دو گام به سوی حقیقت
در اسلام، دو عید فطر و قربان از اعیاد بزرگ دینی به شمار می آیند. هر دو عید در پایان دو فریضه دینی آمده اند و در هر دو، نمازی مشترك با مضمونی واحد اقامه می شود. نخستین سوالی كه در بادی امر به ذهن خطور می كند این است كه آیا میان این دو، وجه یا وجوه اشتراكی وجود دارد كه آنها را به دو عید بزرگ مسلمانان مبدل ساخته است؟ به بیانی دیگر، آیا این دو عید در عین تفاوت های زمانی و اختلافات ظاهری هر دو از یك حقیقت واحد حكایت می كنند و ریشه در آن دارند؟ برای یافتن پاسخ سؤال فوق لازم است، نگاهی به هریك از این دو عید و فرائضی كه این دو از پس آن می آیند، داشته باشیم.
عید فطر
سخن را با عید فطر آغاز می كنیم. رمضان، صوم(روزه) و فطر سه واژه آشنا و مقدس برای هر یك از مسلمانان است. صوم ناظر به فریضه ای دینی است كه در آن یك مسلمان مكلف است از طلوع فجر (اذان صبح) تا غروب خورشید (اذان مغرب) خود را از انجام مجموعه ای از اعمال حفظ نماید. بسیاری از این اعمال در حالت عادی و در غیر شرایط روزه جایز و مباح است، اما شخص روزه دار باید از انجام آنها خودداری كند. به عنوان نمونه خوردن، آشامیدن، سر را در زیر آب فرو بردن و روابط زناشویی در حالت عادی حلال و جایز است، اما فرد روزه دار موظف می شود از طلوع فجر تا غروب خورشید، همراه با ضرورت اجتناب از محرماتی چون دروغ بستن به خدا و پیامبر و نظائر آن، از پاره ای امور حلال نیز دوری كند.فرد مسلمان گرچه در همه ماههای سال می تواند اقدام به روزه گرفتن كند، اما ظرف زمانی روزه واجب،ماه مبارك رمضان است. پس پیوندی عمیق و ناگسستنی میان روزه و رمضان وجود دارد و آنچه این پیوند را عمیق تر می سازد، نزول قرآن در دهه آخر ماه مبارك رمضان است. بدین ترتیب، مسلمانان پس از یك ماه روزه داری در ماه مبارك رمضان و درك شبهای قدر در دهه پایانی این ماه، روز اول ماه شوال را به عنوان عید فطر جشن می گیرند و نماز عید فطر را به شكرانه این توفیق بزرگ برپا می دارند.
اما به راستی چه رابطه ای میان روزه رمضان و عید فطر است؟ چه اتفاقی روی داده است كه مسلمانان پایان ماه رمضان را به عنوان عیدی بزرگ جشن می گیرند؟
حقیقت آن است كه فریضه روزه كه توأم با حرام نمودن برخی از اموری است كه در حالت عادی حلال است، جز با هدف تهذیب نفس و قطع تعلقات مادی و دنیوی و غلبه بر هواهای نفسانی صورت نمی پذیرد. به همین دلیل است كه در طی ساعات روزه اغلب اعمالی كه برخاسته از امیال نفسانی است بر شخص روزه دار حرام می شود. درست است كه خداوند میل به خوردن و آشامیدن را برای زنده ماندن و ادامه حیات در طبیعت آدمی نهاده است و آدمی باید در حد اعتدال بر طبق امیال خود عمل كند، اما نفس اماره بر آن است تا با به افراط كشاندن این امیال، آنها را از یك وسیله به هدف تبدیل كند و تن پروری و بهره وری از لذتهای مادی را غایت و قصوای خود قرار دهد. خداوند با واجب نمودن روزه، شرایطی را برای تقویت اراده و كنترل هواهای نفسانی فراهم آورده است.
خداوند در ماه رمضان با دستور روزه و حتی حرام كردن آنچه در حالت عادی حلال است، وضعیتی را فراهم می آورد تا ما با پا گذاردن در ماه مبارك رمضان و انجام فریضه مقدس روزه ضمن تعالی روح خود، به این باور برسیم كه می توان در دیگر ماههای سال نیز به جای پیروی از خواسته های فزونی طلب نفس اماره و پیروی از هواهای نفسانی، عبدصالح و مطیع اوامر الهی باشیم.
پس ماه رمضان، ماه قطع پیوند تعلقات مادی و ذبح نفس اماره است. كسانی كه در مسلخ عشق رمضان با یك ماه روزه داری و پیروی از اوامر الهی، در زمره توابین قرار گرفته و پاك شده اند، شایسته آن هستند كه به پاس این توفیق بزرگ، روز اول ماه شوال - یعنی اولین روز پس از ماه مبارك رمضان- را جشن گیرند و با برپایی نماز شكوهمند عید فطر، ضمن ستایش و سپاس الهی بر توفیق درك رمضان و بركات آن، از خداوند بخواهند كه هر چیزی را كه به محمدصلی الله علیه وآله و آل محمد ارزانی داشته است به آنها نیز ارزانی دارد و از هر شری كه محمد صلی الله علیه وآله و آل محمد را از آن خارج كرده است، آنها را نیز خارج كند. در بخش دیگری از قنوت نماز می گوییم: «اللهم انی اسئلك خیر ما سئلك عبادك الصالحون و اعوذبك مما استعاذ منه عبادك الصالحون» یعنی «خدایا من از تو بهترین چیزهایی را می خواهم كه بندگان صالح تو درخواست كرده اند و به تو پناه می برم از آنچه بندگان صالح تو از آن به تو پناه بردند.»
بنابراین، فرد مسلمان پس از یك ماه روزه گرفتن و قطع تعلقات مادی خود و ذبح نفس اماره، اكنون در زمره بندگان صالح قرار گرفته و در روز عید فطر زبان و سخنش با گذشته تفاوت آشكاری دارد. او پس از یك ماه روز گرفتن به چنان علو درجه و تعالی روحی رسیده است كه می تواند آن چیزهایی را بخواهد كه بندگان صالح خداوند (عبادك الصالحون) آنها را طلب می كنند.
در عید قربان نیز همین نماز را با همین درخواستها برپا می داریم. سؤال اساسی این است كه چه نسبتی میان عیدفطر و قربان است كه هر دو مشتمل بر نماز و ادعیه ای واحد است؟
عید قربان
عید قربان یا اضحی در ماه ذی الحجه و به دنبال اعمال حج می آید. شخص حاجی برای انجام فریضه حج احرام می بندد و در طی مدت زمان احرام باید علاوه بر محرمات، از بسیاری اعمال حلال نیز اجتناب كند. به بیانی دیگر، در فریضه حج نیز مانند فریضه صوم پاره ای از اعمال كه در حالت عادی حلال و ارتكاب آن جایز است، حرام می شود. شخص روزه دار در مدت زمانی كه روزه است.باید خود را از این امور حفظ نماید و شخص محرم نیز باید در طی مدت زمان احرام مراقب عدم ارتكاب این اعمال باشد.صرفنظر از تفاوتهایی كه میان برخی محرمات روزه و احرام حج وجود دارد، شخص روزه دار و محرم در یك حقیقت واحد مشتركند و آن عبودیت است: ضرورت تسلط بر نفس، اجتناب از محرمات و مطیع محض خدا بودن. شخص مُحرم باید بر جزئی ترین اعمال خود دقت داشته باشد؛ از یك سو كوچكترین تعللی كه منجر به ارتكاب یكی از محرمات یاد شده شود مجازاتهای سنگینی را در پی خواهد داشت و از سوی دیگر اندك قصوری در انجام واجبات حج نظیر طواف و رمی جمرات و ایجاد خلل در جزیی ترین بخش های آن موجب بطلان عمل و ضرورت تكرار آن می شود.
شخص محرم پس از انجام اعمال حج و در خاتمه آن در روز عید قربان با ذبح چهارپایی از احرام خارج می شود و در حقیقت با قربانی كردن گویی تمامی رشته های پیوند خود با تعلقات مادی را قطع نموده است
در واقع، شخص محرم در طول مدت احرام ضمن بهره مندی از بركات وصف ناپذیر آن مكان مقدس و شب ها و روزهای پرفیض، برای مدت كوتاهی عبد صالح خدا بودن را تجربه می كند. فقط به خدا می اندیشد و تمام فكر و ذهن خود را معطوف به آن می دارد كه واجبات الهی را به دقت انجام دهد و محرمات الهی را با نهایت توجه ترك نماید و این همان كاری است كه شخص روزه دار باید در طی روز بدان بپردازد. شخص محرم پس از انجام اعمال حج و در خاتمه آن در روز عید قربان با ذبح چهارپایی از احرام خارج می شود و در حقیقت با قربانی كردن گویی تمامی رشته های پیوند خود با تعلقات مادی را قطع نموده است.
قربانی كردن در روز عید قربان سنتی است كه به تأسی از حضرت ابراهیم علیه السلام صورت می گیرد. حضرت ابراهیم علیه السلام پس از موفقیت در آزمایش های متعدد الهی، در سن كهولت با یكی از سخت ترین امتحانات الهی مواجه می شود. خداوند متعال در آیات 100 تا 106 سوره صافات به موجزترین و در عین حال بلیغ ترین سخن این امتحان بزرگ را بیان می دارد. رب هب لی من الصالحین. فبشرناه بغلام حلیم. فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اذبحك فانظر ماذا تری قال یا ابت افعل ماتؤمرستجدنی ان شاءالله من الصابرین فلما اسلما و تله للجبین و نادیناه ان یا ابراهیم. قد صدقت الرؤیا انا كذلك نجزی المحسنین. ان هذالهو البلؤاالمبین. یعنی ابراهیم عرض كرد خداوندا فرزند صالحی به من عطا فرما. پس ما نیز مژده پسر بردباری را به او دادیم. آنگاه كه آن پسر رشد یافت و با او به سعی و عمل شتافت ابراهیم گفت: ای فرزندم! من در عالم خواب چنین دیدم كه تو را (در راه خدا) قربانی می كنم. نظر تو چیست؟ فرزند گفت: ای پدر! به آنچه امر شده ای عمل كن كه ان شاءالله مرا از صبر پیشگان خواهی یافت. پس وقتی هر دو تسلیم (امر حق) شدند و او را برای ذبح كردن و كشتن به روی افكند خطاب كردیم ای ابراهیم! تو مأموریت عالم رؤیا را به انجام رساندی كه ما نیكوكاران را این چنین پاداش نیكو می دهیم.
برای آن كه به مقام قرب الهی برسی باید همه علائق خود را رها كنی
همانگونه كه از آیات فوق فهمیده می شود حضرت ابراهیم علیه السلام تا سن كهولت صاحب فرزندی نبود، تا آن كه دست به دعا برداشت و از خداوند خواست فرزند صالحی به او عطا فرماید و خداوند در خواست او را اجابت كرد و حضرت اسماعیل را به او عطا فرمود. امتحان بزرگ الهی این است كه اسماعیل - یعنی تنها فرزند حضرت ابراهیم كه در سن كهولت به او ارزانی شده است- باید در راه خدا ذبح و قربانی شود. حضرت ابراهیم علیه السلام موضوع را با اسماعیل در میان می گذارد و او نیز همانند پدر تسلیم امر الهی است. هنگامی كه حضرت ابراهیم علیه السلام خنجر بر حنجره اسماعیل می گذارد از عالم غیب این ندا می آید كه یا ابراهیم قد صدقت الرویا» یعنی «ای ابراهیم تو مأموریتت را به انجام رساندی و رؤیا را تحقق بخشیدی.
سؤال مهم این است كه اگر حضرت ابراهیم علیه السلام در عالم رؤیا مشاهده كرده است كه اسماعیل را ذبح می كند، پس چرا با آن كه اسماعیل عملاً ذبح نشده است خداوند فرمود: قد صدقت الرؤیا، یعنی به آنچه به تو امر شده بود عمل كردی؟ بخصوص آن كه فعل ماضی صدقت را با قد تحقیقه همراه كرده است، یعنی به تحقیق آنچه در رؤیا مشاهده كردی و به تو امر شده بود را به انجام رساندی.
پاسخ آن است كه گرچه حضرت ابراهیم علیه السلام در رؤیا مشاهده كرد كه اسماعیل را ذبح می كند، اما برای تحقق خارجی ذبح باید پیش از آن یك امر درون ذهنی تحقق یابد و آن دست كشیدن از فرزند به خاطر خداست. پس امتحان آشكار ابراهیم علیه السلام نه ذبح اسماعیل بلكه ذبح خود، یعنی دست كشیدن از همه تعلقات به خاطر خدا بود و این قطع تعلقات حتی فرزند صالحی چون اسماعیل را هم شامل شد. به همین دلیل است كه خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام خطاب می كند كه قد صدقت الرؤیا یعنی تو به خاطر من از همه چیز حتی فرزند صالحت دست كشیدی و امر مرا بر هر چیز مقدم داشتی. پس ابراهیم علیه السلام پیش از اقدام به ذبح خارجی اسماعیل، خواسته قلبی و محبت پدرانه خود را ذبح كرده است.
نظیر همین مطلب را به شیوه ای دیگر می توان در مورد حضرت موسی علیه السلام ملاحظه كرد. خداوند در آیه 12 سوره طه می فرماید: انی اناربك فاخلع نعلیك انك بالوادالمقدس طوی یعنی «(ای موسی) من پروردگار تو هستم. كفش هایت را در آور كه اكنون در وادی مقدس قدم نهاده ای. چنین به نظر می رسد كه مقصود از در آوردن كفش ها ترك همه علائق غیر خدایی است و مقصود از وادی مقدس مقام قرب خداوند است. پس این آیه ظاهراً در مقام بیان این مطلب است كه ای موسی برای آن كه به مقام قرب الهی برسی باید همه علائق خود را رها كنی.
تردیدی نیست كه داستان حضرت ابراهیم علیه السلام یك واقعیت مسلم تاریخی است كه همه مسلمانان عالم در ایام حج با تأسی به آن پیامبر اولوالعزم الهی و برای تقرب به خداوند چهارپایی را ذبح می كنند، همانگونه كه حضرت ابراهیم علیه السلام آن قوچ آسمانی را ذبح كرد. اما از آیات مربوط به داستان ابراهیم علیه السلام می توان علاوه بر معنای فوق نكته دیگری را نیز دریافت. داستان ابراهیم علیه السلام در زندگی هر یك از ما انسانها نیز قابل تكرار است.
ابراهیم علیه السلام سنتی را بنا نهاد كه هر كس می خواهد به مقام قرب الهی برسد راهی جز قدم نهادن در این سنت ندارد. هر یك از ما برای آن كه به مقام قرب الهی برسیم باید همه تعلقات خود و حتی محبت عزیزترین كسان خود را برای رضای خدا ذبح نماییم.
دو عید بزرگ مسلمانان ریشه در حقیقتی یعنی ذبح نفس اماره و قطع تعلقات غیر خدایی واحد دارند؛ به بیانی دیگر هر دو به دنبال فرائضی می آیند كه هدفشان قطع تعلقات مادی انسان و رسیدن به مقام قرب الهی است. هر دو فریضه برآنند تا با اعمال مجموعه ای از دستورات دینی كه هم محرمات را شامل می شود و هم واجبات را، روح را برای حركت به سوی حق و تعالی به سوی حقیقت مطلق آماده تر سازند
سنت ابراهیمی به معنای واقعی كلمه و حتی كاملتر از آن در واقعه عاشورا تحقق یافت. سیدالشهدا علیه السلام با آوردن عزیزترین كسان خود در كربلای معلا فرزندان و عزیزان خود را در راه خدا قربانی كرد.
از آنچه گفته شد این نتیجه بدست می آید كه دو عید بزرگ مسلمانان ریشه در حقیقتی یعنی ذبح نفس اماره و قطع تعلقات غیر خدایی واحد دارند؛ به بیانی دیگر هر دو به دنبال فرائضی می آیند كه هدفشان قطع تعلقات مادی انسان و رسیدن به مقام قرب الهی است. هر دو فریضه برآنند تا با اعمال مجموعه ای از دستورات دینی كه هم محرمات را شامل می شود و هم واجبات را، روح را برای حركت به سوی حق و تعالی به سوی حقیقت مطلق آماده تر سازند. صائم و محرم واقعی كسی است كه در پایان فریضه روزه و حج نفس اماره خود را ذبح كرده و در زمره عباد صالح خداوند در آمده باشد. از این روست كه در قنوت نماز عید فطر و قربان جرأت می یابیم و درخواست هایی بس رفیع و بلند را در پیشگاه الهی مطرح می كنیم.
آنچه هویت واحد دو عید فطر و اضحی را بهتر آشكار می سازد این حقیقت است كه ضیافت الله در پایان شهر رمضان خاتمه نمی یابد بلكه نقطه اوج آن در ایام پرشكوه حج بیت الله الحرام است. ضیافت الله اگر چه با رمضان آغاز می شود و در شبهای مبارك قدر و عید فطر به مرتبه والایی از شكوفایی خود می رسد، اما خداوند متعال در ایام حج، در طواف بیت الله، در سعی میان صفا و مروه، در وقوف در مشعر و عرفات و ... ضیافت معنوی خود را به كمال می رساند. از این روست كه یكی از مهمترین دعاهای وارد شده در ماه مبارك رمضان توفیق تشرف به حج بیت الله الحرام است. شخص صائم همواره از خداوند می خواهد با توفیق زیارت خانه خدا ضیافت الله را به نحو اتم و كامل درك نماید.
دكتر اصغر واعظی
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان