شسی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1389/09/11
مولای من!
امروز كه عزم رویش دارم، كاش میشد بذر شوم و خود را در خاك پایت پنهان كنم و تا به آبیترین نقطة هستی بالا روم.
هر وقت كه روشنایی دعا را در تیرگی دلم میكارم، بهاران آرام، آرام در برگهایم میخزد و ساقههایم عاشقانه تو را فریاد میزنند.
و غروب جمعه كه عطر تو در كوچه پس كوچههای غبارآلودم میپیچد، كوچههای خاك گرفته دلم از بوی خوشت عطرآگین میشود.
آقای من!
به زلال اشكهایم قسم، در كوچههای غمین و غریب روزگار، تنها در هوای آینده ی روشن انتظار نفس میكشم ...
و ظهورت را به انتظار نشستهام...
غزاله جعفری
تنظیم: موسوی، گروه دین و اندیشه تبیان