دوستی به سبک شهدا
اول حاج مهدی و حالا سید محمد نیست این بار معما دو تا میشود . بچههای تعاون گردان فوری جست و جو را شروع میکنند. ساعتی بعد در کمال تعجب و حیرت پیکر سید محمد را در حالی که در کنار پیکر مطهر حاج مهدی زارع افتاده است پیدا میکنند.
محبت و دوستی حاج مهدی زارع فرمانده گردان امام حسین (ع) با معاونش سید محمد کدخدایی مثال زدنی است. گردان امام حسین (ع) یکی از گردانهای مطرح و خط شکن لشکر 19 فجر بود که در بیشتر عملیاتها شرکت فعال داشت. نیروهای گردان آموزشهای تخصصی آبی- خاکی را گذرانده بودند و به همین دلیل آن گردان مشهور به گردان غواص بود.
وقتی عملیات کربلای چهار شروع میشود مأموریت ایذایی مهمی در منطقه آب گرفتگی شلمچه به گردان واگذار میگردد. با شروع عملیات بچههای گردان با موفقیت از منطقه آب گرفتگی عبور کرده و پس از درگیری شدید با دشمن، خط اول را به تصرف خود درمیآوردند. پس از پاکسازی خط، بلافاصله آتش سنگین عراقیها روی منطقه متمرکز میشود که این علامت خوشایندی نیست. دشمن با تجمع و آرایش نیروهای پیاده و زرهی، خود را آماده پاتک میکند. رنگ خاکستری پاشیده شده در آسمان، پایان مأموریت بچهها را خبر میدهد. وقتی نیروهای گردان خود را آماده برگشتن میکنند تازه غیبت حاج مهدی احساس میشود. سید محمد وقتی از جست و جوی حاجی ناامید میشود به ناچار فرماندهی را به عهده میگیرد و بچهها را به عقب برمیگرداند.
بعد از ناپدید شدن حاج مهدی، روحیه سید محمد به کلی تغییر میکند. دیگر کسی خنده بر لب او نمیبیند. مفقود شدن حاج مهدی به اندازهای بر او تأثیر میگذارد که یک بار هنگام رانندگی ماشین او واژگون میشود اما صدمه چندانی نمیبیند. حال و روز سید محمد بچهها را نگران کرده است. یکی دو بار از او میپرسند: سید چرا این قدر خودت را اذیت میکنی؟ اگر فکر حاجی هستی، او هم راضی به این نیست که خودت را عذاب بدهی.
سید محمد نگاه پر معنی و عمیقی به بچهها میاندازد و میگوید: شما نمیدانید ما با هم قول و قرار گذاشته بودیم که همه جا با هم باشیم. بغض امانش نمیدهد و مثل بچهها زارزار گریه میکند آن وقت است که بچهها از حرفشان پشیمان میشوند.
مدتی بعد از وقتی که سید خبر در پیش بودن عملیات کربلای پنج رامیشنود از خوشحالی سر از پا نمیشناسد.دوباره گل خنده بر لبش میشکفد. سید محمد که حالا فرماندهی گردان امام حسین (ع) را به عهده دارد، خیلی زود نیروهایش را آماده عملیات میکند.
بچههای تعاون گردان فوری جست و جو را شروع میکنند. ساعتی بعد در کمال تعجب و حیرت پیکر سید محمد را در حالی که در کنار پیکر مطهر حاج مهدی زارع افتاده است پیدا میکنند
با توجه به آشنایی و همچنین موقعیت بچههای گردان در عملیات کربلای چهار باز همان محور به آنها واگذار میشود. عملیات آغاز میگردد. بچهها به فرماندهی سید محمد با شهامت و رشادت به خط عراقیها میزنند و آن را به تصرف درمیآورند. مرحله اول عملیات با موفقیت کامل به پایان میرسد. با روشن شدن هوا، طبق برنامه، گردان تازه نفسی وارد منطقه میشود و خط را گردان امام حسین (ع) تحویل میگیرد تا آنها برای بازسازی و استراحت به عقب برگردند. اما زمان آمارگیری و بازگشت هیچ اثری از سید محمد نیست. این بار معما دو تا میشود. اول حاج مهدی و حالا سید محمد نیست. بچههای تعاون گردان فوری جست و جو را شروع میکنند. ساعتی بعد در کمال تعجب و حیرت پیکر سید محمد را در حالی که در کنار پیکر مطهر حاج مهدی زارع افتاده است پیدا میکنند.
پیکر پاک دو فرمانده شهید پس از انتقال به شیراز با شکوه تمام تشییع و در قطعه شهدا در کنار هم به خاک سپرده میشود تا برای ابد در کنار یکدیگر آرام بگیرند.
راوی : اکبر صحرایی
تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان