تبیان، دستیار زندگی
دام یک از آراء و نظرهای عرف٬ می‌تواند حجت باشد و شایسته است به آن عمل شود٬
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عرف مردم و قضاوت‌های صحیح آنها

قضاوت

بسم الله الرحمن الرحیم

اینکه کدام یک از آراء و نظرهای عرف٬ می‌تواند حجت باشد و شایسته است به آن عمل شود٬ از مسائل مهمی است که تشخیص آن کار ساده ای نیست.

ما برای تشخیص صحیح از ناصحیح و سره از ناسره در میان عرفیات٬ احتیاج به ملاک‌ها و معیارهایی داریم که کار تشخیص را برای ما ساده کند.

در این مقاله این ملاک ها را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم...

اسباب اشتراك نظر عرف

انسان‏ها به جهت ساختار مشترك روانی، مشتركاتی دارند؛ درك، باور و داوری مشترك، پسندهای مشترك، تأثرات مشترك، سیره رفتاری و عملكرد مشترك. گزاره‏های فراوانی در میان توده مردم مورد قبول واقع شده و مشهور گشته است. این قضایای مشهوره، داوری‏های عمومی هستند كه از همان ساختار مشترك روانی برخاسته است. توده مردم به اسباب این داوری‏ها و سرّ انتقال به این احكام توجه ندارند و گمان می‏كنند كه این گزاره‏ها بدون ریشه و سرچشمه، و از پیش خود پدید آمده‏اند؛ گویا این گزاره‏ها در جان انسان‏ها حضور داشته است[1].

گزاره‏های فراوانی در میان توده مردم مورد قبول واقع شده و مشهور گشته است. این قضایای مشهوره، داوری‏های عمومی هستند كه از همان ساختار مشترك روانی برخاسته است.

اما دانشمندان منطق ریشه‏ها و اسباب داوری‏های عمومی (تطابق آرای عقلا) را استقرا كرده و برشمرده‏اند[2]. كشف این اسباب برای ما بسیار مهم است؛ زیرا با كشف سرچشمه‏های این مشهورات می‏توان درجه اعتبار آنها را محك زد و موضع روشن‏تری در مقابل آنها گرفت:

گاهی سبب شهرت یك گزاره این است كه محتوای آن حق آشكار است؛ یعنی آن گزاره ـ به قول معروف ـ مانند روز روشن است و نمی‏توان در آن تردیدی روا داشت. به این گزاره‏ها «واجبات القبول» می‏گویند، مانند اولیات و مشاهدات.

برخی از داوری‏های عرفی، ناشی از استقرای موارد است. این استقرا، ممكن است تام یا ناقص بوده باشد، مانند عدد سیزده نحس است، تكرار یك كار یا یك سخن ملالت‏آور است و صدای كلاغ یا جغد، شوم است. به این گزاره‏ها «استقرائیات» می‏گویند.

گاهی سبب تطابق آرای عقلا و شهرت یك گزاره، ملاحظه مصلحت عمومی است. اگر حفظ نظام جامعه و بقای نوع انسان وابسته به امری باشد كه توده مردم بتوانند بدان دست یابند، عموم مردم با در نظر گرفتن آن مصلحت، قضاوت مشتركی پیدا می‏كنند؛ به عنوان نمونه داوری مردم درباره «حسن عدل»، «قبح ظلم» و ستایش كسی كه عدالت می‏ورزد، یا نكوهش كسی كه ستم می‏كند به جهت آن است كه توده مردم تأثیر عدالت و ظلم را در حفظ نظام جامعه درمی‏یابند. گفته شده كه انسان‏ها گرچه در مقام عمل پای‏بند به خوب و بد نیستند؛ اما به اقتضای عقل عملی، وجدان و ضمیر اخلاقی خود در مقام داوری، به خوبی، حسن و قبح افعال را درك می‏كنند.

گاهی ریشه این اتفاق نظر و اجماع نسبی این است كه یك گزاره، مقتضای خلق انسانی است؛ یعنی تأثیر یك عمل در كمال انسانی و سعادت برین او، آشكارا یافته و در نظر گرفته می‏شود و با ملاحظه این تأثیر، حكم به خوبی یا بدی آن می‏شود، مانند خوبی عفت و بدی تنبلی. به این گزاره‏ها «خلقیات» می‏گویند.

گاهی منشأ داوری مشترك انسان‏ها یك انفعال نفسانی مشترك، مانند ترحم، دل‏سوزی، حیا و  غیرت است؛ مثلاً عموم مردم آزار رساندن بی‏جهت به حیوانات را بد می‏شمارند، كمك كردن به ناتوانان و رسیدگی به ایتام و بیماران را پسندیده می‏دانند و كشف عورت را زشت می‏بینند. چنین قضایایی «انفعالیات» نامیده می‏شود.

گاهی توده مردم مطلبی را صرفا به عنوان نوعی سلیقه مشترك و قرارداد جمعی قبول كرده و یك عادت عمومی را شكل داده‏اند، مانند بلند شدن از جا به احترام كسی كه تازه وارد شده، احترام به میهمان با آوردن غذا، یا احترام به عالمان دینی با بوسیدن دست. همان‏گونه كه مشهود است، این رفتارها به جهت رعایت احترام است؛ ولی می‏توان با همین هدف (رعایت احترام) جای‏گزین‏های دیگری برای این رفتارها در نظر گرفت. اصل احترام به تازه وارد، مهمان، و عالم دینی برخاسته از درك عمومی «استحقاق احترام» در این افراد است؛ اما چگونگی اجرای آن ممكن است تنها با توافق قراردادی تعیین گردد و به همین جهت در جوامع مختلف متفاوت باشد.

نمونه دیگر، اصل توجه به دیگران و واكنش نشان دادن به حضور آنان است كه یك پشتوانه عقلی یا اخلاقی دارد؛ اما به صورت‏های مختلف بروز می‏یابد. در فرهنگ اسلامی این واكنش با سلام، مصافحه و معانقه صورت می‏گیرد و در فرهنگ‏های دیگر، با روش‏های دیگری مانند برداشتن كلاه، اشاره چشم، و یا لبخند نمایان می‏گردد. گزاره‏های مشهوری كه به خوبی یا بدی این‏گونه قراردادها اشاره دارد، در میان منطقیان «عادیات» نامیده شده است.

این چهار گروه اخیر (آرای محموده، خلقیات، انفعالیات و عادیات) كاملاً با موضوع بحث ما مرتبط است و لازم است اعتبار آنها سنجیده شود.

از میان این شش گروه، دو گروه اول گزاره‏های توصیفی و چهار گروه اخیر گزاره‏های توصیه‏ای و دستوری‏اند و دلالت بر نوعی ارزش‏گذاری و حكم به خوبی و بدی دارند. گزاره‏های توصیفی، در این بحث مورد نظر ما نیست؛ اما این چهار گروه اخیر (آرای محموده، خلقیات، انفعالیات و عادیات) كاملاً با موضوع بحث ما مرتبط است و لازم است اعتبار آنها سنجیده شود.

منبع:

1. المنطق، ص 339

2. الاشارات و التنبیهات، ص 127؛ المنطق، ص 293

زی طلبگی - محمد عالم زاده نوری


تهیه و فرآوری: محمد حسین امین، گروه حوزه علمیه تبیان