تبیان، دستیار زندگی
اكثر مردم به خاطر پرده هایی كه شیطان بر قلوب آنان كشیده از فهم معانی قرآن محروم شده‏اند و اسرار برگزیده قرآن از چشمان آنها مخفی مانده است. پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرماید: اگر شیاطین در اطراف قلوب فرزندان آدم نمی‏گردیدند، آنها ملكوت را می‏
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آدابی برای انس با قرآن

در رابطه مكالمه عبد و مولا، قرائت قرآن كمتر از نماز اهمیت ندارد، چه این كه همانطوركه نماز، سخن گفتن عبد با مولا است قرائت قرآن، سخن گفتن مولاست با بنده‏اش. لذا قرائت قرآن امری شریف است و چون نماز، شرایطی دارد كه به جا آوردن آنها لازم است.

خدای تعالی در این باره می‏فرماید: «رَتِّلِ القُرآنَ تَرْتیلاً».(1)

امیرالمؤمنین‏علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه می‏فرماید: «ترتیل» آن است كه الفاظ قرآن را به درستی بیان كنی، آن را چون شعر به تعجیل و بریده بریده نخوانی، و مانند ریگ نپاشی. پس به وسیله قرآن قلب‏های سخت خود را بكوبید و سعی و همّتان تمام شدن سوره نباشد.

قرآن

خدای تعالی می‏فرماید: «لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرآنَ عَلی‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللهِ».(2)

این در حالی است که ما قرآن می‏خوانیم ولی قلوبمان خاشع و متلاشی نمی‏شود و مصداق آن شده‏ایم كه خدای تعالی می‏ فرماید: «ثُمَ قَسَتْ قُلُوُبكُمْ فَكانَتْ كَالْحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوةً».(3)

امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید: قرآن با حزن نازل شده پس آن را با حزن بخوانید.

نبی اكرم‏ صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرماید: «قرآن بخوانید و گریه كنید و اگر نمی‏توانید گریه كنید خود را به گریه بزنید».

در كتاب مصباح الشریعه آمده است كه امام صادق‏علیه السلام فرمود: كسی كه قرآن بخواند و برای آن خضوع نكند و روحش پرواز نكند و حزن و خوف در او ریشه نزند عظمت خدا را ناچیز شمرده است.

بنابر این قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد:

1. قلب خاشع 2. بدن فارغ 3. محل خلوت‏

چون قلبش برای خدا خشوع كند شیطان از او می‏گریزد.

و چون بدنش از كارهای دیگران فارغ شود برای خواندن قرآن آماده می‏شود و در نتیجه عارضه‏ای كه او را از نور و فواید قرآن محروم كند برای او پیش نمی‏آید.

و چون بعد از احراز این دو خصلت گوشه‏ای خلوت برگزید جان و روحش با قرآن انس می‏گیرد و حلاوت كلام خدا با بندگان صالحش را می‏ چشد...

بنگر كه كتاب پروردگار و منشور ولایت خود را چگونه می‏خوانی و چه سان اوامر و نواهی او را اجابت و تا چه مقدار حدودش را مراعات می ‏كنی؛ زیرا كه آن كتاب كریمی است كه باطل از هیچ سویی نه ازروبرو و نه از پشت سر به آن راه ندارد و آن فرستاده خدای حكیم ستوده است.(4)

پس آن را با ترتیل بخوان و هنگامی كه به وعده و وعیدش می‏رسی بایست و در حال خود تأمل كن و در مثال‏ها و اندرزهایش تفكر كن و بر حذر باش كه با قرائت ظاهرش حدود آن را زیر پابگذاری.(5)

در كتاب مصباح الشریعه آمده است كه امام صادق‏علیه السلام فرمود: كسی كه قرآن بخواند و برای آن خضوع نكند و روحش پرواز نكند و حزن و خوف در او ریشه نزند عظمت خدا را ناچیز شمرده است.

كسی كه می‏خواهد قرآن بخواند شایسته است اموری را در «باطن» دارا باشد كه عبارتند از:

1. فهم عظمت و برتری كلام:

درك فضل و لطف خدا به بندگان خود، در نزول قرآن از عرش جلالش به درجه فهم خلائق.

2. بزرگداشت متكلم:

در این مرحله سزاوار است كه قاری به هنگام شروع در قرائت، عظمت متكلّم (خدا) را در قلبش حاضر كند و بداند كتابی را كه می‏خواند از نوع كلام بشر نیست و خواندن آن امری است بسیار مهم، چه خدای تعالی در شأنش می‏فرماید: «لا یَمَسُّهُ اِلاَّ الْمُطَهَّروُنَ».( 6)

همانطور كه ظاهر جلد و صفحات قرآن از لمس شدن به وسیله ظاهر پوست غیر طاهر محافظت شده، باطن معنایش از باطن قلوبی كه از پلیدی‏ها بریده نشده و به نور بزرگداشت و تعظیم خدا منوّر نگشته‏اند محجوب است، و همانطور كه هر دستی صلاحیت لمس قرآن را ندارد، هر زبانی صلاحیت تلاوت آن و هر قلبی شایستگی رسیدن به معانی آن را ندارد.

3. حضور قلب:

و ترك كردن خیالات و جولان در عوالمی غیر از آن چه در آن است، البته این حالت از بزرگداشت متكلّم ناشی می‏شود، زیرا كسی كه كلامی را می‏خواند، اگر آن را بزرگ شمرد از آن بشارت می‏گیرد و به آن مأنوس می‏شود و هرگز از آن غافل نمی‏گردد.

در قرآن چیز هایی هست كه اگر قاری اهلش باشد باعث انس قلب می‏شوند پس چگونه ممكن است كسی كه در قرآن درگشت وگذار است به دنبال انس با دیگری رود.

4. تدبّر:

تدبّر امری است بالاتر از حضور قلب؛ زیرا گاه می‏شود كه انسان در غیر قرآن فكر نمی‏كند ولی به شنیدن الفاظ آن اكتفا كرده و در آن تدبّر نمی‏كند، درحالی كه مقصود اصلی از قرائت قرآن تدبّر است.

این قرآن است كه می‏فرماید: «اَفلا یَتَدَبَّروُنَ الْقُرآنَ اَمْ عَلی‏ قُلُوبٍ اَقْفالُها».(7)

و به همین خاطر است كه ترتیل مستحب شده، زیرا ترتیل در قرائت به انسان امكان می‏دهد در باطن قرآن تدبّر كند.

امیرالمؤمنین‏علیه السلام می‏فرماید: عبادتی كه در آن فهم نباشد و قرائتی كه در آن تدبّر نباشد خیر ندارد و اگر نمی‏توانی با یك مرتبه خواندن در آیه تدبر كنی آن را تكرار كن.(8)

5. تفهّم:

تفهّم آن است كه از هر آیه‏ای آنچه سزاوار است برای انسان روشن شود، زیرا قرآن مشتمل بر یاد آوری صفات و افعال خدای تعالی و احوال انبیا و تكذیب كنندگان انبیاء و اوامر و نواهی و بهشت و جهنم می‏باشد.

هنگامی كه بنده‏ای در قرائت، خود راتقصیر كار ببیند این حالتش سبب قرب خدا می‏شود و چون آیات رحمت را تلاوت كند حال مژده به او دست می‏دهد و صورت بهشت برای او واضح شده به آن می‏نگرد گویی كه عیناً آن را می‏بیند.

6. خالی بودن از موانع فهم:

اكثر مردم به خاطر پرده هایی كه شیطان بر قلوب آنان كشیده از فهم معانی قرآن محروم شده‏اند و اسرار برگزیده قرآن از چشمان آنها مخفی مانده است.

پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرماید: اگر شیاطین در اطراف قلوب فرزندان آدم نمی‏گردیدند، آنها ملكوت را می‏دیدند، و معانی قرآن از جمله ملكوت هستند، زیرا فقط با نور بصیرت درك می‏شود و حواس ظاهری از درك آن درمانده است.

7. تخصیص:

تخصیص آن است كه تمام خطابهای قرآن را متوجه به خود فرض كنی و هنگامی كه امری از اوامر قرآن را می‏شنوی خود را مأمور بدانی و چون نهی از نواهی آن را می‏خوانی خود را منهیّ تصور كنی و چون وعده یا وعیدی می‏شنوی فرض كنی كه وعده برای توست وتو را وعید می‏دهند و چون به پندی در قرآن رسیدی یا عبرتی در آن دیدی عبرت و اندرزگیری.

قرائة القران

8. تأثُّر:

تأثر این است كه آیات مختلف در قلب انسان تأثیرات متفاوت بجا بگذارند مثلاً آیه رحمت و مغفرت انسان را امیدوار كند و آیه عذاب حال خوف و هراس به او دهد.

9. ترقّی:

ترقّی این است كه انسان آنقدر پرواز كند كه كلام را از خدا بشنود نه از خودش. توضیح این كه: قرائت قرآن سه درجه دارد:

اول آنكه: بنده فرض كند قرآن را در مقابل خدا می‏خواند و خداوند به او می‏نگرد و صدایش را می‏شنود، در این تقدیر بنده حالت سؤال و تملق و تضرّع و زاری دارد. دوم اینكه: با قلبش مشاهده كند كه پروردگار با الطافش با او سخن می‏گوید و به انعام و احسانش با او مناجات می‏كند. در این تقدیر، مقام و موقعیت بنده حیا و تعظیم و گوش فرا دادن و دقت كردن است. سوم اینكه: در كلام، متكلم را ببیند و در كلمات آن، صفات او را، در این هنگام بنده نه خود را می‏بیند نه قرائتش را و نه تعلق نعمت‏ها را از آن جهت كه او مورد نعمت است(9) بلكه تمامی همّش مصروف متكلم است و فكرش متوقف بر او، گویی كه غرق تماشای اوست و از غیر او بریده است.

مرحله سوم قرائت از درجات مقربین، و دو مرحله قبل از آن از درجات اصحاب یمین و غیر آن درجه غافلین است.

امام صادق‏علیه السلام در كلامی اشاره به درجه سوم كه عالی‏ترین درجه است كرده می‏فرماید: به خدا قسم خدا در قرآنش برای مخلوق تجلی كرده ولی آنها نمی‏بینند.

10. تبرّی:

تبرّی آن است كه از قوّه و قدرت خود و توجه نمودن به خود با دیده رضا و عین تزكیه بیزاری جوید، پس چون آیات وعده و آیات مدح صالحین را می‏خواند خود را نبیند بلكه در آن مقام صاحبان یقین و صدّیقین را مشاهد كند، و شوق آن داشته باشد كه خدایش به آنها ملحق كند و هنگامی كه آیات غضب و آیات نكوهش گناهكاران را می‏خواند به خود توجه كند و فرض كند كه او مخاطب است.

امیرالمؤمنین ‏علیه السلام در خطبه همّام كه در آن متقین را توصیف می‏كند به همین مطلب اشاره كرده می‏فرماید: و چون به آیه‏ای كه متضمن تخویف است می‏رسند گوش قلبشان را به آن می‏دارند و می‏پندارند كه زفیر جهنم در گوشهایشان صدا می‏كند.

هنگامی كه بنده‏ای در قرائت، خود راتقصیر كار ببیند این حالتش سبب قرب خدا می‏شود و چون آیات رحمت را تلاوت كند حال مژده به او دست می‏دهد و صورت بهشت برای او واضح شده به آن می‏نگرد گویی كه عیناً آن را می‏بیند ؛ و اگر ترس بر او غلبه كند آتش برایش منكشف می‏شود تا اینكه انواع عذاب آن را می‏بیند و به همین ترتیب به هر آیه‏ای در هر موضوعی می‏رسد حالی مناسب با آن پیدا می‏كند.( 10)

تنظیم برای تبیان: جهرمی زاده: گروه دین و اندیشه تبیان


1) اگر این قرآن را بر كوه نازل می‏كردیم می‏دیدی كه این كوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می‏گشت. سوره حشر: آیه 21.

2) سپس دل‏های شما سخت شد كه چون سنگ یا سخت‏تر از آن شد. سوره بقره: آیه 74.

3) این عبارت از آیه شریفه «انَّهُ لكتابٌ عَزِیزٌ لایَأْتِیهِ الْباطِل مِنْ بَیْنِ یدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ» استفاده می‏شود. سوره فصلت: آیه 42.

4) كتاب مصباح الشریعه، ص 28.

5) جز پاكیزگان كسی آن را لمس نمی‏كنند. سوره واقعه: آیه 79.

6) آیا در قرآن تدبّر نمی‏كنید یا بر دلهایشان قفل زده‏اند. سوره محمد: آیه 24.

7) ابوذر؛ روایت می‏كند رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله یك شب تمام فقط این آیه را تكرار می‏كرد: «اِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَاِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ اِنْ تَعْفِرْلَهُمْ فَاِنَّكَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَكِیمُ» حقایق فیض، ص 250.

8) بلكه نعمت‏ها را هم از آن جهت می‏بیند كه نعمت دهنده خدا است و فقط صدور نعمت را توجه دارند نه تعلق آن را.

9) برگرفته از ترجمه كتاب الاخلاق، مرحوم سید عبداللّه شُبَّر، ص 102 - 98.

10) شیخ بهایی، الحدیقة الهلالیة، ص 48-50 مقدمة التحقیق.