شاهنامه ، آخرش خوش است !
در دعای صحیفه سجادیه داریم که حضرت می فرمایند : « اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِیَ الطَّرِیقَةَ الْمُثْلَى، وَ اجْعَلْنِی عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا ؛ خدایا! میخواهیم در راه مستقیم باشیم . »1
ما افرادی از دكتر و مهندس و آیت الله , تاجر و كارگر تا دانشجو , از اقشارمختلف جامعه را می بینیم كه یك مرتبه رنگ عوض میكنند ، یعنی یا تغییر موضع میدهند یا تغییر ایدئولوژی میدهند و بد عاقبت میشوند و برعكس افرادی هستند كه فكر میكردیم كه اینها آدمهای بی ربط و به درد نخوری هستند اما دریك شرائطی ،به طرز باور نکردنی می درخشند . خیلی وقت ها از بزرگان می شنویم که می گویند : مهمترین دعا و نعمت ، عاقبت بخیری است .
این عاقبت چیست ؟
مردم چهار دسته هستند :
1- بعضی ها هم خوب زندگی میكنند و هم خوب میمیرند.
2- بعضیها نه خوب زندگی میكنند و نه خوب میمیرند .
3- بعضی ها خوب زندگی میكنند بد میمیرند .
4- بعضی ها بر عكس است بد زندگی میكنند ولی رو سفید میمیرند .
مثل زن و شوهرها ، ما زن و شوهرهایی را داریم كه هر دو دوش به دوش هم در كار خیر هستند ، مثل خدیجه و پیامبر اكرم(ص) ، مثل فاطمه و علی (ع) ، هم خوب زندگی کردند و هم خوب از دنیا رفتند .
بعضی زن و شوهرها هم دوش به دوش هم در بدجنسی هستند ، شوهر یك فحش میدهد و زن دو تا جوابش را می دهد ، اصلاً فتوكپی هم هستند ؛ مثل ابو الهب و زنش . قرآن میگوید : « تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَ تَبَّ »2 و بعد میگوید : « وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ »3
گاهی مرد خوب است زن بد ، مثل زن حضرت لوط (ع) و گاهی مرد طاغوت است و خیانتکار و زنش خوب ، مثل فرعون .
در نمایشگاه انسان نمایی ، از همه مدل انسان وجود دارد .
حسن عاقبت چیست ؟!
قرآن در این زمینه می فرماید : « وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا »4 ، درود و سلامتی بر من ، روزی كه متولد شدم ، و روزی كه میمیرم ، وباز می فرماید : « وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصیراً »5
افرادی هستند كه خوش برخورد هستند و بدبدرقه ، نمونهاش را باز در سوره روم آیه ده داریم كه چطور آدم بدعاقبت میشود .
انسان که گناه پی در پی انجام می دهد ، بد عاقبت میشود . چطور آدم خونش كثیف می شود ، چطور تنگی سینه میگیرد ؛ یك سیگار ، دو سیگار ، ده سیگار. همین طور سیگارهای پی درپی تنگی سینه میآورد . گاهی گناهان پی در پی ، مو به مو، به هم تابیده میشود طناب میشود ،این تناب یک دفعه انسان را می گیرد و در باتلاق بد عاقبتی گرفتار می کند .
« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ »6 . قرآن می فرماید علت اینكه انسان ها تكذیب میكنندو میگویند: هیچی نیست !این که گناه نیست ، یک شب اشکال ندارد ، این کار را بکن ، گناهش پای من! و ... گناه پی در پی است . گناه انسان را بد عاقبت و نسبت به انجام دادن گناه بیشتر، جریح تر و شجاع تر می کند .
در دعای كمیل میگوید : « اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِكُ الْعِصَمَ ؛ می گوید : خدایا گناهی را که پرده را پاره می کند ، را ببخش .»7 آدم گناه اول را که انجام می دهد نارحت است ، دفعه اول كه گناه میكند عذاب وجدان دارد ، بعدش دوم , سوم، چهارم و بعد، از گناه لذت می برد . اگر یك روز گناه نكند میگوید امروز روز جالبی نبود ! دفعه اول كه آدم سیگار میكشد سرفه میكند بعد ، از سیگار لذت میبرد .
یكی از منافقین هفده نفر را ترور كرد . قاضی ازاو پرسید : نترسیدی ؟ گفت : اولی را كه زدم افتاد ، ترسیدم و لرزیدم دومی و سومی راحت بودم .
گناه ، اولش مهم است ، خدا نكند انسان با گناه مأنوس شود . بعضی وقتها آدم یك كسی را مسخره میكند ، بعد میگوید من یک مسلمان را چرا مسخره كردم؟! ناراحت و شرمسار می شود . اما گاهی وقتها انسان به جایی می رسد که بهترین مجلس برای او ، مجلسی است كه بتواند یك نفر را مسخره كند و دست بیاندازد . این انسان با گناه آشنا میشود .
امام كاظم (ع) فرمود : هر كه میخواهد خوش عاقبت بشود ، گره مسلمانها را باز كند و تا میتواند به مسلمانها خدمت كند
در سوره یوسف آیه صد و یك ، برای یوسف (ع) سه مرحله پیش آمد ، یك : توی چاه افتاد . دو : توی زندان افتاد ، سه: رئیس حكومت شد . توی چاه یك دعا دارد ، توی زندان یك دعا دارد ، وقتی به حكومت رسید هم یك دعائی دارد .
گفت : خدایا حال که رئیس حکومت شدم ، خوش عاقبت شوم : « رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ »8 تَوفَّنی مُسْلِماً : یعنی خدایا مسلمان بمیرم ، خوش عاقبت بمیرم .
سوره توبه میگوید افرادی هستند خیلی كار كردند ، مثل آدمی كه یك عمر مراعات بهداشت را میكند ، یك مرتبه یك قاشق سم میخورد . با خوردن این سم تمام زحمات عمرش را برباد می دهد . « ما كانَ لِلْمُشْرِكینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» .9
افرادی هستند اعمال زیادی دارند ، یك مرتبه حبط میشود ، پودر میشود . نفس عمل مهم است ، اما مهم تر از آن حفظ کردن آن می باشد.
قَالَ الصَّادِقُ (ع) : « خَیْرَ الْأُمُورِ خَیْرُهَا عَاقِبَةً »10 ، زود قضاوت نكنیم كه چه كسی خوب است ، چه كسی بد . شاهنامه آخرش خوش است . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مِلَاكَ الْعَمَلِ خَوَاتِیمُهُ»11 ، زود نگوئید فلانی چه كاره است ، ببینید پایانش چه میشود .
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) :« حَقِیقَةُ السَّعَادَةِ أَنْ یُخْتَمَ الرَّجُلُ عَمَلُهُ بِالسَّعَادَةِ وَ حَقِیقَةُ الشَّقَاءِ أَنْ یُخْتَمَ الْمَرْءُ عَمَلُهُ بِالشِّقَاءِ ؛ سعادتمند كسی است كه عاقبتش ختم به خیر شود و شقی کسی است که عاقبت کارش به شقاوت برسد .» 12
باید هرکس را بر اساس عاقبت کارش داوری کنیم ، زود قضاوت نكنیم !
چطور انسان خوش عاقبت میشود یا بد عاقبت می شود ؟!
امام صادق (ع) به بعضی از مردم فرمود: اگر میخواهید خوش عاقبت بشوید ، به حلم خدا مغرور مشو، اگر گناه كردی ، خدا كارت ندارد ، ممكن است گذاشته باشد برای امتحانات ثلث سوم . نگو نه ، ما را خدا ما دوست دارد ، من کارم درست است . مثل پزشكی كه میگوید بگذارید هر چه كه میخواهد بخورد وقتی پزشك به بیمار چنین حرفی را زد ، مریض كه نباید بگوید : خب الحمدالله من دیگر خوب شدم . حرف دکتر دو مرحله دارد ؛ یا خوب شدی و یا یعنی دیگر خوب شدنی نیستی !
امام كاظم (ع) فرمود : هر كه میخواهد خوش عاقبت بشود ، گره مسلمانها را باز كند و تا میتواند به مسلمانها خدمت كند .
برای خوش عاقبت شدن خوب است کمی تاریخ را مطالعه کنیم ، یك کمی کنکاش کنیم و ببینیم چه کسانی آمدند ، رفتند ، سرانجامشان چه شد . اینكه میگویند به قبرستان ها بروید ، برای همین است که آدم ببیند كه چقدر طلا اینجا خوابیده ، چقدر پولدار اینجا خوابیده ، چقدر مشهور اینجا خوابیده . یعنی ازمستی بیرون بیائیم ، با خواندن تاریخ ، با گشتن در جهان ، با ملاقات با این حوادث ، از خواب غفلت بیرون بیائیم .
معرفی یک آدم خوش عاقبت
روزی كه مسلمانها مكه را فتح كردند ، پیغمبر (ص) فرمود : همه مشركین را بخشیدم ، فقط شخصی بود به نام عكرمه ، فرمود : این را نمیبخشم ، به خاطر اینكه او خیلی كارشكنی كرد ، كینه توزی كرد . پیغمبر( ص) فرمود : این را اعدامش كنید . عكرمه هم تا دید حكم اعدامش صادر شده ، مشرك بود و از مكه فرار كرد و رفت ، بعد هم كنار دریای احمر رسید و سوار كشتی شد . آنجا یك باد تندی آمد و دید جانش در خطر است . گفت : حالا این بتها كه سنگ و چوب هستند و نمی توانند کاری کنند ، متوسل به خدای پیغمبر (ص) می شوم ، اگر كشتی نجات پیدا كرد ، میرویم خودمان را تسلیم میكنیم و مسلمان میشویم . كشتی آنها نجات پیدا كرد و عكرمه كه حكم اعدامش صادر شده بود ، آمد و گفت : یا رسول الله ! من بد كردم من را ببخش ، بخشید و مسلمان شد و بعد هم رفت در یكی از جنگها شهید شد .
كسی كه عمری دل پیغمبر خدا را سوزاند و پیغمبر (ص) شخصاً دستور اعدامش را داد ، در عین حال خوش عاقبت شد .
شیطان شش هزار سال سجده كرد . بعد در یك ماجرا كه خداوند گفت : سجده كن ! گفت سجده نمیكنم ، یعنی شش هزار سالش را از دست داد .(نمونه ی موجود بد عاقبت )
خوشا بر آنان که یک شبه ره صد ساله را طی کرده و خوش عاقبت شده و بدا به حال آنانی که با سالیان سال عبادت (ظاهری) جز بد عاقبتی ، هیچ چیز را کسب نکردند.
زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان
منبع : سخنرانی حجت الاسلام قرائتی
1- صحیفه سجادیه / دعای 20
2- مسد / 1
3- مسد / 4
4- مریم / 33
5- اسراء / 88
6- روم / 10
7- مصباح المتهجّد / ص 844
8- یوسف / 101
9- توبه / 17
10- من لا یحضرالفقیه / ج 4 / ص 402
11- تفسیر قمی / ج 1 / ص 290
12- معانی الاخبار / ص 345