تبیان، دستیار زندگی
بازیگر سرشناس سینمای ایران با اشاره به کارگردان جوان مستند سینمایی خود تاکید کرد به نسل جوان اعتقاد دارد و معتقد است تحول در هنر ایرانی حاصل تلاش این نسل خواهد بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازی نکن، آقای انتظامی!

عزت الله انتظامی

عزت‌الله انتظامی: از تعریف و تمجید بیهوده گریزانم

بازیگر سرشناس سینمای ایران با اشاره به کارگردان جوان مستند سینمایی خود تاکید کرد به نسل جوان اعتقاد دارد و معتقد است تحول در هنر ایرانی حاصل تلاش این نسل خواهد بود.

بازیگر محبوب سینما و تئاتر ایران از سال‌های دور تاکنون، در خانه خود را به روی مخاطب گشوده است. عزت‌الله انتظامی که به گفته خود و به شهادت آثارش از تئاتر تا سینما بیش از 70 سال است در عرصه بازیگری فعالیت می‌کند به واسطه مستند «... و آسمان آبی» فرصتی به وجود آورده تا دوستدارانش امکان برقراری ارتباط با زندگی خصوصی او را به دست آوردند.

او که با پیشنهادهای متعددی برای ساخت مستند پرتره مواجه بوده به دلیل گریز از تکرار و افتادن در ورطه اثری معمولی در انتخاب خود برای گزینش کارگردان مستندش دست به اقدامی دور از انتظار زد و ساخت این مستند مهم را به دست جوانی دانشجو در کانادا به نام غزاله سلطانی سپرد.

سلطانی که تحصیلات سینمایی‌اش را در کانادا پشت سر گذاشته، دو سال و نیم تمامی لحظات زندگی شخصی بازیگر سرشناس سینمای ایران را ثبت کرد تا در 75 دقیقه از حقیقت زندگی مردی سخن بگوید که فیلم‌هایش خاطرات دلنشینی برای بسیاری از سینمادوستان رقم زده است.

این مستند به نوعی پرتره ستاره سال‌های دور و نزدیک سینمای ایران است و راحت و روان زندگی ساده آقای بازیگر را به تصویر می‌کشد. در این اثر  انتظامی مخاطب را با بیان ناگفته‌های زندگی‌اش حسابی غافلگیر می‌کند.

مستند «...و آسمان آبی» این روزها در سینماهای تهران روی پرده است؛ مستندی که انتظامی آن را این گونه توصیف می کند:«این فیلم زندگی من است...»

طبیعی است به دلیل شهرت و محبوبیت شما، با پیشنهادهای متعددی برای ساخت مستند درباره زندگی‌تان روبرو شده باشد. واکنش شما در مواجهه با این پیشنهادها چه بود؟

چندی قبل ساخت فیلم‌های مستند مد شده بود و همه سراغ این قبیل کارها می‌رفتند؛ طبیعتاً پیشنهادهایی نیز با من در میان گذاشته شد مستندهای برخی از همکارانم را می‌دیدیم. در آن مستندها نیز مثلاً با فلان آقایی که مرا می‌شناسد درباره من صحبت می‌کنند و او هم می‌گوید: «بله خیلی خوب است...» من اسم این‌‌ها را استشهاد محلی گذاشتم. فیلم مستند یعنی یه چیز واقعی، یعنی چیزی که تو را با حقیقت روبرو کند. کسی در مستند بازی نمی‌کند و همه چیز طبیعی است.

عزت الله انتظامی

به اعتقاد شما دلیل این علاقه‌مندی برای تصویر کردن زندگی‌تان چیست؟

این پرسش برای تماشاگران ما مطرح است که در پشت صحنه چه می‌کنیم،‌ تنیس بازی می‌کنم و اسکی می‌روم و ... کلاً‌ در زندگی عادی مشغول چه کاری هستم؟ اینها پرسش‌هایی است که در مستند مربوط به من تصویر می‌شود. آنچه که در درون هنرمند ایرانی به طور کل وجود دارد. البته منظورم همنسلان خودم است، ما که روی صحنه‌های خاک‌ خورده بازی کردیم، در منزل و تنهایی چه کار می‌کنیم؟

در مورد مستند حتی فردی سراغ من آمد و گفت‌و‌گوهای مرا در پشت صحنه فیلمی که بازی می‌کردم ضبط کرده بود و در اختیار داشت، او می‌خواست این گفت‌و‌گوها را در کنار آن فیلم سینمایی تبدیل به یک مستند کند و در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. وقتی به این کار فکر کردم دیدم این نوع کار را نمی‌پسندم.

و پیشنهاد غزاله سلطانی را چطور پذیرفتید؟

غزاله سلطانی را از 12 سال قبل می‌شناختم. با خانواده‌اش آشنایی داشتم و کارهایش به دستم رسیده بود و می‌دانستم در کانادا در حال تحصیل است و مطالب خوبی می‌نویسد دست به قلم دارد؛ او اهل ذوق بود و به این کارها علاقه‌مند. ابتدا طرحی  15 صفحه‌ای به من داد و گفت می‌خواهم مستندی درباره شما بسازم . طرح را خواندم مورد پسندم واقع شد.

بعد از خواندن طرح مستند نظرتان درباره آن چه بود؟

چند بار متن را خواندم و پیش خودم گفتم، او تا حالا کار نکرده؛‌ بعد گفتم خب! خیلی‌‌ها کار نکردند و شروع کردند و حتی میزان اطلاعات و تحصیلات عالی هم نداشتند. من اعتقادی عمیق به نسل نو دارم با جوانان سر و کار دارم. امروز با گذشته خیلی فرق می‌کند. جوانان بازیگری که امروز وارد عرصه می‌شوند تحصیل کرده‌اند و شرایط آنان با ما که خاک صحنه می‌خوردیم کاملاً متفاوت است. نسل الان نسل نو، کارساز است و می‌توان به آنها اعتماد کرد. در تئاترها از لحاظ کارگردانی و بازیگران زن و مرد استعداد برجسته‌ای می‌بینم. همین‌ها اعتقاد من را به نسل نو بیشتر کرده، زیرا معتقدم اگر قرار باشد تحول در ایران به وجود آید جوانان در هر رشته‌ای کارساز و موفق خواهند بود. نقاشی‌های نسل جوان و یا تئاترها خیلی پخته‌تر از قدیم است.

عزت‌الله انتظامی که به گفته خود و به شهادت آثارش از تئاتر تا سینما بیش از 70 سال است در عرصه بازیگری فعالیت می‌کند به واسطه مستند «... و آسمان آبی» فرصتی به وجود آورده تا دوستدارانش امکان برقراری ارتباط با زندگی خصوصی او را به دست آوردند.

ویژگی دوران قدیم چه بود؟

قدیم قدیمه... قدیم در تهران اتوبان و ماشین نبود، اما الان همه این‌‌ها هست. به همین شکل سایر عرصه‌ها نیز عوض شده‌اند. همه کشورهای دنیا یکی شده، ارتباط با سایر کشورها به راحتی اتفاق می‌افتد و این امکانی است در دست جوانان ما که می‌توانند بهترین فیلم‌ها و تئاترها را ببینند. برخورد من با کارگردان فیلمم حاصل این نگاه بود؛ اینکه اگر یک جوان علاقه‌مند، فیلم مستند من را بسازد بهتر است از فردی با سن بالا...

بعد از این جمع‌بندی‌ها موافقت خود را با حضور در کار اعلام کردید؟

برای ساخت این مستند شرطی داشتم؛ اینکه اگر ببینم از نتیجه کار راضی نیستم کاست را مانند فیلم مستند قبلی می‌گیریم و هر هزینه‌ای که صرف شده پرداخت می‌کنم. ویژگی فیلم مستند واقعی این است که در آن همه چیز به صورت طبیعی تصویر شود. به همین دلیل است که فرقی جدی بین فیلم مستند و داستانی وجود دارد. وقتی در فیلم داستانی بازی می‌کنی زمانی که آن را برای دومین سومین بار می‌بینی دیگر نکته چندان جذابی ندارد، اما فیلم مستند مانند آلبوم عکسی می‌ماند که هر وقت آن را ورق می‌زنی خاطره انگیز است. از دیدن فیلم مستند سیر نمی‌شوم. من ابتدا این فیلم را بی‌صدا دیدم و کمی نگران شدم، بعد با صدا کار را تماشا کردم،‌ بعد از آن یکبار در سینما آزادی، یکبار در میلاد و یکبار در سینما فلسطین و یکبار در کانادا دیدم و چند باری در خانه دیدم و باز هم دلم می‌خواهد این کار را ببینم.

یعنی نتیجه کار به دلتان نشسته؟

عزت الله انتظامی

بله، این زندگی من است. اگر آن را باور نمی‌کردم دیگر آن زندگی من نبود. فیلم همه واقعیتی است که در زندگی من وجود دارد. ممکن است تماشاگر تصور کند من مستخدم و یا راننده دارم که اصلا چنین نیست. خودم کارهای خودم را می‌کنم. من و زنم هستیم، دو پسرم آلمان هستند و دیگری که ایران است حسابی سرگرم کارهای خود است. من و همسرم همیشه تنهاییم. زمانی که من سر فیلمبرداری می‌روم همسرم تنهاست و همه این‌ها در مستند من به تصویر کشیده شده و این مرا راضی می‌کند.

پس این فیلم را روایتی صادق از زندگی خود می‌دانید؟

به هر حال در این فیلم بخش‌های مختلف زندگی من به تصویر کشیده شده است،‌ کارهای خیری که می‌کنم در این مستند وجود دارد. ابتدا وقتی یک صحنه از فیلم را دیدم بسیار به دلم نشست. کار خوبی که خانم سلطانی انجام داده رفتن سراغ عکس‌ها و نوارهایی بود که من در این سال‌ها نگه داشته بود. من یادم نبود نوار «امیر ارسلان» که مال سال 1344 است در میان آنچه نگه داشته‌ام، بود، اما این خانم از میان گنجه ما همه بریده جراید و این نوارها را یافت و آن‌ها را مورد استفاده قرار داد.

از نگاه شما این مستند چه ویژگی‌ مهمی از زندگی‌تان را به تصویر کشیده است؟

در این فیلم هیچکس از من تعریف نمی‌کند و تنهایی خود من است. قضیه شاتو خرس عروسکی که بچه‌های ژاپنی برای «روسری آبی» آن را به من هدیه دادند. من حرف زدن با شاتو را از ژاپن شروع کردم. مثل خیلی‌ها که با قناری حرف می‌زنند و یا زمانی که چهار سال آلمان بودم صاحبخانه‌ام با سگش حرف می‌زد و درد دل می‌کرد. در تهران هم اگر از پارک‌هایی که آدم‌های مسن نشسته‌اند عبور کنید با آدم‌هایی مواجه می‌شوید که با خودشان حرف می‌زنند. من از این استفاده می‌کردم و باهاش حرف می‌زدم و وقتی می‌خواستم مسافرت بروم به او می‌گفتم خانه را بپا تا من بیام. به عنوان یک پرسونا جلوی او تمرین می‌کردم. کار فوق‌العاده‌ای که خانم سلطانی در ونکوور در جریان نمایش این مستند انجام داد این بود که عکس‌های تئاتر لاله‌زار که بازی کرده بودم قاب کرد و با زیرنویس انگلیسی در گالری مقابل سالن نمایش فیلم قرار داد که فوق‌العاده مورد استقبال قر گرفت.

نظر خودتان درباره موسیقی کار چیست؟

در مورد موسیقی صحبت زیادی شد. یکی دو نفر نظرات متفاوتی در مورد موسیقی داشتند. به هر حال سازنده موسیقی این کار مجید انتظامی است که موسیقی فیلم‌ها و سمفونی‌های زیادی ساخته و با او آشنا هستید.

خودتان در جریان ساخت با توجه به تجربه بالایی که داشتید کارگردان را راهنمایی نمی‌کردید؟

نه، من چیزی به ایشان نمی‌گفتم. احساس کردم او با درک خود باید کار کند. برای مستند قرار نیست میزانس بدهد یا حس خاصی وجود داشته باشد. کافی است من خودم باشم و هیچ لزومی به اینکه مقابل دوربین بازی کنم نیست. تماشاگر من را از 70 و خورده‌ای سال قبل می‌شناسد. علاوه بر آن کارهای اجتماعی که انجام دادم موجب می‌شود مردم توجهی ویژه‌تر نسبت به من داشته باشند. به هر حال ما پیشکسوتانی داریم که در عرصه بازیگری و هنر زحمت زیادی کشیدند و الان نیاز به توجه دارند به هر حال رسیدگی به امور آن‌ها جزو وظایف ما محسوب می‌شود.

نقدهایی که درباره این مستند شنیده‌اید و خوانده‌اید رضایتبخش بوده است؟

جلساتی برای نقد این مستند برگزار شده که از جمله آن می‌توان به نشست در خانه هنرمندان اشاره کرد که  راضی‌کننده بود.

پیشنهادهای جدیدی را برای ساخت مستند در فضایی دیگر می‌پذیرید؟

به هر حال ممکن است کسی سراغ من بیاید و بخواهد فقط در مورد کارهای من و نوع نقش‌آفرینی‌هایم مستند بسازد. این هم کاری دیگر است که ممکن است شرایط ساخت آن به وجود آید. ما برای ساخت این فیلم 80 ساعت فیلم گرفتیم و در نهایت به مستند 75 دقیقه‌ای رسیدیم. همه آنچه در وجودم است فقط در یک مستند به نمایش درنمی‌آید و ممکن است بتوان آن را در کارهای دیگر نیز تصویر کرد.

ساختار و کیفیت کارگردانی فیلم برای شما راضی‌کننده بود؟

به نظر من این مستند برای کار اول این خانم که در مدرسه سینمایی کانادا درس خوانده به این نتیجه رسیده که اجازه اکران گرفت. به دلیل کیفیت کار است که تماشاگر جذب می‌شود و علاقه‌مند است دوباره آن را ببیند. این فیلم کارگردانی قصه ندارد که بگوییم من بد بازی کردم یا خوب. دوربین همیشه هنگام فیلمبرداری دنبال من بود و هر اتفاق می‌افتاد ضبط می‌کرد. یک وقت قرار است شما فیلم «گاو» را کارگردانی کنی و آن فیلم نیاز به کارگردانی دارد، اما این فیلم چنین نیست. این فیلم با ویژگی‌های مستند ساخته می‌شود. خوشبختانه این کار به خیر گذشت. در بخشی از فیلم عقیده خودم را می‌گویم؛ اینکه هنر رودخانه‌ای است که سنگ‌های پیش رو را کنار می‌زند و راه خود را پیدا کرده و با سرعت جلو می‌رود.

سمیه علیپور / خبرآنلاین

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی