تبیان، دستیار زندگی
گاهی گفته می شود که برای استخاره به قرآن كریم نه تنها روایت نداریم، بلكه در روایات تفأل به قرآن مورد نهی واقع شده است چون قرآن كریم كتاب تفكّر است لطفا توضیح دهید؟ ببینیم آیا براستی، جوازی برای استخاره با قرآن از منابع روایی استفاده می شود یا خیر؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

استخاره با قرآن؛ آری یا خیر؟

استخاره با قرآن

اشاره:

گاهی گفته می شود که برای استخاره به قرآن كریم نه تنها روایت نداریم، بلكه در روایات تفأل به قرآن مورد نهی واقع شده است چون قرآن كریم كتاب تفكّر است لطفا توضیح دهید؟

ببینیم آیا براستی، جوازی برای استخاره با قرآن از منابع روایی استفاده می شود یا خیر؟

درباره‌ی استخاره سه دیدگاه وجود دارد:

1. دیدگاه افراطی: كه این دیدگاه از آنِ كسانی است كه عقل را محدود دانسته و مشورت را نیز رایزنی با عقل‌های محدود تلقی می‌كنند. از نظر این گروه در همان ابتدای كار باید به سراغ تسبیح یا قرآن رفت و از خداوند راه صحیح و خیر را طلب نمود.

2. دیدگاه تفریطی: این دیدگاه به كلی منكر استخاره و تفأل است.

3. دیدگاه معتدل: كه صاحبان آن معتقدند با توجه به جایگاه عقل و مشورت، استخاره و تفأل عین خردورزی است. بسیاری از روایات وجود دارد كه در آن‌ها استخاره و تفأل مورد تأیید و سفارش امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ واقع شده است. در این نوشتار ضمن تبیین مفهوم استخاره دلایل جواز استخاره با قرآن را ذكر می نماییم و نیز روایاتی راكه در آن‌ها تفأل به قرآن مورد نهی واقع شده است را بررسی می نماییم.

معنای استخاره:

استخاره دو معنی دارد: یكی از آن‌ها معنای حقیقی استخاره است (یعنی استخاره‌ی مطلق) و در اخبار و روایات1 ما از آن بیشتر نام برده شده و پیش خواص، متعارف است و آن، طلب خیر نمودن از خدا است. این نوع استخاره در تمام كارهایی كه انسان می‌كند، خوب و مستحب است.

دیگر استخاره این است كه پس از آن‌كه انسان به كلی در امری متحیر و وامانده شد، به طوری كه نه عقل، او را به خوبی و بدی آن، راهنمایی كرد و نه عقل دیگری، راه خیر و شر را به او فهماند و نه خدای جهان در باره‌ی آن كار، تكلیفی و فرمانی داشت كه راهنمای او باشد، در این صورت كه هیچ راهی برای پیدا كردن خوب و بد در كار نیست، اگر یكی پیدا شود و انسان را به یك سوی كار، دلگرم كند و با اراده‌ی راسخ و امیدوارانه به كار وادار كند، چه منّت بزرگی به انسان دارد. این‌جا دین‌داران می‌گویند: خدای عالم كه پناه بیچارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحیر و دودلی، یك راه امیدی بر روی انسان باز كرده و اگر انسان با این حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمایی جوید، خدای جهان كه قادر بر پیدا و نهان است، یا دل او را به یك‌سو می‌كشاند و راهنمای قلب او می‌شود (در استخاره قلبی) كه او مقلب القلوب است، یا دست او را به یك طرف تسبیح می‌اندازد (در هنگام استخاره با تسبیح) یا به وسیله‌ی قرآن، دل او را گرم می‌كند (در استخاره با قرآن).2 لازم به ذكر است كه از روایات، صحّت هر دو معنی استفاده می‌شود.

علامه مجلسی (ره) می‌فرماید: « این حدیث را تأویل ‌كرده‌اند به این كه از فال گشودن قرآن برای استنباط احوال آینده از آیات نهی شده است، چنان كه برخی از جاهلان، این روش را وسیله‌ای برای كسب روزی خود قرار داده‌اند و به این صورت، مردم را فریب می‌دهند و ممكن است مقصود، نهی ازتفألی باشد كه بیشتر مردم از دیدن یا شنیدن بعضی امور اعتقاد پیدا می‌كنند و برخی را مبارك و برخی دیگر را شوم می‌گیرند، بدین صورت كه از آیات قرآن كریم نیز فال نیك و فال بد گرفته شود. و شاید یك حكمتش این باشد كه اگر موافق نیفتاد باعث كم اعتقادی مردم به قرآن نگردد

دلایل جواز استخاره با قرآن:

در باره‌ی استخاره با قرآن روایاتی از پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ نقل شده است كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

استخاره

1 ـ روایت شده است كه: یسع بن عبدالله قمی به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض كرد: گاهی می‌خواهم كاری انجام دهم ولی متحیر هستم كه آیا انجام دهم یا نه؟ امام صادق ـ علیه السلام ـ به او فرمود: هنگام نماز ـ كه شیطان از هر وقت دیگر از انسان دورتر است ـ قرآن را بگشا، اولین آیه‌ای كه در آغاز صفحه دست راست می‌بینی، عمل كن.3

2 ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده است كه فرمود: هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره‌ی توحید را بخوان سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو: «اللهم تفألت بكتابك و توكلت علیك فأرنی من كتابك ماهو مكتوم من سرك المكنون فی غیبك». یعنی : خدایا به كتاب تو تفأل می‌زنم، و بر تو توكل می‌كنم و از كتابت آن‌چه را كه در نهان غیب تو، پوشیده شده به من بنمایان.» پس از این دعا، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه‌ی سمت راست، مقصود خود را به دست آور.4

3 ـ وقتی خبر تولد زید را به پدر بزرگوارش امام سجاد ـ علیه السلام ـ ، امام ـ علیه السلام ـ به اصحاب خود رو كرد و فرمود: نام این كودك را چه بگذارم؟ هر كس، نامی گفت، حضرت قرآن طلبید قرآنی را به آن حضرت دادند، به قران تفأل زد، این آیه آمد: «وفضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً»5

بار دیگر قرآن را گشود، این بار در آغاز صفحه‌ی اول قرآن، این آیه آمد: «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله... وذلك هو الفوز العظیم»6. امام سجاد ـ علیه السلام ـ به این دو آیه نظر انداخت و دید هر دو در مورد جهاد در راه خدا است و از آنچه كه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و علی ـ علیه السلام ـ در مورد «زید» فرموده بودند كه در صلب امام سجاد ـ علیه السلام ـ پدید می‌آید، دریافت كه این كودك همان زید است، آن‌گاه مكرّر به حاضران فرمود: «سوگند به خدا این همان «زید» است و نام او را زید گذاشت.»7 روایتی كه از تفأل به قرآن نهی می‌كند:

شیخ بزرگوار كلینی (ره) از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت كرده است كه «به قرآن تفأل مكن»8

علامه مجلسی (ره) می‌فرماید: « این حدیث را تأویل ‌كرده‌اند به این كه از فال گشودن قرآن برای استنباط احوال آینده از آیات نهی شده است، چنان كه برخی از جاهلان، این روش را وسیله‌ای برای كسب روزی خود قرار داده‌اند و به این صورت، مردم را فریب می‌دهند و ممكن است مقصود، نهی ازتفألی باشد كه بیشتر مردم از دیدن یا شنیدن بعضی امور اعتقاد پیدا می‌كنند و برخی را مبارك و برخی دیگر را شوم می‌گیرند، بدین صورت كه از آیات قرآن كریم نیز فال نیك و فال بد گرفته شود. و شاید یك حكمتش این باشد كه اگر موافق نیفتاد باعث كم اعتقادی مردم به قرآن نگردد.9

تذكر این نكته نیز لازم است كه كسانی كه با قرآن، انس و الفتی ندارند و محكم و متشابه آن را نمی‌شناسند و از علم تفسیر، بهره‌ای ندارند، باید از استخاره و تفأل با قرآن، سخت بپرهیزند و آیات خدا را به بازی نگیرند، شاید این حدیث شریف در اصول كافی، خطاب به این دسته از افراد باشد. زیرا استخاره و فال معمولاً معنای یكسانی دارند، چنان‌كه در دعای استخاره با قرآن می گوییم: «اللهم تفألت بكتابك، یعنی خدایا به كتاب تو فال می زنم» شاید بتوان این فرق را هم قائل شد كه از میان انواع استخاره، استخاره‌هایی كه ابزار محسوسی مثل قرآن، تسبیح، دیوان، شعر، كاغذ و .... دارند، آنها را فال هم می‌گویند؛ و استخاره‌هایی كه هیچ ابزاری جز دعا و قلب ندارند، آنها را فقط استخاره می‌گویند؛ مثل استخاره‌های مطلق، قلبی، مشورتی.10

جهرمی زاده_دین و اندیشه

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ شیخ میرزا ابوالمعالی، الاستخاره، (قم؛ مؤسسة الامام المهدی، چ اوّل، 1411، هـ . ق).

2ـ بهاء الدین خرمشاهی، دانشنامة قرآن، (تهران، انتشارات دوستان، چ اوّل، 1377)، ج 1، ص 198.


[1]. ر.ك: وسائل الشیعه، باب صلوه استخاره.

[2]. ابوالفضل طریقه‌دار، كندوكاوی در باره‌ی استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدین، چاپ دوم، 1374، ص 98 الی 100، به نقل از كشف اسرار، امام خمینی، قم، انتشارات پیام اسلام، ص 89.

[3] ـ مجلسی، محمد باقر، مفاتیح الغیب، ص 42 و 43.

[4] ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 91، ص 241.

[5] ـ نساء/ 95.

[6] ـ توبه/ 111.

[7] ـ ابوالفضل طریقه‌دار، استخاره و تفأل، ص 26 به نقل از عیون اخبار رضا، ج 1، ص 195.

[8] ـ كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، ج 2، ص 629.

[9] ـ مجلسی، محمد باقر، مفاتیح الغیب، ص 42 و 43.

[10] ـ ابوالفضل طریقه‌دار، كندوكاوی در باره‌ی استخاره و تفأل، قم، انتشارات مدین، چاپ دوم، 1374، ص 21.