جهان فرو بست. آرامگاهش در آن دیار، زیارتگاه مشتاقان است.

در مجموعه اشعار و مدایح درخشان ابن حسام، یك قصیده در منقبت امام رضا علیه السلام می باشد.

قصیده ای مملو از تشبیهات نغز و استعاره های دلپذیر و تلمیحات دلفریب.

شاعر در توصیف امام علیه السلام با استفاده از قدرت كلام خویش كوشش فراوان نموده است كه مضامین عالی خلق نماید. وسعت اطلاعات شاعر در سرتا سر این چكامه، به خوبی مشهود است. وی در مطلع سروده، از امام علیه السلام می خواهد كه گیسوان خوشبویش را بتاباند تا با عبیر افشانی طره عنبرینش، بازار مشك و عنبر شكسته شود و اگر باد صبا بوی خوش زلف امام را به سرزمین چین، كه مركز مشك می باشد، به عنوان هدیه و سوغات ببرد، كار خطایی نكرده است.

عبیر می دمد از ناف آهویان ختن بتاب طره(1) و نرخ عبیرشان بشكن نه از خطاست كه از چین طره تو برد صبا شمامه(2) مشك خطا به خاك ختن سرو، كه مظهر بلندقامتی و قامت آراسته می باشد، در مقابل قد رعنا و زیبای امام علیه السلام شرمسار و در پرده خجلت، خویش را پنهان نموده است.

چون سایه در ظلمات حجاب خویش بماند

ز رشك قد تو در باغ سرو سایه فكن

خوشبویی ریاحین، معطر بودن سبزه و چمن، عطر افشانی گلها و لاله ها در باغ و بوستان، از بوی خوش طره مشكین امام رضا علیه السلام می باشد.

ز بوی طره تو چون شمیم باد شمال

معنبر است ریاحین، معطر است چمن

قابل ذكر است كه شاعر در این بیت، از آرایه حسن تعلیل(3) استفاده نموده است و با استفاده از آرایه تشبیه، سخن هم زیبا و هم موجز گردیده و باعث فصاحت و بلاغت كلمه و كلام شده است.

به اعتزال چو سروی، به طره چون سنبل

به بوی زلف بنفشه، به رنگ چهره سمن

همای جلوه و طاووس شكل و كبك خرام

تذرو(4) و زینت و طوطی مقال و فاخته من

نشانه رخ و زلفت گل است و سنبل تر

نمونه خد و خطت شقایق است و دمن(5)

از نظر زیباییهای هنری و كاربرد تشبیه شاعر، با استفاده از خلاقیت ذهن خود یكی از زیباترین تشبیهات یعنی تشبیه مفروق را به كار برده است.

چو سرو اگر به خرامی به جانب گلزار

به خود فرو شود از رشك سنبلت، سوسن

نگر كه یوسف گل را ز شرم عارض تو

دریده است زلیخای باد پیراهن

شاعر با استفاده از داستان یوسف و زلیخا و سوره مباركه یوسف، مبادرت به خلق تشبیه نموده است. گلهای باغ به یوسفی تشبیه گردیده اند كه وقتی در مقابل چهره امام شرمسار می گردند. شیفتگی شاعر به حدی است كه به آستان امام التجا آورده و شوق دیدار وصال امام علیه السلام او را از خود بیخود و بی قرار و بی آرام نموده است، صبر و آرامش از وی سلب گردیده است. ناله و زاری و التماس وی در بارگاه ملكوتی امام آن گونه است كه اشكهایش پیوسته جاری است و بر اثر فراوانی این اشكها، بارگاه مقدس مملو از گل و لاله شده است.

گیاه و لاله دمد دم به دم چو فصل بهار

بر آستان تو هر دم ز آب دیده من

آستان مقدس امام علیه السلام، قبله حاجات نیازمندان و دردمندانی است كه هیچ ملجأ و پناهگاهی ندارند.

چو جان درازی سرو تو از خدا خواهم

روم به قبله حاجت روای اهل زمن

خاك آن بارگاه همچون توتیایی است كه به ستارگان روشنی می دهد و همچون كحل الجواهری است

كه باعث نور و روشنی چشم می گردد.

رضای مرتضوی منزلت كه خاك درش

روا بود كه توتیای چشم پرن(6)

در این بیت، به پیروی از حافظ، خاك راه و خاك منزل امام علیه السلام به توتیا تشبیه گردیده است.

چنانكه حافظ می گوید:

كحل الجواهری(7) به من آرای نسیم صبح

زان خاك نیكبخت كه شد رهگذار دوست

گر دهد دستم كشم در دیده همچون كیمیا(8)

خاك راهی كان مشرف گردد از اقدام دوست

اگر نسیم دلنواز صبحگاهی بوی خوش تربت مقدس وی را به سرزمین یمن و قبیله قرن برساند، اویس زندگی دوباره می یابد.

ز بوی تربت پاكش اویس(9) زنده شود

نسیم اگر برساند شمیم او به قرن(10)

این بیت تلمیح و اشاره ای دارد به سخن رسول اكرم(ص) كه "همانا من بوی خدای رحمان را از یمن می بویم" آبرو و عزت امام علیه السلام باعث جواز عبور اهل حجاز به بهشت می شود و خاك كوی پاكیزه وی، نجات دهنده اهل یمن است.

به آبروی شریفش جواز اهل حجاز

به خاك كوی نظیفش یمین اهل یمن

شاعر ضمن توصیف امام علیه السلام، استعمال آرایه های ادبی را نیز مد نظر داشته و در بیت فوق ترصیع(11) و موازنه(12) به كار برده است. در محلی كه بارگاه مقدس امام علیه السلام وجود دارد، بهشت با همه زیبایی ها و نعمتهایش با آبادیهای اطراف آن نمی تواند برابری كند. به برزنی كه در آن روضه مقدس توست بهشت بر نزد با سواد آن برزن جبرییل كه همای سدره نشین بارگاه مقدس پروردگار می باشد، مثل كبوتران حرم، طوق بندگی او را بر گردن دارد و بر این چاكری فخر می فروشد.

همای سدره نشین را بر آستانه اوست

چو طایران حرم طوق طوع در گردن

شاعر در ضمن وصف امام علیه السلام، اشاره ای هم به همراهی جبرییل با رسول الله(ص) در شب معراج تا درخت سدرة المنتهی(13) دارد. چنانكه سعدی می گوید:

چنان گرم در تیه(14) قربت براند

كه در سدره جبرییل ازو باز ماند

این از كرامت و لطف پروردگار است كه زیارت امام علیه السلام، ثوابش از هفتاد حج بیشتر می باشد:

به هفت حج و به هفتاد حج برابر كرد

زیارت تو رسول از كرامت ذوالمن

خاصان و اولیاءالله در كعبه بارگاه امام با همان خلوص و با همان توجه و اخلاص عبادت می كنند كه حاجیان در شب دهم ذی الحجه در مشعرالحرام(15).

به كعبه تو همه عمره كرده اهل صفا

چو حاجیان به مشاعر توجهی متقن

در این بیت، از آرایه ایهام استفاده شده است. "صفا"، علاوه بر معنای اهل صفا و خلوص، به معنی صفا و مروه نیز می باشد. جمال دلربای امام علیه السلام آن گونه برتری و شرفی بر خورشید فلك دارد كه خورشید بر دیگر كواكب، و خورشید روشنی چهره خویش را از چهره زیبای امام علیه السلام گرفته است. زیرا امام علیه السلام تاباننده حقیقت است، هر چند شاعر در بیت بعد ازین تشبیه منصرف می شود و معتقد است كه آفتاب ذره ای از نور خورشید جمال دل آرای اوست:

بر آفتاب جمال تو آن شرف دارد

كه بر كواكب رخشنده آفتاب علن

به آفتاب چه نسبت كنم جمال تو را

كه آفتاب تو را ذره ای است از روزن

بهشت در مقابل مرقد مطهر امام علیه السلام، منظره ای كوچك بیش نیست.

ز مرقد تو بهشت برین یكی منظر

ز روضه تو ریاض جنان(16) یكی گلشن

باید متذكر شد تمامی بیت دارای آرایه موازنه می باشد.

در كشتزار سبز و خرم امام علیه السلام، برج جوزا و دو پیكره، به اندازه جویی از آن مزرعه وسیع می باشد و در گلستان پر از گل و ریحان امام علیه السلام، برج سنبله خوشه ای از خرمن وی.

به كشتزار تو جوزا(17) جوی است از مزرع

به باغ، سنبله ات خوشه ای است از خرمن

در این بیت، آرایه ایهام تناسب می باشد، زیرا سنبله در معنای خوشه گندم با كشتزار و خرمن تناسب دارد. افلاك در هنگام زیارت بارگاه مقدس امام علیه السلام به اندازه هفت طبق آسمان در و مروارید خالص هدیه می آورند.

نثار قد پاك بزرگوار تو را

گرفته هفت آسمان ز در عدن

باد صبا به امید آن كه از بهشت برین خراسان كه بارگاه مقدس امام در آنجاست ذره ای از بوی خوش نصیبش شود، به سرزمین خراسان پناه می برد:

به بوی آن كه بیابد ز مشهدت بویی

صبا به خاك خراسان همی برد ممكن

برای موسی پیامبرعلیه السلام افتخار بزرگی است كه امام را در سرزمین مقدس وادی ایمن(18) با اعزاز و اكرام با "من سلوی"(19) پذیرایی كند:

سزا بود كه زیارت كند به صد اعزاز

رسول وادی ایمن تو را به سلوی و من

این بیت، تلمیح دارد به تابیدن نور حق در مسیر موسی علیه السلام و همسرش صفورا در وادی ایمن و همچنین اشاره به فرستاده شدن من و سلوی برای قوم بنی اسراییل از جانب پروردگار كه در قرآن مجید در آیه 30 از سوره مباركه قصص و آیه 57 از سوره شریفه بقره، به آن اشاره شده است. لبهای شیرین، شیوا و فصیح امام علیه السلام با هر كس كه سخن بگوید، لكنت زبان وی را شفا می بخشد؛ همان گونه كه باد صبا بر هر كس كه بوزد، علت و مریضی را از او دور می كند: چنانكه باد صبا صحت آورد، به برد لب مسیح مقال تو لكنت الكن شاعر بر خود فخر می فروشد كه پیوسته در صبح و شام، روز و شب و آشكار و نهان مدح امام علیه السلام را تكرار می‌نماید.

منم كه درس ثنای تو می كنم تكرار

به صبح و شام و به روز و به شب به سر و علن

مدح و ستایش امام علیه السلام همچون شیر گوارایی است كه لبهای شاعر را شیرین نموده است، به مانند شیر و عسلی كه از جوی روان بهشت به بهشتیان و مؤمنان داده می شود.

به شیر مدحت تو چون شود لبم شیرین

ز جویبار جنانم دهد شهد و لین(20)

در این بیت، به چهار چشمه بهشت كه ساقی آنان علی علیه السلام می باشد، اشاره گردیده است.(آیه 15 از سوره مباركه محمد) با وجود این كه شاعر معترف است كه در صندوقچه پر از مروارید سخنان وی گوهرهای بایسته برای سفتن مدح آن امام همام وجود ندارد، اما طبع و قریحه همخون طوطی وی، در باغ وصف و ستایش امام علیه السلام به هیچ بلبلی اجازه سخن گفتن در منقبت امام علیه السلام را نمی دهد، زیرا طراوت و عذوبت سخنش در وصف آن ستاره تابان، قیمت مروارید را شكسته و در باغ فصاحت و بلاغت همچون همای بلند آشیانه ای است كه ترس و باكی از زاغ و زغنهای فرومایه كه به مدح فرومایگان آلوده پلشت دل خوش كرده اند، ندارد:

منم كه طوطی طبعم نمی دهد در باغ

مجال، بلبل خوش نغمه را به گاه سخن

طراوت سخن آبدار شیرینم

شكست در ثمین را رواج و قدر و ثمن(21)

چو من همای بلند آشیان سلطانم

مرا چه باك زفریاد زاغ و بانگ زغن

ز بس كه باغ سخن من معطر كرد

زمن برند ریاحین سخنوران زمن

شاعر با وجود توانایی بی مانند در مدح امام علیه السلام، خود را عاجز می بیند و آرزو می كند ای كاش حسام بن ثابت شاعر رسول الله(ص) زنده بود و امام را آن گونه كه شایسته وی می باشد، توصیف می نمود:

نمی رسد به ثنای تو ابن حسام

مگر ثنای تو حسان كند به وجه حسن

در پایان قصیده، ابن حسام خود را در حال كوچ كردن از این جهان به آن می بیند كه در مسیر راهش عقبه های خطرناك و چاههای عمیق انحراف، گمراهی، شرك و نفس پرستی وجود دارد كه برای نجات از این گردنه های تنگ و مهلك، به ریسمان اهل بیت نیاز است.

به همین دلیل، چنگ زدن به ریسمان محكم اهل بیت را بهترین راه نجات می بیند:

چو ما حواله به كوچیم و پر گذر چاه است

ز چاه بر نتوان آمدن مگر به رسن

من اعتصام به حبل المتین از آن دارم

كه رشته ای است مسلسل زابتدای فطن

پی نوشت ها:

1-موی آویخته بر پیشانی .

2- دستنبو، گلوله ای از بوئیدنها.

3-یكی از آرایه های ادبی، آوردن علت زیاد و ادیبانه در سخن كه این علت ادعایی باشد نه حقیقی.

4- قرقاول، یكی از پرندگان .

5- دامنه صحرا.

6- ستارگان خوشه پروین، نام منزلی از منازل قمر .

7- نوعی سرمه مرغوب .

8- ماده ای كه اجسام پست مثل مس را به طلا تبدیل می كند.

9-یكی از اصحاب خاص رسول اكرم(ص) و علی علیه السلام كه در صفین به شهادت رسید.

10- نام قبیله اویس قرنی.

11- یكی از آرایه های ادبی، كلمه های هماهنگ در قرینه های نظم و نثر كه وزن و صرف پایانی آنها یكی است.

12- یكی از آرایه های ادبی، كلمات هماهنگ در قرینه های نظم و نثر كه وزن یكی و صرف پایانی آنها مختلف است.

13- درختی است در آسمان هفتم .

14- صحرایی كه قوم بنی اسراییل بر اثر كفران نعمت، چهل سال در آن سرگردان بودند.

15- مشعر، یكی از اعمال حج تمتع؛ نام محلی كه حجاج در شب دهم ذی الحجه تا بامداد در آن جا توقف می كنند.

16- جمع جنت، بهشت .

17-دو پیكر، سومین برج از بروج دوازده گانه.

18- سرزمین مقدسی كه نور حق بر آن تابید.

19- نام دو غذا كه خداوند برای بنی اسراییل فرستاد، ولی كفران نعمت كردند.

20- شیر .

21- بها و ارزش.

مولف:دكتر حبیب جدیدالاسلامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.