تبیان، دستیار زندگی
آری یا خیر؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جدایی شمال و جنوب سودان! آری یا خیر؟
سودان

بخش سیاسی- در بزرگترین كشور قاره آفریقا، وضعیت فوق العاده به عنوان وضعیت عادی زندگی حاكم است. آنچه سودان را برای تبدیل شدن به منطقه ای بحرانی و آشوب زده مستعد می كند در دو نكته اساسی نهفته است. نكته اول موقعیت ژئواستراتژیك این كشور است و مسئله دوم نیز نفت خیز بودن سودان است. كارشناسان مسائل استراتژیك معتقدند سودان دروازه ورود به آفریقا است و در واقع شاهراه قاره آفریقا محسوب می شود كه تحولات این كشور می تواند بر قاره سیاه تأثیرات مستقیمی بگذارد. البته از موقعیت سودان در دریای سرخ هم نمی توان غافل بود چرا كه درست آن سوی سواحل سودان عظیم‌ترین بنادر و پایانه های نفتی عربستان واقع شده است.

موقعیت جغرافیایی سودان

سودان با مصر، لیبی، چاد، آفریقای مركزی، كنگو، اوگاندا، كنیا، اتیوپی، اریتره و دریای سرخ هم مرز است. جمعیت آن حدود 30 میلیون نفر است كه اكثر این جمعیت را اعراب مسلمان تشكیل می دهند. پایتخت سودان خارطوم و طولانی ترین قسمت رود نیل در این كشور واقع شده است. این كشور تا سال 1899 میلادی به نام «سودان انگلستان و مصر» خوانده می شد و در نهایت در سال 1956 به استقلال دست یافت.

اما مشكلات سودان به همین نقظه ختم نمی شود. با آغاز جنگ در دارفور، چشم انداز توافق شمال-جنوب نیز تیره شد. شورشیان دارفور معتقدند این توافقات نسبت به منافع مردم غرب كشور بی اعتنا و صرفا توافقی بین عمرالبشیر و ژنرال گارانگ بوده است

نگاهی به چگونگی شکل گیری بحران

انگلستان یك سال پیش از استقلال سودان، این كشور را ترك كرد و با خلاء قدرتی كه به وجود آمد سودان درگیر شورش 17ساله ارتش سیاه پوست بر ضد اعراب مسلمان شد. این شورش در سال 1972 با قرارداد صلح «آدیس آبابا» خاتمه یافت اما اكتشاف نفت در مناطق جنوبی در سال 1979 بار دیگر شعله های جنگ را برافروخت. شورشان كه از واحدهایی از ارتش جنوب به رهبری «جان گارانگ» بودند بر علیه اعراب مسلمان جنگ را آغاز كردند. این شورش نیز مانند بسیاری از نا آرامی های قاره آفریقا و سراسر جهان، ماحصل رقابت های استراتژیك دو بلوك غرب و شرق بود. اتحاد جماهیر شوروی از دولت رئیس جمهور «جعفر نمیری» حمایت می كرد و شورشیان كه نام «ارتش مردمی آزادی بخش سودان» (SPLA) را برخود نهاده بودند از حمایت های منطقه ای اریتره و اتیوپی و فرامنطقه ای ایالات متحده برخوردار بودند.

سودان

شورش زمانی آغاز شد كه دولت كوشید با گسیل ارتش به جنوب كنترل این منطقه را كاملاً در دست گیرد. تقسیم بندی مجدد زمین توسط دولت در غرب و جنوب هم نتوانست آرامش را به سودان بازگرداند. بالاخره كودتای «صادق المهدی» در سال 1985 حكومت نمیری را سرنگون كرد. المهدی چهار سال قدرت را در دست گرفت و در این مدت شورش نیز همچنان ادامه داشت. پس از وی نوبت ژنرال «عمرالبشیر» رسید كه توانست با كودتا زمام حكومت را به دست گیرد. البشیر كه درحال حاضر نیز قدرت را در سودان در دست دارد با مشكلی مشابه روبرو است. وجود منابع غنی نفت و استقرار اقلیت مسیحی مذهب در جنوب سودان از جمله عوامل ایجاد و تداوم بحران در این منطقه به حساب می آید. ظاهراً جنوبی ها حاضر به تن دادن به قوانین اسلامی حكومت كه به «شریعت» معروف شده است، نیستند اما واقعیت چیز دیگری است. در حقیقت آمریكا تمایلی به پایان یافتن این خشونت ها ندارد مگر آنكه نتیجه هرگونه صلح و توافقی در راستای اهداف و منافع سیاسی و اقتصادی (نفتی) كاخ سفید در منطقه باشد.

جدایی «حسن الترابی» از دولت البشیر در سال 1999 و تبدیل شدن وی به قطبی مخالف نیز اوضاع را برای البشیر پیچیده تر كرد. حزب الترابی موسوم به «كنگره ملی» منحل اعلام شد و وی به اتهام اقدام برای كودتا علیه دولت چندین بار دستگیر و روانه زندان شد. این درحالی بود كه كودتای سال 1989 را كه به قدرت یافتن البشیر منجر شده بود را وی طراحی كرده و یك دهه جزء تصمیم گیرندگان اصلی دولت بوده است.

انگلستان یك سال پیش از استقلال سودان، این كشور را ترك كرد و با خلاء قدرتی كه به وجود آمد سودان درگیر شورش 17ساله ارتش سیاه پوست بر ضد اعراب مسلمان شد

در این میان میانجیگری اتحادیه آفریقا باعث شد مذاكره میان دولت و شورشیان جنوب در كنیا آغاز شود و اولین سند آن به نام «قرارداد ماكاكاس» در ژوئیه 2002 به امضا برسد. جان گارانگ به عنوان رهبر و نماینده شورشیان متعهد شد در قبال خروج ارتش از جنوب به حملات نیروهای خود پایان دهد. از دیگر بندهای این قرارداد موضوع رفراندوم بود. طرفین توافق كردند پس از یك دوره انتقالی شش ساله طی رفراندومی در جنوب، سرنوشت این منطقه روشن شود.

این مذاكرات پس از آن نیز ادامه یافت و مقرر شد درآمدهای حاصل از فروش نفت به طور مساوی بین شمال و جنوب تقسیم شود. در سال 2004 طبق توافقات ژنرال جان گارانگ به عنوان معاون البشیر معرفی شد كه گامی مثبت در جهت كاهش خشونت در سودان تلقی شد اما این امید دوام چندانی نیافت چرا كه با آغاز مذاكره شمال- جنوب برای صلح، غرب سودان یعنی دارفور دچار بحران و آشوب شد.

شورش در دارفور

در منطقه دارفور دو گروه علیه دولت مركزی دست به اسلحه برده اند. گروه اول «ارتش آزادی بخش سودان (SLA)» وگروه دوم «جنبش عدالت و برابری (JEM)» كه به نوعی از حمایت الترابی برخوردار است.

سودان

ویژگی مشترك شورشیان سودان برخورداری از حمایت ایالات متحده امریكا است. البته تنها دولت مركزی با شورشیان درحال جنگ نیست، بلكه گروه های حامی دولت نیز نقش خود را دارند. آمریكا برای اعمال فشار هرچه بیشتر به دولت خارطوم از سال 1997 این كشور را تحریم كرده است. نتیجه روشن و عینی این تحریم ها فقر و گرسنگی مردم این كشور بوده كه باعث كشته شدن دسته جمعی آن ها شده است. در جلسات بین المللی در مورد سودان، واشنگتن همیشه از نسل كشی و قتل عام مردم توسط حكومت سخن می گوید درحالی كه همه می دانند موضوع اصلی ادامه این بحران «نفت» است.

اما مشكلات سودان به همین نقظه ختم نمی شود. با آغاز جنگ در دارفور، چشم انداز توافق شمال-جنوب نیز تیره شد. شورشیان دارفور معتقدند این توافقات نسبت به منافع مردم غرب كشور بی اعتنا و صرفا توافقی بین عمرالبشیر و ژنرال گارانگ بوده است.

انتخابات سودان

بر اساس توافقنامه صلح "نیواشا " كه در سال 2005 در كنیا به امضا رسید و به دو دهه جنگ داخلی در سودان پایان داد، همه پرسی جنوب سودان در نهم ژانویه سال 2011 برگزار می شود تا مردم این منطقه برای ماندن با شمال و یا انتخاب گزینه جدایی تصمیم گیری كنند. همچنین مردم منطقه نفت خیز «ابیی» نیز در یك همه پرسی به ماندن با شمال و یا جنوب رای خواهند داد.

در حالی كه زمان اندكی به برگزاری همه‌پرسی جنوب سودان باقیمانده است، جنوبی‌های مقیم شمال با استفاده از برنامه‌های دولت جنوب كه بودجه‌ای بیش از 10 میلیون دلار برای آن در نظر گرفته شده است به روستاها و شهرهای خود باز می‌گردند و خیابان‌های خارطوم شاهد حضور اتوبوس‌هایی است كه دهها نفر از خانواده‌های جنوبی كه چند دهه در شمال ساكن بوده‌اند را به جنوب باز می‌گرداند.

در حالی که اولویت‌های مهمی مانند فلسطین، افغانستان و عراق در میان هستند به نظر می رسد اگر دوباره در زمینه بحران سودان غفلت شود مشکلات عمده ای برای جهان اسلام رقم خواهد خورد

چشم انداز بحران سودان

در این میان آمریكا به منظور تأمین منافع خود در این منطقه استراتژیك سعی دارد از طریق سازمان ملل با تحت فشار قرار دادن خارطوم، البشیر را مجبور به موافقت با حضور نیروهای بین المللی در منطقه دارفور كند. دولت سودان نسبت به ادامه گفتگوها برای حل بحران نظر مثبتی دارد اما معتقد است لزومی به حضور كلاه آبی ها نیست و نیروهای حافظ صلح اتحادیه آفریقا كه هم اینك نیز در دارفور استقرار دارند، می توانند همان مأموریت را به خوبی انجام دهند.

آنچه سودان در ماه‌ها و هفته‌‌های گذشته شاهد آن بوده نتیجه سرمایه‌گذاری و روند فرسایشی است که با هدایت و مدیریت کشورهای غربی برای تجزیه کردن پهناورترین کشور جهان اسلام و آفریقا انجام می شود.

کشوری مانند مصر بدون شک، بزرگترین بازنده جدایی جنوب سودان است زیرا شاهرگ حیاتی این کشور که همان نیل باشد با جدایی جنوب سودان عملاً مدعی دیگری نیز پیدا خواهد كرد که در این صورت، قاهره باید برای تأمین آب کشاورزی و آشامیدنی خود فكری کند.

اثرات بحران این كشور بر كشور های اسلامی و ایران

در حالی که اولویت‌های مهمی مانند فلسطین، افغانستان و عراق در میان هستند به نظر می رسد اگر دوباره در زمینه بحران سودان غفلت شود مشکلات عمده ای برای جهان اسلام رقم خواهد خورد. متأسفانه با وجود وخیم‌تر شدن اوضاع در سودان و اظهارنظرهای گوناگون توسط رسانه ها و مطبوعات منطقه‌ای و همچنین وارد شدن بحران سودان به محافل قدرتمند جهانی، نه تنها رسانه‌های داخلی بلکه سیاستمداران ما نیز در این باره سکوت اختیار کرده و حاضر به اظهار نظر در این زمینه و اولویت دادن به آن نیستند.

اگر غرب به ویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی عزم خود را برای چند پاره کردن سودان جزم کرده‌اند، باید دید در آینده‌ای نه چندان دور، سراغ نیجریه و دیگر کشورهای آفریقایی نیز خواهند رفت تا همچنان دایره کشورهای اسلامی را تنگتر کرده و بر تنوع سلطه‌گری خود بیفزایند.

پریسا چیذری

گروه جامعه و ارتباطات


منابع:

• كالبدشكافی بحران سودان/نویسنده: محمد صرفی/ روزنامه کیهان

• سودان را فراموش نکنیم/ سایت تابناک

• سودان؛ بحران به عنوان وضعیت همیشگى/ سایت خبری ابرار

• وضعیت جنوب سودان چگونه خواهد شد؟ / ترجمه سید محسن ساری/روزنامه همشهری

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور