آراد-از کاربران-مینویسد.
وصف دنیا

دیشب خبر فوت مادربزرگمان را دادند. بیتابی میکردم ولی این نکته که ما دنیا را چنان دوست داشتنی میبینیم که نمیتوانیم دل بکنیم ودلبستگی داریم و چنان زندگی این دنیارا ماندنی تلقی میکنیم که حرف ندارد، تمثیلی زیبا به ذهنم آمد که شنیدنش خالی از لطف نیست با خود گفتم:
برای ساختن دنیا روز وشب نداریم. زندگی در این دنیا مثل صفحه ی کاغذی مسطحی میماند که ما درآن نشستهایم و بر روی دریا سیر میکنیم و هرآنچه از دریا صید می کنیم در قایق کاغذیمان جمع میکنیم بیآنکه بدانیم به غرق شدن خودمان کمک میکنیم.
معامله با خدا عنوان :

پس از تماشای فیلم سینمائی "دموکراسی در روز روشن" با خودم اندیشیدم:
خدایا پندار و کردار و گفتارم تاکنون آیا به خاطر رضای تو بوده یا به خاطر خوشایندی اطرافیان و تمجید و تعریف دیگران؟
مرا دریاب

سراغم را نمیگیری، چه شد افتادم از چشمت؟
منم فانوس لبخندت، غرورت، گریه ات، خشمت، اسیرم، خسته ام، مرا دریاب میمیرم
باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از ARADNAJAFI