تبیان، دستیار زندگی
در قرآن آیه ای وجود دارد که در این آیه موجودات نافع را به درختی بارور تشبیه کرده و موجودات غیرنافع را همانند درختی بی ثمر نشان داده است : « الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء* تؤتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه درختی پر ثمر باشیم ؟!

چگونه درختی پر ثمر باشیم ؟!

تشبیه کلمه ی طیب به درختی محکم و استوار

یکی از ابزار مهم و بسیار سودمند برای تفهیم موضوعی ، استفاده از تشبیهات و مثل ها می باشد .خداوند نیز برای تفهیم مقاصد و رهنمودهای خود در قرآن از تشبیهات بسیار استفاده کرده است که در اینجا ، یک نمونه از آن را بررسی می  کنیم .

در قرآن آیه ای وجود دارد که در این آیه موجودات نافع را به درختی بارور تشبیه کرده و موجودات غیرنافع را همانند درختی بی ثمر نشان داده است : «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء* تؤتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون* »1

در آیه ی مورد بحث مقصود از کلمه ی طیّبه ، موجود و مخلوق پاک است که با طیّب حقیقی (خدا) در ارتباط است و از این جهت به درخت پاکی تشبیه شده است که ریشه هایش ثابت و شاخه اش سر به آسمان کشیده است و به اذن پروردگارش میوه می دهد .

درختی را در نظر بگیریم که ریشه اش در اعماق زمین فرو رفته به گونه ای که هیچ طوفان و تندبادی نمی تواند آن را تکان دهد و از جا برکند . شاخه هایش به آسمان رفته و بر اثر دور بودن از آلودگی های زمین و برخورداری از هوای سالم ، میوه های شاداب دارد و در تمام فصول سال هم میوه می دهد . بدیهی است که چنین درختی ، درخت پربرکتی خواهد بود .

تشبیه کلمه ی ناپاک به درختی کنده شده

وبعد می فرماید :« ومثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار »2      

دراین آیه موجودات را به دونوع موجودات نافع و ظالم تقسیم می کند :

موجودات پاک و نافع و پربرکت که مانند درخت ریشه دار پرثمر، برکات وجودشان از هر سو در دسترس مردم قرار می گیرد و افکار و اخلاق و اعمالشان به جامعه ی بشری ترقی و تعالی می بخشد . در رأس آنها انبیاء و اولیای خدای(ع) می باشند . که مانند ماه و خورشید آسمان در جامعه ی آدمیان می درخشند و نورافشانی می کنند و نوع دیگر، موجودات رذل و زیان بخش که در جامعه بشری هستند که جز ظلم و جنایت و خیانت ، از آنها چیزی عائد عالم انسان نمی گردد .

این انسان موحد که داراى ریشه هاى محكم و ثابت است و همه داراى شاخه هاى فراوان و سر به آسمان كشیده اند و دور از آلودگیها و كثافات جسمانى . هر كس به كنار آنها بیاید و دست به شاخسار وجودشان دراز كند در هر زمان كه باشد از میوه هاى لذیذ و معطر و نیروبخششان بهره مى گیرد

ویژگیهای این درخت طیّبه چیست ؟

1 - موجودى است داراى رشد و نمو، نه بی روح ، و نه جامد و بی حركت ، بلكه پویا و رویا و سازنده برای خود و دیگران  .

2 - این درخت پاک است و طیّب . اما از چه نظر؟

از هر نظر منظره اش پاكیزه ، میوه اش پاكیزه ، شكوفه و گلش پاكیزه ، سایه اش پاكیزه ، و نسیمى كه از آن برمی خیزد نیز پاكیزه است.

3 - این شجره داراى نظام حساب شده اى است ، ریشه اى دارد و شاخه هایی . هر كدام از آنها مأموریت و وظیفه اى دارند ، اصولاً وجود اصل و فرع در آن ، دلیل بر حاكمیت نظام حساب شده اى بر آن می باشد .

4 - اصل و ریشه آن ثابت و مستحكم است به طورى كه طوفانها و تند بادها نمی تواند آن را از جا بركند و توانائى آن را دارد كه شاخه هاى سر به آسمان كشیده اش را در فضا در زیر نور آفتاب و در برابر هواى آزاد معلّق نگاه دارد و حفظ كند ، چرا كه شاخه هر چه سركشیده تر باشد باید متكى به ریشه قویترى باشد (اصلها ثابت ) .

5 - شاخه هاى این شجره طیّبه در یك محیط پست و محدود نیست ، بلكه دربلندای آسمان جایگاه او است ، این شاخه ها سینه هوا را شكافته و در آن فرو رفته  (و فرعها فى السماء) .

دعا

روشن است هر قدر شاخه ها برافراشته تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمین دورترند و میوه هاى پاكترى خواهند داشت ، و از نور آفتاب و هواى سالم بیشتر بهره مى گیرند ، و آن را به میوه هاى طیّب خود بهتر منتقل مى كنند .

6- این شجره طیبه شجره پربار است نه همچون درختانى كه میوه و ثمرى ندارند (توتى اكلها) .

7 - واین درخت نه در یك فصل یا دو فصل ، بلكه در هر فصلی از سال پرباراز نعمات است ، بع عبارتی هر زمان كه دست به سوى شاخه هایش دراز كنیم ، محروم بر نمیگردیم (كل حین ) .

 8 - میوه دادن او نیز بی حساب نیست ، بلكه مشمول قوانین آفرینش است و طبق یك سنت الهى و به اذن پروردگارش این میوه را به همگان ارزانى می دارد (باذن ربها) .

اكنون درست بیاندیشیم و ببینیم این ویژگیها و بركات را در كجا پیدا مى كنیم ؟ مسلماً جزدركلمه توحید و محتواى آن ، و دریك انسان موحد و با معرفت ، و دریك برنامه سازنده و پاك که همه روینده ، پوینده و متحرك باشند ، نمی توان یافت .

این انسان موحد که داراى ریشه هاى محكم و ثابت است و همه داراى شاخه هاى فراوان و سر به آسمان كشیده اند و دور از آلودگیها و كثافات جسمانى . هر كس به كنار آنها بیاید و دست به شاخسار وجودشان دراز كند در هر زمان كه باشد از میوه هاى لذیذ و معطر و نیروبخششان بهره مى گیرد . تند باد حوادث و طوفانهاى سخت و مشكلات آنها را از جا حركت نمیدهد ، و افق فكر آنها محدود به دنیاى كوچك نیست ، حجابهاى زمان و مكان را می درند، و به سوى ابدیت و بى نهایت پیش مى روند . برنامه هاى آنها از سر هوى و هوس نیست بلكه همگى به اذن پروردگار و طبق فرمان او است ، و این حركت و پویائى و ثمر بخش بودن نیز از همین جا سرچشمه مى گیرد . مردان بزرگ و با ایمان این كلمات طیبه پروردگار، حیاتشان مایه بركت است ، مرگشان موجب حركت ، آثار آنها و كلمات و سخنانشان ، شاگردان و كتابها وتاریخ پرافتخارشان ، و حتى قبرهاى خاموششان همگى الهام بخش و سازنده و تربیت كننده هستند .

آرى خداوند این چنین براى مردم مثل میزند شاید متذكر شوند .

و از آنجا كه یكى از بهترین طریق براى تفهیم مسائل استفاده از روش مقابله و مقایسه است  ، بلافاصله نقطه مقابل شجره طیبه را در آیه بعد چنین بیان مى كند : « مثل كلمة خبیثة كشجرة خبیثة اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار؛ مثل كلمه خبیثه و ناپاك همانند درخت خبیث و ناپاك و بیریشه است كه از روى زمین كنده شده و در برابر طوفانها هر روز به گوشه هاى پرتاب مى شود و قرار و ثباتى براى آن نیست .»

كلمه " خبیث "همان كلمه كفر و شرك ، همان گفتار زشت و شوم ، همان برنامه هاى گمراه كننده و غلط ، همان انسانهاى ناپاك و آلوده ، و خلاصه هر چیز خبیث و ناپاك است .

بدیهى است درخت زشت و شومى كه ریشه آن كنده شده ، نه نمو و رشد دارد ، نه ترقى و تكامل ، نه گل و میوه ، و نه سایه و منظره ، و نه ثبات و استقرار، قطعه چوبى است كه جز به درد سوزاندن و آتش زدن نمى خورد ، بلكه مانع راه است و مزاحم رهروان ، و گاه گزنده است و مجروح كننده و مردم آزار!

جالب اینكه در وصف شجره طیبه ، قرآن با تفصیل سخن مى گوید و اما به هنگام شرح شجره خبیثه با یك جمله كوتاه از آن می گذرد ، تنها مى گوید :« اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار ؛ از زمین كنده شده و قرارى ندارد .» زیرا هنگامى كه ثابت شد این درخت بى ریشه است دیگر شاخ و برگ و گل و میوه تكلیفش روشن است . به علاوه ، این یك نوع لطافت بیان است كه انسان در مورد ذكر محبوب به همه خصوصیات وی بپردازد ، اما هنگامى كه به ذكر مبغوض مى رسد ، با یك جمله كوبنده از آن بگذرد !

زهرا اجلال – گروه دین و ندیشه تبیان


1- ابراهیم / 24-25

2- همان / 26

بر گرفته از تفسیر نمونه وسلسله مباحث آقای ضیاء آبادی