تبیان، دستیار زندگی
چرا در جامعه‌ی ایرانی با فرهنگ و تمدنی قابل افتخار، هیچ کس از کمبود میزان مطالعه گلایه ندارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کمبود مطالعه یک آسیب اجتماعی است

یادداشتی از دکتر سید مجید حسینی زاد درباره آسیب شناسی فرهنگ مطالعه

سید مجید حسینی زاد

در یک نظرسنجی درباره‌ی میزان و چگونگی مطالعه مشخص شد، صرفاً 9 درصد از جوانان بیش از دو ساعت در روز مطالعه می‌کنند و فقط 7/1 درصد از آنان برای مطالعه برنامه دارند.

چرا در جامعه‌ی ایرانی با فرهنگ و تمدنی قابل افتخار، ممکن است فردی از کمبود مالی اظهار شرمندگی کرده و گله نماید ولی هیچ کس از کمبود میزان مطالعه گلایه ندارد؟ چرا کسی گلایه نمی‌کند که در کشوری هفتاد ملیونی و با درصد سواد بالا، روزنامه و کتاب در تیراژهای خنده‌آور از فرط تاسف، منتشر می‌گردند و بالا‌ترین تیراژ متعلق به کتب درسی است؟ گسترش فرهنگ مطالعه از کجا آغاز می شود و به چه فاکتورهائی نیازمند است؟ یا اصولاً برای رفع این آسیب جدی اجتماعی چه باید کرد؟

شاید اطلاق آسیب اجتماعی به کمبود مطالعه که در ظاهر امری شخصی است و در حیطه‌ی جهان خصوصی فرد قرار دارد و فعالیتی جمعی تلقی نمی‌شود نیاز به توضیحی هرچند بدیهی داشته باشد

کمبود مطالعه، یک آسیب اجتماعی

شاید اطلاق آسیب اجتماعی به کمبود مطالعه که در ظاهر امری شخصی است و در حیطه‌ی جهان خصوصی فرد قرار دارد و فعالیتی جمعی تلقی نمی‌شود نیاز به توضیحی هرچند بدیهی داشته باشد.

اول این‌که مطالعه با پیوند فرد به تفکر نویسنده که برخواسته از ناخودآگاه جمعی و حافظه تاریخی اوست، خواننده را به جهانی متصل می‌کند که دیگر جهانی شخصی نیست.

دوم این‌که مطالعه به گسترش ذهن، بالا رفتن قدرت تحلیل، افزایش انباشت‌های علمی، اعتلای آگاهی نسبت به خود و جهان اطراف، بالا بردن قدرت شناخت و مدارا با دیگران و افزایش مصونیت در برابر هر اندیشه تک‌بعدی که انسان را در پیله می‌پیچد و به سلطه‌گری یا سلطه‌پذیری می‌انجامد و... کمک می‌کند که این، ضروری زیست اجتماعی است.

به دنبال مقدمه فوق باید به مورد دیگری اشاره داشت، در این مقطع از رشد تکنولوژی و فرهنگ، مطالعه صرفاً به خوانش کتاب و نشریات باز نمی‌گردد و روش‌های جدید آگاهی بخشی و اطلاعات مثل اینترنت را نیز شامل است که جای بحث جداگانه‌ای دارد.

دلایل عدم رغبت به مطالعه

دلایل نبود رغبت به مطالعه را باید در میادین مختلف جامعه مثل خانواده، آموزش و پرورش، سیاست و اقتصاد جستجو کرد.

خانواده:

فرد از کودکی در خانواده به فرهنگ‌پذیری می‌رسد و عادات مختلف زندگی را فرا می‌گیرد. خانواده‌ای که به دلایل مختلف مثل عدم تمکن مالی( فقراقتصادی)، بی سوادی یا کم‌سوادی کلاسیک یا اجتماعی(فقر فرهنگی)، بیهوده دانستن مطالعه و تلقی آن به عنوان امری وقت تلف کن!!! و تشویق کردن فرزند به صرفاً مطالعه کتب درسی و... فرد را از درک اهمیت مطالعه دور می‌کند و نمی‌تواند فردی با رغبت به مطالعه تحویل جامعه دهد.

آموزش و پرورش:

نظام درسی در آموزش و پرورش که مبتنی است بر محفوظات و صرفاً مطالعه‌ی کتب درسی که در آن پژوهش و ترغیب دانش‌آموز به مطالعه‌ی فوق برنامه جائی ندارد، خود باعث آمده که عادت به مطالعه در جوان شکل نگیرد و خلوت‌ترین مکان در مدارس کتاب‌خانه‌ی مدرسه باشد، البته اگر کتابخانه‌ای وجود داشته باشد.

مسلم است طراحی برنامه‌هائی مثل مسابقات کتاب‌خوانی، ارائه‌ی تکالیفی که نیاز به مراجعه به مراجع مختلف داشته باشد در ترغیب دانش آموزان به مطالعه می‌تواند گام اول باشد.

اجتماع(سیاست ، اقتصاد و فرهنگ):

در این بخش عوامل بیرونی که فرد را از مطالعه دل‌زده می‌کنند مد نظرند. وقتی فشارهای اقتصادی فرد را درگیر روزمرگی می‌کند و وی را شرمنده نیازهای اولیه‌اش می‌سازد، وقتی سلطه‌ی ارزش‌های کاذب پیش می‌آید که ناشی از جامعه‌ای بحرانی و گرفتار بین سنت و مدرنیته است که از یکی نبریده و به دیگری نرسیده، وقتی سیاست بر علم و فرهنگ سلطه می‌یابد ، وقتی معضلات اقتصادی باعث گرانی سرسام‌آور طبع و نشر می‌شود ، وقتی گرفتاری‌های اقتصادی و سیاسی، نهادهای ذی‌ربط دولتی در امر نشر و حمایت از نویسنده و مخاطب را به اعمال فعالیت‌هائی صرفاً در جهت رفع مسئولیت می‌کشد، وقتی تشکیل طبقه‌ی دلال و نو کیسه و بی‌فرهنگ که با خود‌نمائی‌های از سر عقده‌های طبقاتی، جوان را از نتیجه علم‌آموزی دل‌سرد می‌کند، وقتی نبود رغبت به مطالعه در بین جوانان با کمبود کتابخانه‌های عمومی تشدید می‌شود، صحبت از مفید بودن این یار بی‌زبان و تغذیه‌ی روح، مانند هشداری است که درباره‌ی مضرات رطوبت در سلامتی مفاصل به کسی بدهیم که در میان سیل افتاده و دست و پا می‌زند.

ضمن اشاره به لطیفه ای از عبید زاکانی که نشانه‌ای رسا و فرهنگی از وجه‌نظر سنتی به مطالعه و کتاب در فرهنگ توده است، جمع‌بندی مختصری ارائه می‌گردد.

"لولی به فرزند گفت تا چند گویمت که رسن بازی بیاموز و سگ از چنبر پراندن، والا به مکتبت اندازم تا مرده ریگ اسلاف در یابی و حسرت نان بری."

بنابر این در یک جمع بندی کلی دلایل نبود رغبت به مطالعه را می توان مختصرا چنین بیان کرد:

- بی‌سوادی و کم‌سوادی

-نارسائی نظام آموزشی

-بی‌توجهی دولت

-ناکافی بودن کتابخانه‌های عمومی

-گرانی کتاب و نشر

-سلطه ارزش‌های کاذب

-سلطه سیاست بر علم و فرهنگ.


نویسنده: دکتر  سید مجید حسینی‌زاد (استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران)