تبیان، دستیار زندگی
صفارهرندی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی، از ملک سلیمان می گوید و این که فاصله کاذب بین سینمای ایران و غرب را شکسته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلمنامه سلیمان و تایید رهبر

گروه سینما وتلویزیون تبیان: محمدحسین صفارهرندی را که می شناسید؟ وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم بود، و البته قبل از آن هم، سردبیر روزنامه کیهان و روزنامه نگار.

صفارهرندی

این چهره فرهنگی و رسانه ای، مصاحبه ای با ماهنامه سینمارسانه انجام داده و در آن، اظهارنظرهایی درباره مسائل فرهنگی و هنری و رسانه ای؛ و به صورت اختصاصی درباره فیلم ملک سلیمان (ع)  کرده است. بخش هایی از مهمترین حرف های این چهره شناخته شده حوزه فرهنگ و رسانه را با هم مروز می کنیم.

• باید انصاف داد كه آقای بحرانی هم به لحاظ اعتقادات شخصی، هم به لحاظ استفاده از مشاوران خوب در این زمینه و هم با وسواسی كه در زمان تهیه فیلمنامه به كار رفت، اثر قابل قبولی را خلق كرده‌اند. من در اوایلی كه وزارت را شروع كرده بودم متوجه شدم كه چنین فیلمنامه‌ای آمده و در معاونت سینمایی به دلیل یك برداشت تنگ‌نظرانه متوقف شده است. تصور این بود كه چون این فیلمنامه بحث ملك سلیمان است، ممكن است ادعاهای كذایی مربوط به تاریخ قوم یهود كه از سوی رژیم جعلی صهیونیستی مطرح می‌شود را تأیید كند. من گفتم با نگاهی كه از آقای بحرانی سراغ دارم چنین تصوری اشتباه است و ایشان چنین كاری نمی‌كنند. مسئله اعتماد به انسان‌های شریف و افرادی كه در صحنه‌های مختلف آزموده شدند است در این‌جا به كار آمد. روند منجر به این شد كه فیلمنامه به محضر حضرت آقا تقدیم شد. ایشان نظر كاملا تأییدی داشتند، ضمن این‌كه اشاراتی هم فرمودند. آقا فرمودند فیلمنامه خوب است، اشكالی ندارد و آن نگرانی كه آقایان دارند وارد نیست. در واقع ما نیاز به یك چنین تأیید اطمینان‌آوری نیاز داشتیم.

• باید به واسطه از بین بردن احساس كوچكی ما در قبال سینمای شگفت‌انگیز هالیوود و غرب و بالا آوردن چند پله‌ای سینمای ایران ممنون سازندگان ملک سلیمان به خصوص شخص آقای بحرانی باشیم. اعتقادم این است كه فیلم «ملك سلیمان» سدی را شكست؛ سد فاصله معناداری كه بین سینمای ما و سینمای دنیای غرب به لحاظ شكوه ظاهری وجود داشت. این حرف خیلی از هنرمندان و سینماگران است كه در این فیلم ما از مرز فیلم ایرانی كه تا حالا به لحاظ قواره‌های شكلی تا یك حد خاصی تعریف می‌شد عبور كردیم. شاید اگر این فیلم برخوردار از سوپراستارها و چهره‌های شاخص سینما هم بود كه مردم یك مقدار هنوز به آن عادت دارند، حتما این مظلومیتی كه به گمان من ناجوانمردانه علیه آن اعمال می‌شود صورت نمی‌گرفت.

تصور این بود كه چون این فیلمنامه بحث ملك سلیمان است، ممكن است ادعاهای كذایی مربوط به تاریخ قوم یهود كه از سوی رژیم جعلی صهیونیستی مطرح می‌شود را تأیید كند. من گفتم با نگاهی كه از آقای بحرانی سراغ دارم چنین تصوری اشتباه است و ایشان چنین كاری نمی‌كنند. مسئله اعتماد به انسان‌های شریف و افرادی كه در صحنه‌های مختلف آزموده شدند است در این‌جا به كار آمد. روند منجر به این شد كه فیلمنامه به محضر حضرت آقا تقدیم شد. ایشان نظر كاملا تأییدی داشتند، ضمن این‌كه اشاراتی هم فرمودند. آقا فرمودند فیلمنامه خوب است، اشكالی ندارد

• دنیا خیلی دلش می‌خواهد ما را به روایت خودمان بشنود و ببیند. البته بگذریم از كسانی كه به نام ایران گاهی وقت‌ها اثری را خلق می‌كنند كه وقتی آن طرف می‌رود، آن‌ها باورشان نمی‌شود و با تعجب سوال می‌كنند: «این‌ها ایرانی بودند؟! این‌ها كه روایت خود ماست از ایران. ما دلمان می‌خواهد حرف ایران را به روایت خود ایران بشنویم.» بعضی‌ها وكیل مدافع همان روایت بیرونی هستند و لذا شاید خیلی كسی انگیزه نداشته باشد كه چیزی كه از ایران آمده باشد را با این نگاه ببیند. اما اگر بدانند كه ما همان روایت و قرائت خالص خودمان است، كنجكاوی‌های بسیاری آن‌ها را به سمت آثار ما می‌كشاند. چرا بعد از ماجرای 11سپتامبر می‌خواهند بدانند قرآن و اسلام چه می‌گویند؟ همین روح كاوش‌كر را برای جمهوری اسلامی دارند. و متأسفانه هنر ما هنوز روایت كننده همان چیزی كه تئوری‌پردازان انقلاب ما یا سیاست‌مداران وفادار به این نهضت و نظام می‌گویند، نیست. در واقع حرف‌های آ‌نها هیچ وقت برگردان درستی در كار هنرنمد ما نداشته است، لذا ما جهانی نشدیم.

• راه جهانی شدن ما این است كه اول ملی بشویم، اول باید خودمان را درست بشناسیم و شناسنامه‌دار شویم. این شناسنامه در دنیا وارد می‌شود و كار خودش را انجام می‌دهد. ملك سلیمان(ع)، مریم مقدس(س)، یوسف پیامبر(ع)، مردان آنجلس، فیلم‌های اجتماعی ما مثل بچه‌های آسمان، رنگ خدا، و فیلم‌های جبهه و جنگ ما –همانند تصویری كه در دیده‌بان از جهاد فی سبیل الله و ایثار ارائه می‌شود- اگر به دنیای آن‌طرف راه پیدا كند یك جهان دیگری پیش روی آن‌ها تصویر می‌شود و لذا مشتاقانه به سراغش می‌روند. بدبختی گذشته ما این بوده كه فكر كردیم جهانی شدن سر از جشنواره درآوردن است.

• در زمان وزارتم گفتم كه تریبون‌های كشور ما درست مسئولیت‌های خودشان را به انجام نمی‌رسانند. یكی از آن تریبون‌ها نماز جمعه است. تریبون نماز جمعه برای هدایت مردم به سمت بهترین‌هاست. انصافا در ابعاد مختلف هم این كار را می‌كند. حرف من این بود كه یكی از بهترین كارها اگر سوق دادن مردم به حیات فرهنگی صحیح است، چرا از تریبون نماز جمعه یك كتاب خوب، یك فیلم خوب، یك تئاتر خوب را هیچ وقت معرفی نمی‌كنیم؟! در حالی كه خیلی حرف‌های ساده‌تر را می‌گوییم. خیلی وقت‌ها وقتی یك اتفاق بدی در سینما یا در تئاتر می‌افتد حرفش زده می‌شود، یعنی خطیب جمعه به خودش حق می‌دهد كه این كار را كه در حوزه فرهنگ اتفاق افتاده است را تقبیح كند، اما وقتی كار خوب می‌شود چرا نمی‌گویند؟! من از این تریبون‌ها گله جدی دارم. مخصوصا نظرم روی نماز جمعه است. من معتقدم همه وعاظ ما وظیفه‌شان است كه الان فیلم ملك سلیمان را تبلیغ بكنند. تریبون‌های نماز جمعه ما باید بگویند كه فیلم ملك سلیمان را ببینید.


گروه سینما و تلویزیون تبیان