تبیان، دستیار زندگی
منافق در حقیقت کسی است که خودش را به عنوان کارشناس جا می‌زند ، خود را به عنوان متخصص جا می‌زند ، خود را به عنوان انقلابی جا می‌زند ، خود را به عنوان عالم جا می‌زند ، ولی دیر یا زود رسوا می شود . خود خداوند وعده داده است که ؛ «مُخْرِجٌ» من خارج می‌کنم ،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نیم نگاهی به چهره ی منافقان در قرآن

منافق

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا »1 ، « وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا »2 ؛ دسّیها ، به معنی دسیسه کاری و پنهان کاری می‌باشد ، این آیات بیان می کنند که انسانهای متقی و خود ساخته پیروز نهایی و واقعی هستند . انسانهای پنهان کار و دسیسه کار رسوا می‌شوند وماه زیر ابر پنهان نخواهد ماند .

قرآن می‌فرماید : « وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ؛ هرچه شما کتمان کنید خداوند نشان می‌دهد »3

منافق کیست؟

منافق در حقیقت کسی است که خودش را به عنوان کارشناس جا می‌زند ، خود را به عنوان متخصص جا می‌زند ، خود را به عنوان انقلابی جا می‌زند ، خود را به عنوان عالم جا می‌زند ، ولی دیر یا زود رسوا می شود . خود خداوند وعده داده است که ؛ «مُخْرِجٌ» من خارج می‌کنم ، «مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آنچه را که در کتمان دارید .

در قرآن حدود هفتاد آیه ، کارنامه ی منافقان را مطرح کرده است .

لازم نیست که نفاق همیشه شاه رگ باشد . نفاق هم شاه رگ دارد و هم موی رگ، به عبارتی هم نخ های ریز و نامرئی دارد و هم طناب کلفت .

روزی امام به منزل می رفتند .دم در که رسیدند ، یارانشان را به منزل تعارف نکردند . امام رضا که خردسالی بیش نبودند ، از پدر سؤال کردند که چرا آنها را به داخل خانه تعارف نکردید ؟ امام فرمود: چون قلباً آمادگی پذیرایی ندارم واگر به زبان بگویم بفرمایید ، این یکی از رگهای نفاق است .

هرچه بلا بر سر اسلام آمد ، همه و همه به خاطر نفاق و منافقین بوده است .در قرآن نیز از منافقین بسیار سخن گفته و حتی یک سوره نیز به نام آنها ملقّب شده است .

سیمای منافقین در قرآن

سیمای منافقین

 1-  قرآن می‌گوید: منافق «مُذَبْذَبِ »4، ولی مؤمن « لَمْ یَرْتَابُوا »5، منافق دغدغه دارد ولی مؤمن قاطع است

2- خدا به منافقین می گوید: «لَا یَفْقَهُونَ» ، نمی‌فهمند که چه می‌کنند ، اما به مؤمن می‌گوید : « أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » یعنی می‌فهمند چه می‌کنند .

3- قرآن می گوید : منافق تحجر دارد « كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ »6 ، مثل چوب هستند ، ولی مؤمن انعطاف دارد « وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»7

4ـ منافق نماز که می‌خواند ، « قَامُوا» ، با کسالت می خواند ، « وَهُمْ كَارِهُونَ » ، زکات با کراهت می‌دهند ، نماز شان با کسالت است و پول شان با کراهت . اما مؤمن « فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ »8 نمازرا با خشوع می‌خواند . «دَائِمُونَ »9 همیشه نماز می‌خواند ، اینطور نیست که مکه می‌رود ، حجاب خود را حفظ کند .فقط مکان ها ی مقدس و یا بعضی از ماه های سال  نماز بخواند ،  مداوم نماز میخواند ، « یُحَافِظُونَ »10 نماز را حفظ می‌کند .

نماز مثل لباس است ، هم لباس انسان را حفظ می‌کند و هم ما باید لباس را حفظ کنیم . ما باید نماز را حفظ کنیم تا نماز هم ما را حفظ کند ، «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى » خود نماز انسان را از فحشا و منکر باز می‌دارد .

منافق در حقیقت کسی است که خودش را به عنوان کارشناس جا می‌زند ، خود را به عنوان متخصص جا می‌زند ، خود را به عنوان انقلابی جا می‌زند ، خود را به عنوان عالم جا می‌زند ، ولی دیر یا زود رسوا می شود . خود خداوند وعده داده است که ؛ «مُخْرِجٌ» من خارج می‌کنم ، «مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ» آنچه را که در کتمان دارید

نفاق

سوگند دروغ ، از نشانه‌های نفاق در انسان

منافق سوگند دروغ می‌خورد ؛« اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً »12 قسم می‌خورد تا زیر قسم پنهان شود . « جُنَّةً » یعنی سپر، قسم مخفی می خورد تا زیر سپر پنهان شود .

گاهی اوقات افراد در طول سال کار‌هایشان درست نیست اما روضه ای به پا می‌کند که رنگ مذهبی خود را حفظ کند . یا افطاری می‌دهد و گاهی مسجد می‌سازد .

توجه منافق به حفظ ظواهر دین

گاهی فردی قیافه ی مذهبی دارد اما در درون به هر چه دستش می رسد اما پس نمی‌دهند ، سوء استفاده می‌کنند .

افرادی داریم که قیافه مذهبی و انقلابی دارند اما چک‌های آنها بر می‌گردد ، پول مردم را نمی‌دهند ، قول‌های آنها قول نیست .

مراقب باشیم لابلای ژست مذهبی ، خود را پنهان نکنیم وآرم خوب بودن به خود نزنیم .

خیلی از آدم هایی داریم که لیترها گریه می‌کنند که چرا فدک را به زهرا (س) ندادند ، اما خودشان خمس نمی دهد ، سهم امام را نمی دهد.

پیمان شکنی ، از دیگر نشانه‌های نفاق

منافقین پیمان شکن هستند. 13 شخصی به نام تعلبه مقداری دامداری و کشاورزی داشت . نزد پیغمبر (ص) آمد و گفت: یا رسول الله دعا کن وضع مالی من خوب شود . حضرت فرمود : وضع مالی تو خوب است . گفت: نه من می‌خواهم توسعه بدهم ، فرمود : توسعه اقتصادی باعث می‌شود که به خدا و پیغمبر نرسی . گفت : هم توسعه اقتصادی می‌دهم وهم به دینم می رسم . بالاخره کارش توسعه پیدا کرد و قول داد که کارش توسعه پیدا کرد به مستمندان کمک کند . اما همین که وضع مالی اش خوب شد ، همه چیز را فراموش کرد و در روایت است که حتی به نماز جماعت نیز نمی آمد .

قرآن می‌گوید: «عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنْ الصَّالِحِینَ ؛ با خدا عهد می‌بندد که اگر از فضل و کرمت به من بدهی صدقه بدهم و آدم صالحی باشم .»14 خدایا وضع مالی مرا خوب کن هم به فقرا کمک می‌کنم هم آدم صالحی هستم ، اما همین که به خواسته اش می رسد ، نقض پیمان می کند .

زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان


1- شمس / 9

2- همان / 10

3- بقره / 72

4- نساء / 143

5- حجرات / 15

6- منافقون / 4

7- انفال / 2

8- مؤمنون / 2

9- معراج / 23

10- انعام / 92

11- عنکبوت / 45

12- مجادله / 16

13- توبه / 75

14- همان