تبیان، دستیار زندگی
پیر راحل(ره) می‌گفت: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.» زیرا نیک می‌دانست که جنگ و دفاع، فراز و نشیب دارد و در همه صحنه‌ها توأم با پیروزی‌های ظاهری نیست؛ چنان‌که از مولا(ع) نیز نقل شده است که جنگ را فراز است و نشیب. این مَثَل، به گونه‌ای دیگر نیز ثبت شده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرهنگ دفاع در ضرب‌المثل‌ها

ضرب‌المثل‌های فارسی، آینه فرهنگ و تاریخ اندیشه ایرانیان است. بسا مَثَل‌هایی که در کوتاه ‌ترین عبارت و ساده‌ ترین کلمات، تجربه چندین ‌قرن زندگی مردمی را در تلخی‌ها و شادکامی‌ها در خود به امانت نگه داشته باشند. به لحاظ معرفتی و دانشوری نیز پاره‌ای از این مثل‌ های رایج و سائر، جهانی از درک و فهم و دانش‌اند. راز ماندگاری امثال و حکم را باید در محتوای غنی و قالب هنری آنها جست. به ‌واقع، تمثیلات ملی، حامل جهان معرفتی و فرهنگی مردم یک سرزمین است و بدین رو هیچ محققی برای مطالعه در فرهنگ ملتی، بی‌نیاز از مراجعه به مجموعه‌های مکتوب و شفاهی ضرب‌ المثل‌ها نیست. در باز کاوی دفاع هشت‌ساله مردم ایران نیز جا دارد تا نیم‌نگاهی به این مجموعه ارزشمند بیندازیم تا شاید بتوان از این منظر نیز رفتار ایرانیان را در مواجهه با بدخواهان و زشت‌سیرتان دید و بررسید.

سینمای دفاع مقدس

آری؛ دفاع مقدس، فقط یک واکنش ملی نبود که تنها از همین منظر نگریستنی باشد؛ بلکه بیش از ملیت و خاک و نژاد، مبتنی بر باورهای قلبی انسان مسلمان به آموزه‌های دینی و ارکان حیات معنوی بود. با وجود این، عنصر ایرانی نیز در این واکنش مقدس، بی‌نقش و اثر نبود و اگر کسی بگوید دفاع مقدس، همه قابلیت‌های ایرانی مسلمان و شیعه را در عرصه حیات معنوی بارور کرد، پذیرفتنی است. برای مطالعه روحیات و رفتارشناسی مردم مسلمان ایران در هشت‌سال دفاع قداست‌بارشان، منظرهای مختلفی را می‌توان گشود که بررسی ضرب‌المثل‌های فارسی یکی از آنها است. بدین رو آنچه در ذیل می‌خوانید، ذکر برخی مَثَل‌های رایج در زبان فارسی است که حاکی از تجربه‌ها و آموخته‌های مردم ایران در مسئله جنگ است و همه این تجربه‌های ارزشمند و بشکوه در دفاع مقدس این مرز و بوم، تبلور یافت. در واقع می‌توان مدعی شد که تجربه‌های مردم کشوری در هر امری، سرمایه آنان در مواجهه با رویدادهای فردی و اجتماعی زندگی است و این تجربه‌ها گاه در قالب شعر و گاه ضرب‌المثل و گاه مدخل‌های فرهنگنامه‌ها می‌تابد و البته گاه نیز در صندوق سینه‌ها خاک غربت می‌خورد.

1. «جنگ از الفاظ خیزد، وز معانی آشتی»1

هر گاه جنگی رخ داد، هر دو سوی جنگ یا یکی از دو سوی آن، اهل معنا و معرفت نیست؛ زیرا هرگز میان مردمی که از ظاهر دنیا گریخته و نقبی به درون عام معنا زده‌اند، نزاعی در نمی‌گیرد. چنین است که سعدی نیز می‌گفت هزار درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. (2) دفاع سراسرِ جوانمردانه مردم مسلمان ایران در برابر وحشیانه‌ترین هجوم قرن نیز از نوع جنگ‌های است که لفظ‌ پرستانِ دنیا دوست با معناگرایان دارند.

2. «جنگ از سرِ شُخم، آشتی از سرِ خرمن»

این ضرب‌المثل، نشانی مردمی را می‌دهد که هنگام کار و سختی، سر جنگ دارند، اما هنگام چینش محصول، سهم‌خواهی می‌کنند. فرهنگ ایرانی، کسانی را که چنین منش و روشی دارند سرزنش می‌کند. به‌راستی که دفاع مقدس، از این‌گونه شماتت‌ها و سرزنش‌ها بری است؛ زیرا در روزگار سخت دفاع، همگی حضور یافتند و در پایان نیز همه آحاد مردم، طعم شیرین غیرت و ایستادگی را چشیدند. رزمندگان جنگ از همه طبقات اجتماعی بودند و از عامی‌ترین تا فرهیخته‌ترین شهروندان ایرانی در جبهه‌ها حضور رساندند تا خوشه‌خوشه بر خرمن عزت خود بیفزایند.

به‌واقع باید دفاع مقدس را مصداق یکی دیگر از امثال سائره دانست که می‌گوید: «وقت شادی در میان، وقت جنگ اندر کنار». این ضرب‌المثل، قدرت بیشتری برای نشان دادن ماهیت جنگ تحمیلی دارد؛ زیرا مردم مظلوم و مسلمان ایران در غم و شادی، یکدیگر را رها نکردند و اکنون نیز بسی کمتر از آنچه سزاوار و سهمشان است، خواستارند.

3. «جنگ اول به از صلح آخر»

پیر راحل(ره) می‌گفت: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.» زیرا نیک می‌دانست که جنگ و دفاع، فراز و نشیب دارد و در همه صحنه‌ها توأم با پیروزی‌های ظاهری نیست؛ چنان‌که از مولا(ع) نیز نقل شده است که جنگ را فراز است و نشیب. این مَثَل، به گونه‌ای دیگر نیز ثبت شده است: «جنگ، برد و باخت دارد.»

صلح، نیکو است، اما اگر مقدمه و زمینه‌ساز جنگی دیگر نباشد. صلحی که خود آبستن جنگ است، بهتر از جنگی نیست که نوید صلح پایدار می‌دهد. این سخن، فلسفه اصرار مردم ایران و پیشوای فقیدش(ره) در همه سال‌هایی بود که دیگران سخن از صلح می‌گفتند و ایران عزم جنگ تا رفع فتنه داشت. رزمندگان ایران و فرماندهان دفاع مقدس، نیک می‌دانستند که صلحی که همچون اصل جنگ تحمیلی باشد، چندان نمی‌پاید و زودا که به جنگی دیگر بینجامد. بدین رو همه همّ و نیروی خود را صرف آن کردند که این «جنگ اول» را به جایی برسانند که جز صلح دائمی را ثمر ندهد.

4. «جنگ را شمشیر می‌کند، معامله را پول»

این سخن بدان معنا است که در جنگ باید جنگجو و دلاور بود و در تجارت، اهل معامله. عکس آن، یعنی جنگجویی در تجارت، و معامله‌گری در جنگ، به زبونی و زیان می‌انجامد. اقتضای مقاومت دلیرانه آن است که تکیه بر شمشیر خود کرد و معامله را گذاشت برای آنان که در اندیشه مال‌اندوزی و ثروت‌افزایی‌اند. آری؛ در جای خود و در وقت لازم، از معامله و تجارت‌پیشگی هم گریزی نیست؛ اما این دو، عرصه‌های جدا از هم دارند و نباید در کار یکدیگر دخالت کنند. آفت دفاع، سپردن سرنوشت آن به دست کسانی است که جهان را بازار می‌بینند و در همه‌حال آماده معاملات خرد و کلان‌اند. اگر دفاع مقدس، شرف افزود و عزت آورد، از آن رو بود که بر شمشیر شجاعت و غیرت تکیه داشت، و تجارت را به اهل و زمانش سپرده بود.

تیغ چوبین را مبر در کارزار

بنگر اول، تا نگردد کارْ زار

5. «جنگ را باشد دو سر: یا فتح باشد یا شکست»

پیر راحل(ره) می‌گفت: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.» زیرا نیک می‌دانست که جنگ و دفاع، فراز و نشیب دارد و در همه صحنه‌ها توأم با پیروزی‌های ظاهری نیست؛ چنان‌که از مولا(ع) نیز نقل شده است که: إنَّ الْحرْبُ سِجالٌ؛(3) یعنی جنگ را فراز است و نشیب. این مَثَل، به گونه‌ای دیگر نیز ثبت شده است: «جنگ، برد و باخت دارد.»(4) این مثل‌ها و بیانات، گویای آن است که رزمندگان نباید هماره توقع ظفرمندی در همه مراحل جنگ را داشته باشند؛ بلکه آنچه حتمی است پیروزی نهایی در پایان مقاومت است. به قول حافظ:

صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیم‌اند

بر اثر صبر، نوبت ظفر آید

6. «جنگ زرگری میانجی ندارد»

آنان که آن روزهای سرخ را به یاد دارند، به خاطر می‌آورند که هر روز و از هر سو میانجی‌های غربی و شرقی، می‌آمدند تا بر آتش مقاومت ایران، آب سرد تسلیم بریزند. اما چنان نشد که آنان می‌خواستند؛ زیرا آن دفاع غیرتمندانه از سر سودجویی و زرگری‌مآبی نبود که با آمد و رفت میانجیان فرو نشیند و کار را در نیمه رها کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. همه ضرب‌المثل‌های این نوشتار برگرفته از دو منبع زیر است: ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده‌هزار مثل فارسی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول/ 1380، ص370- 368؛ سید محسن موسوی، ماه در آب، انتشارات دارالحدیث، حرف«ج».

2. گلستان.

3. وسائل‌الشیعه، ج15، ص96.

4. شاملو، کتاب کوچه، ج11، ص296.

نویسنده : ‌رضا بابایی

تنظیم : رها آرامی