عظمت تو
وقتی به آسمان می نگرم دلم می خواهد به خالق این همه زیبایی بگویم كه خدایا آسمانت را سپاس می گویم كه دست های آبی تو در آن نمایان است. دستهای پر از رحمت و نعمت، خدایا دراین آسمان كه به هفت آسمان مشهور است تو صاعقه آفریدی و رعد و برق، سپاس از این غرش تندری كه نوید باران است و شستشوی جان.
خدایا تو در آسمانت خورشیدی آفریدی و از آفریدن خورشیدت هزاران سپاس. خورشیدی گرم كه با عشق بی وقفه گرمی و نور می آفریند و بی هیچ منتی دل ها را گرم و روح ها را صفا می بخشد. وقتی با چشم غیرمسلح به آسمان می نگرم هزاران نعمت و هزاران چیزهای ناشناخته و عظیم در آسمانت می بینم و در شب های تیره و تاریك تو توپ نقره ای را قراردادی كه با نور زیبا و مهتاب وار به زمین بتابد و شب را برای زمین دلنشین كند نه خوفناک. و چه زیبا ستارگان را مانند پولک های زیبا بر چادر مشكی شب دوخته ای كه حسرت دختركان جوان را برای داشتن این چادر دو چندان نموده ای. این از شب و رازهای زیبایش و بازهم باران و پس از آن...
تو پس از باران رنگین كمان را به زمینیان نشان دادی ما كه در قدرت تو، حس زیبایی و زیبادوستی تو شك نداشتیم. اما این بار یقینمان دوچندان شد. منشوری از نور خورشید و كمانی با هفت رنگ كه در همه جای دنیا به یك شكل دیده می شود. خدایا تو نگاه نمی كنی كه ببینی انسان هایت چه نام و مقامی دارند تو به همه از آسمان و بركات آسمانی ات می بخشی و ارزانی می داری. تو آن قدر كریم و رحیمی كه سخاوت را به آسمان هم آموخته ای. به رنگین كمان هم سفارش كردی كه چشم همه را مسحور كند و بخل نورزد حتی به چشم های ناپاک. خدایا آسمان پناهگاه پرندگان است و اوج گرفتن سبک بالان.
كاش من هم دوبال داشتم و از این زمین پر از گناه به آسمان كه جایگاه تو و فرشتگان است پرواز می كردم و از لابه لای ابرها به زمین می نگریستم. خدایا تو چه صبری داری كه این همه جرم و گناه و بی عفتی و بی دینی را از آن بالا نگاه می كنی و باز به همه آن ها روزی می دهی. خدایا هنگام دعا باز دست به سوی آسمانت بلند می كنم و تو را در آسمان می جویم. مثل روح انسان های مهربان كه در آسمان كنار توست.
یاد من هم در آسمان خیال تو سیر می كند.خدایا این همه زیبایی این همه شور و عشقی كه از تو گفتم، حتی به اندازه سرسوزنی از عظمت تو نبود. من فقط گوشه ای از منظر چشمان خودم را گفتم. قلم و ذهن و خیالم آن قدر حقیر و كوچک است در برابر عظمت و بزرگی تو. و هرچه می نگرم حس می كنم كمتر می دانم و تو آن قدر باشكوه و پرابهتی كه این حرف های من گوشه ای بود از عظمت تو یارب.
فاطمه كشرانی_سایت روزنامه کیهان
تنظیم:نعیمه درویشی_تصویر:مهدیه زمردکار
مطالب مرتبط