تبیان، دستیار زندگی
هر واگویه‌ای از عمق جانشان برمی‌خیزد و نوعی واکنش عاطفی است... فرمانده گردان ما شهید منصوری در اینجا شهید شد... یکی از بچه‌ها رفته بود آب بیاورد در کمین دشمن افتاده و دستش قطع شد... در اینجا دشمن پاتک سنگین زد و تعدادی از
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازی دراز نامی به درازای 8 سال

گزارش سفر به مناطق عملیات غرب- قسمت دوم

قسمت اول :

روز سوم سفر است و خاطرات حمله ددمنشانه بعثی‌ها به پادگان ابوذر با تماشای فیلم مستندی که از آن واقعه می‌بینیم کاممان را تلخ کرده است.

به سوی سایر مناطق به راه می‌افتیم، اولین محلی که مورد بازدید قرار می‌دهیم محل شهادت شهید شیرودی است در دامنه ارتفاعات کوره موش، شهید شیرودی را دورادور می‌شناختم. او در زمان حیاتش با شهید اجاره‌دار آمد و شد داشت و دورادور می‌دانستم قدرت رهبری فوق‌العاده‌ای دارد. در درگیری‌های سرپل ذهاب، میمک و ارتفاعات بازی دراز نقش بسیار مهمی داشت.

بازی دراز نامی به درازای 8 سال

مشهور است در روزهای اول جنگ در هر ساعت 10 سورتی پرواز انجام می‌داد و در یکی از مأموریت‌های خود بیش از 70 تانک و نفربر دشمن را در منطقه گیلانغرب هدف قرار می‌دهد. شهادت شیرودی آنچنان تأثیر عمیقی بر پرسنل هوانیروز داشت که فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش مجبور می‌شود پیام دهد و روحیه پرسنل را بازسازی کند.

***

راویان با یادآوری خاطرات خود و واگویه گوشه‌ای از آنها بیش از ما تحت تأثیر محیط قرار گرفته‌اند، بلند گوی دستی، دست به دست می‌شود و هر یک از راویان یادی از آن روزها و همرزمانشان با تأکید بر حضور خود می‌نمایند. احساس آنان را ما درک نمی‌کنیم، همین قدر می‌فهمیم که هر واگویه‌ای از عمق جانشان برمی‌خیزد و نوعی واکنش عاطفی است... فرمانده گردان ما شهید منصوری در اینجا شهید شد... یکی از بچه‌ها رفته بود آب بیاورد در کمین دشمن افتاده و دستش قطع شد... در اینجا دشمن پاتک سنگین زد و تعدادی از همرزمان شهید و یا مجروح شدند... دو نفر از نفراتمان در این محل مقابل دشمن ایستادند تا شهید شدند... این تپه شهداست سرهنگ نیکخواه، سرگرد رفعت، سروان عثمان‌وندی و... در این محل شهید شدند. با حس و حال خوبی که پیدا کرده‌ایم وارد شهر مرزی قصرشیرین، آنگاه خسروی می‌شویم. مغناطیس سید و سالار شهیدان گروه را تا صفر مرزی و پشت درهای گمرک عراق پیش می‌برد، مؤمنی فر از بچه‌های همشهری که یکی دو دونگی صدا دارد، دلهایمان را مهمان می‌کند، السلام علیک یا اباعبدالله ...

***

مناطق عملیاتی غرب با بلندی‌ها، شیارها، دره‌ها و تنگه‌ها شناخته می‌شوند. در این میان برخی نام‌ها آوازه بلندی یافته‌اند. مانند بازی دراز، شیاکوه، کله قندی، چم امام حسن و... راویان از شیاکوه و ماجراهای آن چیزی نمی‌گویند فقط اشاره می‌کنند که شیاکوه بارها دست به دست شد و ما نتوانستیم آن را باز پس بگیریم. در این جمله کوتاه بغض تلخی بود، که درک آن مستلزم آن بود که تاریخ جنگ را روزانه پیگیری می‌کردی، من هم از کنار آن می‌گذرم و تنها یادآور می‌شوم برای پائین راندن دشمن از این ارتفاع صدها شهید دادیم و هزاران مجروح و جانباز و... اما طلسم آن نشکست که نشکست! برای من شیاکوه در غرب مترادف طلائیه در جنوب است .بازی دراز نام دیگری است که به درازای 8 سال جنگ کش آمده و در طول سال‌های دفاع مقدس هر از چندی نامی از آن به میان می‌آمد. ارتفاعات بازی دراز با قله‌های بلند و شیب‌های تند و بریدگی های ممتد از اهمیت ویژه‌ای در منطقه برخوردار است. این ارتفاعات به مثابه عارضه بزرگی در مثلث قصر شیرین، گیلانغرب، سرپل ذهاب واقع شده و بر منطقه تسلط دارد. دشمن در روزهای آغازین جنگ با استفاده از اصل غافلگیری، این ارتفاعات را همچون برخی ارتفاعات دیگر منطقه به دست آورد و برای تسهیل در تجهیز نیروها و ادوات خود جاده آسفالته بر روی آن کشید. بارها بر سر تصاحب بلندی‌های بازی دراز که در امتداد مرز ایران و عراق قرار دارد تک و پاتک انجام گرفت و سرانجام با نثار خون شهیدانی همچون غلامعلی پیچک به جز سه قله مهم آن باقی این رشته‌ کوه استراتژیک از اشغال دشمن آزاد شد.

بلندی‌های اطراف سومار که بر شهر مندلی عراق مسلط می‌باشند تا حدی برای عراق دارای اهمیت است که در زمان اشغال آنها یکی از بلندی‌ها را تا آن حد که دید بر شهر مندلی نداشته باشد بریده و از ارتفاع آن به اندازه 18 متر کم کرده‌اند. این ارتفاعات طی عملیات مسلم ‌بن عقیل به فرماندهی شهید همت از دشمن پس گرفته شد

بر و بچه‌های هوانیروز در بازپس‌گیری ارتفاعات بازی دراز نقش ویژه‌ای ایفا کردند و رشادت‌هایی از خود نشان دادند که به باور کسی نمی‌نشیند. در ادامه به نفت شهر و سومار می‌رسیم، سومار و نفت شهر در دسترس‌ ترین شهرهای مرزی‌اند که پیش از هجوم سراسری مورد تعرض قرار گرفتند. سومار به دلیل تأمین آب شهر مندلی عراق و نفت شهر نیز به دلیل منابع نفت و قیر طبیعی از دیرباز مورد طمع بوده است. از نفت ‌شهر تا سومار ارتفاعات بسیار پراهمیتی از شمال غربی به سوی جنوب شرقی در امتداد مرز کشیده شده‌اند که خط‌الرأس جغرافیایی آنها متعلق به کشورمان می‌باشد. این ارتفاعات همچون دیواری سومار را در پناه گرفته‌اند اما نفت شهر، شهر بی‌دفاعی در مقابل تجاوز متجاوزین است. نفت‌شهر در حاشیه شهر نفتخانه عراق دارای منابع نفت و قیر است و روزانه 11 هزار بشکه نفت خام از چاه‌های آن استحصال و برای تصفیه به پالایشگاه کرمانشاه فرستاده می‌شود. عراق 2 ماه قبل از هجوم سراسری پاسگاه خان لیلی در مجاورت نفت شهر را به اشغال درآورد و تا زمان حمله عراق به کویت این پاسگاه به علاوه نفت شهر در کنترل عراقی‌ها بود. سومار نیز به خودی خود دارای ارزش استراتژیک نیست اما از آنجایی که آب کشاورزی شهر مندلی عراق از رودخانه‌های سومار تأمین می‌شود و به عبارتی مندلی بدون آب سومار نابود خواهد شد، همواره ادعاهای ارضی از سوی طرف عراقی نسبت به برخی مناطق سومار وجود داشته است. به علاوه مندلی نزدیک‌ ترین و سهل ‌ترین دسترسی از طریق بعقوبه به بغداد پایتخت عراق است. فاصله بغداد تا مرز سومار 180 کیلومتر است، از این نظر سومار و تأمین امنیت شهر مندلی برای عراق از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و در اغلب تجاوزات خود، به این منطقه نیز دست درازی کرده است. از همین رو قبل از هجوم سراسری تنها دره‌ای که از سومار به سمت مندلی راه دارد به نام «میان تنگ» را به اشغال درآورد و بلندی‌های شهر سومار را گرفت. بلندی‌های اطراف سومار که بر شهر مندلی عراق مسلط می‌باشند تا حدی برای عراق دارای اهمیت است که در زمان اشغال آنها یکی از بلندی‌ها را تا آن حد که دید بر شهر مندلی نداشته باشد بریده و از ارتفاع آن به اندازه 18 متر کم کرده‌اند. این ارتفاعات طی عملیات مسلم ‌بن عقیل به فرماندهی شهید همت از دشمن پس گرفته شد.

***

سرهنگ پیاده جلیلیان فرمانده محورهای قصرشیرین، نفت شهر، سربازی مرزنشین از جنس شهدا است که برای شناخت ایثارگران دوران جنگ باقی مانده است، مردی با روحیه خدمت به مردم، مخلص، خاکی، باخدا، مردم دار و شجاع. نیم روزی پا به پای ما خطوط مرزی از نفت شهر تا سومار را طی می‌کند و اطلاعات ذی‌ قیمتی در اختیارمان قرار می‌دهد.

در میان حرف‌هایش از شهیدان یاد می‌کند و با حسرت از جانشین تیپ یک لشکر 81 زرهی سرهنگ نیکخواه یکی از افسران برجسته و مقاومت‌های او و نیروهای قلیلش در مقابل گردان زرهی دشمن یاد می‌کند و این که هیچکدام از آنان بازنگشتند تا به شهادت رسیدند و تانک‌های عراقی از روی پیکرهایش عبور کرد.

مقصد بعدی ما میمک و مهران است، پس از شبی استراحت در ایلام به سوی میمک به راه می‌افتیم. راویان از تجاوز دشمن تا عمق 25کیلومتری شهر ایلام می‌گویند و از عملیات‌های متعدد و پیروز ارتش برای عقب راندن دشمن یاد می‌کنند. میمک نیز به دلیل ارتفاعات استراتژیک و مراتع مناسب برای چرای دام‌ها همواره یکی از مناطق مورد اختلاف ایران و عراق بوده و به دلیل کوهستانی بودن و قشلاق ایل‌های کوچ‌رو، مورد اهمیت و توجه است. عشایر این منطقه از روحیه سلحشوری بالایی برخوردارند و همواره علاوه بر زندگی، مرزبانی هم کرده‌اند. یکی از این ایل‌ها ایل خزل است که در زمان اشغال زمین‌های مورد استفاده آنان در منطقه میمک داوطلبانه به همراه ارتش به مقابله با صدامیان پرداخته و شهدای زیادی را تقدیم اسلام و انقلاب کردند. آنان در عملیاتی با نام خوارزم پس از 17 روز جنگ تن به تن با بعثی‌های عراقی بخش مهمی از سرزمین‌های خود را دوباره مالک می‌شوند.

پایان بخش سفرمان بازدید از پایگاه هوانیروز در کرمانشاه است که به جرأت می‌توان گفت اگر دلیری‌ها و از جان گذشتگی‌های پرسنل هوانیروز به ویژه خلبانان آن نبود، معلوم نبود سرنوشت جنگ چگونه رقم می‌خورد.

140 شهید خلبان و کادر فنی، 19 آزاده و صدها جانباز هوانیروز نشانگر تلاش این یگان رزمی ارتش در جنگ است.

اسماعیل علوی

تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان