تبیان، دستیار زندگی
به طور کلی بیان کرد که علمی مفید است که : 1- برای خدا باشد . 2- در آن رشد وجود داشته باشد . 3- نیاز فرد یا جامعه را رفع کند . در غیر این صورت علومی که بر این پایه ها نباشد ، نه تنها مفید نیست ، بلکه مضر می باشد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاگردی را از موسی بیاموزیم !

شاگرد محوری

در قرآن آیه‌ای است که موسی به خضر گفت : می‌خواهم شاگردت بشوم ، شاگرد چه کسی است ؟ حضرت موسی پیغمبر الواالعزم ، معلم : خضر . گفت : اجازه می‌دهی به دنبال شما در بیابانها بیایم و به من چیزی بیاموزی ؟!

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِی مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا »[1] »

ـ ادب شاگرد در برابر استاد

شاگرد باید مؤدب باشد .  از کجای آیه این نکته معلوم می شود ؟! از آن جایی که گفت : هل . یعنی اجازه می‌دهی شاگردت شوم . یعنی بی اجازه وارد شدن ممنوع است ، شاگرد باید در برابر استادش ادب داشته باشد . حرف که می‌زند اجازه بگیرد . برای دریافت علم در برابر استاد ادب و تواضع داشته باشد ، زیرا تواضع به عالم استاد ، از اخلاق انبیاء است . وقتی پیغمبر الواالعزمی مثل حضرت موسی (ع) اجازه می‌گیرد ، پس ما هم باید اجازه بگیریم .

ـ حرکت

شاگرد باید حرکت کند .می‌گوید اتبعک (تبعیت کند) . یعنی باید برای تحصیل در بعضی مواقع حتی هجرت کرد .ونکته ی قابل توجه دیگر اینکه شاگرد باید دنبال معلم بدود و از او طلب علم کند ، نه اینکه معلم دنبال شاگرد بدود و او را به زور بر سر درس و علم بنشاند .

هدف‌های منفی در کسب علم و دانش

شاگرد باید تحمل سختی داشته باشد و سختیها را تحمل کند . یکی از کارهای خوب این است که سختیهایی که در زندگی و در راه طلب علم کشیده ایم ، را برای همدیگر تعریف کنیم . این سختیها می‌گذرد که انّّ مع العسر یسرا . در قرآن 12 کلمه عسر و 36 کلمه یسر آمده است ؛ یعنی با هر سختی 3 آسانی است ، اگر 6 ماه سختی بکشیم ، سه تا 6 ماه رفاه خواهیم داشت .

در اسکناس یک نخی است که اون نخ به اسکناس ارزش می‌دهد و راه تشخیص اسکناس قلابی و اصل همان نخ است ، در انسان هم یک اراده وجود دارد که نشان دهنده ی انسان به درد بخور و توانمند است .

کسی که عاشق علم است تلاش می‌کند ، بعضی‌ها نشسته‌اند می‌گویند : برای ما بیاورید ، بپزید ، خودش اهل حرکت نیست ، جنب و جوش ندارد ، جوهر ندارد . محصّل باید خود جنب و جوش داشته باشد ، اگر جنب و جوش داشته باشد حتی با کتاب کم هم دانشمند می‌شود . اگر بی حال باشد ، بهترین کتابخانه‌ها هم می رود ، باز به هیچ جا نمی رسد .

در اسکناس یک نخی است که اون نخ به اسکناس ارزش می‌دهد و راه تشخیص اسکناس قلابی و اصل همان نخ است ، در انسان هم یک اراده وجود دارد که نشان دهنده ی انسان به درد بخور و توانمند است .

هدف

مسأله ی دیگر اینکه باید هدف داشته باشد ، موسی گفت به دنبالت می آیم « أَتَّبِعُكَ » ، به شرطی که چیزی به من یاد بدهی « تُعَلِّمَنِی » ، نه اینکه هیئت همراهت باشم .

حدیث داریم قَالَ الْبَاقِرُ(ع) : «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ یُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا»[2] یعنی اگر كسی درس بخواند برای اینكه فردا توی جامعه پز بدهد مباهات كند بگوید من را می‌‌‌‌بینی فوق لیسانس هستم! این جهت الهی نیست .

انفاق در آموزش علم و دانش

محور باید یاد گرفتن باشد نه شخصیت ، نه لقب ، نه آرم . « مِمَّا » گوشه ای ، از آنچه بلدی به من یاد بده .

« مِمَّا عُلِّمْتَ » یعنی تو خود از خدا داری ، زیرا می‌گوید «عُلِّمْتَ» یعنی تو خود آموزش دیده هستی ، یعنی علم از خودت نیست. یک کارمند بانک راحت پول می‌دهد . چرا ؟ برای اینکه از خودش نیست . کارمند بانک یک روز در یک قسمت بانک است ، میلیونها تومان می‌گیرد . هیچ خوشحال نمی شود ، چون برای خودش نیست . فردا رئیس بانک در قسمت پرداخت می‌رود وپول ها را می گیرد ، آنجا هم ناراحت نمی شود ، چون می داند این ها مال او نیست .

انسان اگر بداند نعمتها از خودش نیست امروز دادند فردا می‌گیرند ، هم دادن هم گرفتن برایش فرقی نمی‌کند .

هر چه که یاد می‌گیرید باید چهار شرط داشته باشد : واجب باشد یا مستحب یا مشکل فرد را حل کند یا مشکل جامعه را حل کند .

در پی کسب علوم مفید باشید !

" مما عُلمته رشدا " یعنی هر علمی نه ! من چیزی می‌خواهم که در آن رشد باشد .

پرهیز از علوم بی‌فایده یا مضرّ

بسیاری از علوم رشد ندارد . قرآن انتقاد می‌کند از علمی که رشد در آن نیست . دربسیاری از سؤالات ما رشد ندارد .

هر چه که یاد می‌گیرید باید چهار شرط داشته باشد : واجب باشد یا مستحب یا مشکل فرد را حل کند یا مشکل جامعه را حل کند .

قرآن می فرماید : ما علم مضر هم داریم :" وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ "[3] بعضی علم ها مضر است .

حدیث داریم روز قیامت عمر انسان از جلوی انسان عبور می‌کند . مثل نوار قلب ، اینقدر انسان حسرت می‌خورد که عجب چه ساعتهایی را من الکی وقتم را گذراندم و ... .

لزومی نداردهمه ی سؤالات را پاسخ دهیم !

قرآن می‌گوید لازم نیست همه ی سؤالها را جواب بدهید ، بخصوص سؤالهایی که در آن شیطنت است ، فرعون شیطان بود می‌خواست مردم را علیه موسی تحریک کند ، از موسی پرسید : پدران ما کجا هستند ؟ پدر فرعون جاش کجا است ؟ منتظر است بگوید پدرت در جهنم است که بگوید : مردم ببینید ! چگونه جسارت می‌کند و موسی را بکوبد . تا فرعون  گفت : " فما بال القرون الاولی ؛ پدران ما کجا هستند ؟" موسی فرمود : " قال علمها عند ربی ؛ علمش نزد خداست . "

باید از جواب دادن به بعضی از سؤالات مخصوصاً سؤالات بودار تفره برویم .

هر چه که یاد می‌گیرید باید چهار شرط داشته باشد : واجب باشد یا مستحب یا مشکل فرد را حل کند یا مشکل جامعه را حل کند .

قرآن می گوید : گاهی فردی از چیزی که نباید سوال کند ، می پرسد ، شما چیز دیگر جواب بده . قرآن هم این کار را می‌کند :

" یَسْأَلُونَكَ مَاذَا یُنفِقُونَ "[4] سؤال می کنند چه چیزی را انفاق کنیم ؟ خدا نمی گوید چه چیز را بدهید ، خودش صورت سؤال را عوض می کند ، می‌گوید مهم نیست ، ولی اول به پدر و مادرت و فامیل بعد به غریبه‌ها کمک کنید . او می‌گوید چه چیزی بدهیم ؟ خدا می‌گوید : به چه کسی بدهیم ؟ یعنی سؤال را عوض می‌کند .

چه علمی مایه ی رشد است ؟!

سوره کهف ، آیه 66 می‌فرماید :درس را برای خدا بخوانید ، که در آن رشد باشد ، نیاز فرد و جامعه را بر طرف کند .

پس می توان به طور کلی بیان کرد که علمی مفید است که :

1- برای خدا باشد .

2- در آن رشد وجود داشته باشد .

3- نیاز فرد یا جامعه را رفع کند .

در غیر این صورت علومی که بر این پایه ها نباشد ، نه تنها مفید نیست ، بلکه مضر می باشد .

                                                                                                      فرآوری : زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان


پی نوشت ها :

1- کهف / 66

2- کافی / ج 2 / ص 47

3- بقره / 102

4- همان / 215