چوپان دروغگو را می شناسید
دروغ در حوزه رذایل اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی به معنای سخن ناراست، خلاف حقیقت و یا واقعیت و گفتاری ناحق است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر این باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد.
شخص هرگاه مخالف اعتقاد و باور خویش سخنی را به میان آورد، در حقیقت دروغ گفته است، حتی اگر در سخن وی سخن حقی باشد ولی چون با باورهای وی نامتناسب است و تطابقی میان سخن و باورش نیست آن سخن دروغ دانسته می شود.
بنابراین ممکن است شخصی سخنی را بگوید که نادرست و ناحق باشد ولی چون باور وی آن است که آن چه می گوید راست است نمی توان وی را متهم به دروغ گویی کرد. برعکس اگر شخصی باوری داشته باشد و برخلاف باور خویش سخن حقی را بگوید، او دروغگو است؛ زیرا وی برخلاف باور خویش و به قصد دروغ سخن حقی را به زبان آورده است. بنابراین ملاک و معیار سخن راست از سخن دروغ باورهای شخص و سخنان وی است. از این رو تطابق سخن با حق و یا واقع، ملاک سنجش نیست بلکه مطابقت باورهای شخص با سخنی است که به زبان می راند.
تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد
برخی بر این باورند که عامل فزاینده نابهنجاری ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگویی است. هر چند که هنجارشکنی و گناه، ریشه در علل و عوامل دیگری دارد ولی افزایش گرایش فرد به گناه را می بایست در دروغگویی انسان دانست.
اگر شخص به جهت کسب منافع و یا مصالح، قانون را زیر پا می گذارد و با عبور از قانون و هنجارهای پسندیده اجتماعی می کوشد تا آن منافع دست یابد این عامل دروغ است که این مساله را سامان می دهد و با تغییر وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسندیده و هنجاری می نمایاند. بنابراین باید گفت دروغ در جامعه مهم ترین عامل افزایش نابهنجاری ها و حریم شکنی ها و قانون شکنی هاست.
هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و آخرت به جا می گذارد. از مهم ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی توانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه ای اعتماد کنند.
چرا مردم دروغ میگویند؟
چرا مردم دروغ میگویند؟ پاسخ سادهاش این است: برای این که آسان است. تقریباً همه مردم دروغ میگویند و اغلب آنها در این کار مهارت دارند. شواهد نشان میدهد که اغلب مردم دروغگویی را در همان سنین اولیه یاد میگیرند. کودکان تقریباً در سن 3 سالگی برای این که خود را به مشکل نیندازند دروغ میگویند. در 5 سالگی، وقتی پای تنبیه در میان باشد، اغلب کودکان دروغگویان ماهری هستند.
نکته جالب این است که به کودکان یاد داده میشود تا برای محافظت از احساسات دیگران، و خوشامد آنها دروغ بگویند. پدر و مادرها از همان سنین کودکی به فرزندانشان یاد میدهند که این گونه «دروغهای مصلحتآمیز» را بیان کنند. برای مثال، «به خاله بگو چقدر توی این لباس خوشگل شده.»
دروغ گفتن برای محافظت از فردی دیگر، مشکلتر است. برای مردم، دروغ گفتن برای محافظت از خودشان و پوشاندن خطاهایشان، طبیعی است امّا محافظت کردن از فردی دیگر، کمی پیچیدهتر است و به تجربه بیشتری نیاز دارد. اما هنگامی که مردم به سن بلوغ میرسند، دیگر دروغگویی به صورت طبیعت ثانویه آنها در آمده است.
مردم درباره چه چیزی دروغ میگویند؟
دروغگویی در افراد بالغ به منظورهایی فراتر از اجتناب از تنبیه شدن صورت میگیرد، هر چند اغلب افراد بالغ برای دریافت نکردن برگه جریمه رانندگی یا تخلفات جدّیتر به دروغگویی روی آوردهاند. به عقیده رابرت فلدمن، روانشناس دانشگاه ماساچوست، افراد بالغ میخواهند چگونگی نگریستن دیگران به خود و نیز چگونگی نگریستن خودشان به خودشان را کنترل کنند.
به نظر روان شناسان، مردم دروغ میگویند تا مطلوبتر و خوشایندتر جلوه کنند و در یک موقعیت اجتماعی، دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. در واقع، آنها میخواهند عزّتنفس خود را بالا ببرند. به عبارتی دیگر، مردم به محض آن که عزّت نفسشان را در خطر ببینند، دروغ خواهند گفت. آنها درباره نوع ماشینی که دارند، محل زندگیشان و مقدار درآمدشان به دروغگویی خواهند پرداخت. براساس نتیجه مطالعهای، 60 درصد افراد مورد مطالعه در خلال یک مکالمه 10 دقیقهای حداقل یکبار دروغ گفتهاند و میانگین تعداد دروغگوییها برای هر نفر 92/2 بوده است.
مردم به طور مرتب به خودشان نیز دروغ میگویند. آنها درباره مقدار کاری که باید برای خاتمه دادن یک پروژه انجام دهند، میزان غذایی که در روز میخورند، و بسیاری موارد دیگر به خودشان دروغ میگویند. این نوع دروغها صرفاً در خدمت فرار از واقعیتها و نوعی گولزدن خود است. برخی از افراد بیش از دیگران به دروغ تمایل و گرایش دارند. این افراد کسانی هستند که از نظر شخصیتی، خود را با گناه آلوده کرده اند ولی از آن جایی که نمی توانند به آسانی و در همه جا رفتارهای نابهنجار و غیرقانونی خود را انجام دهند به دروغ گرایش می یابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خویش را توجیه و پسندیده جلوه دهند.
در واقع، بعضیها آنقدر دروغ میگویند که اعتماد دیگران را از دست میدهند و حرفهای راست آنها نیز دروغ پنداشته میشود. مطالعهای که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بر روی دروغگویان آسیبشناختی (پاتولوژیک) صورت گرفته نشان میدهد که این افراد از نظر مغزی تفاوتهایی با دیگران دارند. مطالعات نشان داده است که دروغگویان دارای اتصالات بسیار بیشتری در مغزشان هستند. پژوهشگران در حال حاضر چنین نتیجهگیری کردهاند که این تفاوت باعث میشود که دروغگویان آسیبشناختی مهارت بیشتری در «هنر» دروغگویی داشته باشند. واقعیت این است که برخی از مردم دروغگویان بهتری نسبت به بقیه هستند امّا همه بالاخره اینجا و آنجا دروغ میگویند. افراد برونگرا بیشتر از افراد درونگرا دروغ میگویند، مردان بیشتر از زنان دروغ نمیگویند، و تقریباً همه در محیط کار دروغ میگویند.
بعضیها آنقدر دروغ میگویند که اعتماد دیگران را از دست میدهند و حرفهای راست آنها نیز دروغ پنداشته میشود
مردم به کسانی که به آنها عشق میورزند بیشتر از کسانی که فقط با آنها آشنایی دارند دروغ میگویند زیرا آسانتر است و مردم به معشوق یا همسرشان بیشتر از بقیه دورغ میگویند زیرا راستگویی ممکن است بیشتر از دروغگویی دردسر ساز باشد.
نشانههای دروغگویی
روش صد در صدی برای این که بفهمیم فردی دارد دروغ میگوید وجود ندارد امّا برخی رفتارها را میتوان مورد توجه قرار داد:
• اجتناب ازتماس چشمی. آیا فرد به پائین یا اطراف نگاه میکند؟
• تغییر آهنگ صدا. آیا فرد بلندتر یا آهستهتر و یا تندتر از معمول صحبت میکند؟
• زبان بدن. آیا فرد آرام ندارد، وول میخورد، با دست جلوی دهان یا صورتش را میپوشاند؟
• تناقض با حرفهای قبلی. آیا گفتههای شخص با حرفهای قبلیش تناقض دارد؟
همه مردم به دلایل مختلف دروغ میگویند. بعضی ممکن است بیشتر از دیگران دروغ بگویند و برخی ممکن است به کمک روان درمانگر نیاز داشته باشند. امّا در یک نظر کلّی، دروغگویی هم یکی از خصلتهای بشر است.
منبع: کلینیک الکترونیکی روانیار
سایت آفتاب
گروه خانواده و زندگی سایت تبیان
تنظیم و فرآوری: نسرین صفری