تبیان، دستیار زندگی
سرگرمی بیشتر،شکم بزرگتر،اندیشه کمتر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصر آدم های الکی خوش

سرگرمی بیشتر،شکم بزرگتر،اندیشه کمتر

بخش ارتباطات- تغییر و تحول فناوری ، اجتناب ناپذیر است؛ در حقیقت، همین مسأله دلیل رشد و حیات صنعت است. رشد صنعت آنقدر بالا می گیرد که همگان را مسحور خویش می سازد. رشد صنعت پدیده ای به نام صنعت سرگرمی را به ارمغان می آورد. صنعت سرگرمی تجارتخانه ای عظیم را تشکیل می دهد که هنوز هم در حال توسعه است. بدین ترتیب می توان صنعت سرگرمی را یکی از ابزارهای تاثیر گذار پدیده قدرت نرم نامید.

دنیای امروز،دنیای قشنگ نو

شهر بازی

آلدوس هاکسلی از نظریه پردازان معروفی است که در ارتباط با دنیای فعلی و عصر سرگرمی و ارتباطات، نظرات جالبی را ارائه کرده است. او در کتاب "دنیای شگفت انگیز نو" به طرح مطالب جالبی پرداخته است.

هاکسلی به تشریح یک دنیای خیالی می پردازد که به نظر می رسد این دنیا امروز به واقعیت بسیار نزدیک است به گونه ای که نمی توان تصور کرد که این سخنان بر مبنای یک دنیای تخیلی فرض شده و بیان گردیده است. هاکسلی در وصف این دنیا آن را ثمره رشد تکنولوژی افسارگسیخته ای می داند که عاری از اخلاق است. دنیای قشنگ نو دنیایی است که در آن فرهنگ و ارزش های انسانی وجود ندارد. به نظر می رسد تاریخ بشریت فراموش شده و سنت و مذهب نیز رنگ باخته است. تنها اصل مهم رفاه و پیشرفت است و البته سرگرم بودن و شاد زیستن. طبیعتا برای کسب این اصل آنچه مهم است اینکه اندیشه و اراده انسانها به تعطیلی کشیده شود.سرگرمی و تفریح و گذران وقت در لحظاتی با ساز و طرب، مجال اندیشه را میگیرد.

بعد از مدتی در چنین دنیایی انسانها به مرور به ماشین هایی تبدیل می شوند که فاقد شعور،تفکر و اراده هستند. بنابراین اعتراضی وجود ندارد. چون همگان تحت کنترل یک کنترل کننده بزرگ قرار دارند. این کنترل کننده بزرگ قادر است برای هر روز و هر لحظه افراد وسیله ای فراهم کند تا همواره سرگرم باشند. بازی های رایانه ای تولید می کند. مرد عنکبوتی می سازد و هر از چند گاهی وعده ساخت قسمت تازه ای را می دهد. موسیقی رپ و متال را تقدیم می کند و به این واسطه به اهدافش نزدیک می شود.

موبایل

طبیعتا غرق در خوشی و لذت بودن به مرور موجبات محو اندیشه را فراهم می کند. بدین ترتیب امروز با عصر انسانهای الکی خوش روبرو هستیم . عصری که همه چیز در سرگرمی خلاصه می شود.

لشگر قدرتمند صنعت سرگرمی محصولات متنوعی را به همگان معرفی می کند. مواردی از قبیل موسیقی،شراب،سکس،مد،شکم و تلویزیون که برای هر یک از اینها تبلیغات گسترده ای انجام می شود تا مردم ترغیب به انتخاب این گزینه ها شوند.

حال سوال اینجاست که در چنین شرایطی چه باید کرد؟مسلما تنها بیان وضعیت و ارائه گزارش کافی نیست.باید راهی برای مقابله و خنثی سازی وجود داشته باشد.

طبیعتا غرق در خوشی و لذت بودن به مرور موجبات محو اندیشه را فراهم می کند. بدین ترتیب امروز با عصر انسانهای الکی خوش روبرو هستیم . عصری که همه چیز در سرگرمی خلاصه می شود

مهندسی معکوس از طریق بصیرت بخشی

به نظر می رسد یکی از راهکارهای مهمی که جهت خنثی سازی تاثیر این جریان وجود دارد، ارائه یک مهندسی معکوس در خلاف جهت آن چیزی است که صنعت سرگرمی آنرا دنبال می کند.

آن زمان که مارکس به طراحی نظریه های اجتماعی خویش پرداخت، نگرانی صاحبان صنایع را برانگیخت و همین امر موجب شد تا به ارائه برنامه ریزی برای معکوس سازی پیش بینی مارکس بپردازند و مسیر آینده را تغییر دهند.

در نقاط مختلفی از تاریخ می توان چنین مواردی را یافت که همه اینها یک نکته را به ما گوشزد می کنند و آن اینکه ما نیز می بایست به مهندسی معکوس بپردازیم. فرزندانمان را آگاه سازیم و آنان را وادار به فکر کردن کنیم.

گوگل

در تمامی زمینه ها به شناخت دقیق مخاطب بپردازیم و بدین طریق پروسه تربیت را به مرحله عمل برسانیم. با توجه به اینکه اغلب افراد به سمت بی هویتی و بی فکری در حرکت هستند می بایست اقدامی در جهت هویت بخشی صورت گیرد. باید افراد را وادار به تفکر کرد و یکی از راههای عملی شدن این موضوع اطلاع رسانی است. ارائه اطلاعات به صورت مناسب و دقیق موجب می شود تا افراد متفکرانه عمل کنند.

روزگار ما روزگاری است که هیچ چیز به اندازه اطلاعات در مقاوم سازی افراد نمی تواند موثر واقع شود. باید از کودکی به آگاه سازی پرداخت و کودکانمان را بدین طریق از ابزار مهمی همچون مقاومت عقلانی بهره مند سازیم.

روحیه نقد و بررسی را از کودکی در فرزندانمان تقویت کنیم و در رابطه با موضوعات با آنها سخن گوییم. باید به گونه ای عمل کرد که نقاط حساسیت در درون بچه ها برانگیخته شوند و هر چیزی را به راحتی نپذیرند. این به یک معنا می تواند به ایجاد هویت بخشی در کودکان کمک کند. توجه داشته باشیم که نقاط حساسیت بچه ها را طبق پشتوانه قدرتمند اعتقادی،مذهبی و فرهنگی مان تقویت کنیم.

باور داشته باشیم که این ما هستیم که در شکل گیری شخصیت و فکر کودکان دخیل هستیم و مراقب باشیم که منبع هوین بخش فرزندانمان، فیلم ها و انیمیشن های خارجی نباشند.مراقب باشیم بچه ها را رسانه ای نکنیم. تلویزیون را به وسیله ای صرفا جهت گذران وقت برای آنها تبدیل نکنیم. به دنبال این باشیم که روحیه نقد،تامل،ژرف نگری و تحلیل را در بچه ها تقویت کنیم.

به نظر می رسد مهندسی معکوس به همراه بصیرت بخشی می تواند راهکار مناسبی جهت مقابله با قدرت نرم تلقی شود.

تهیه و تنظیم:فاطمه ناظم زاده

گروه جامعه و ارتباطات


منبع:

"زندگی در عیش،مردن در خوشی"نیل پستمن.ترجمه صادق طباطبایی