هوش هیجانی
هوش هیجانی جنبه ای از هوشمندی است که در ارتباط با خودآگاهی، کنترل، پایداری، اشتیاق، انگیزش، همدلی و مهارت های اجتماعی معنا پیدا می کند. چه بسیارند افرادی که اگرچه بهره هوشی (IQ) بالایی دارند ولی در زندگی فردی و اجتماعی چندان موفق نیستند، و برعکس، چه بسیارند کسانی که هوش متوسطی دارند ولی زودتر و بهتر در مسیر موفقیت واقع می شوند. این ها کسانی اند که از هوش هیجانی (EQ) بیش تری نسبت به دسته ی اول برخوردارند. خلاصه این که، هوش هیجانی داشتن شرط یک زندگی موفق است. نوشته ای که در این جا می خوانید، در عین سادگی، نکته هایی را بیان می کند که توجه به آن ها در خانه یا مدرسه می تواند به پرورش هوش هیجانی در کودکان، کمک نماید.
داشتن سطح بالایی از هوش هیجانی در کودکان شما بهترین راهی است که تضمین می کند آن ها در بزرگ سالی زندگی همراه با شادی، موفقیت و مسئولانه ای داشته باشند. در این جا به معرفی ده روش می پردازیم که می تواند به کودکان شما کمک کند تا به درجه ی بالایی از هوش هیجانی دست پیدا کنند.
1. خودتان را الگویی برای هوش هیجانی قرار دهید.
کودکان شما به دقت نظاره گر هستند. آن ها می بینند که شما چگونه با ناراحتی ها و مشکلات مواجه می شوید، چگونه از خودتان انعطاف نشان می دهید و تا چه اندازه نسبت به احساسات خود و دیگران آگاه هستید.
2. گاهی تمایل داشته باشید به کودکان خود «نه» بگویید.
چیزهای فراوانی وجود دارد که فرزند شما آن ها را می خواهد. شما با گفتن «نه» به فرزندتان او را در شرایطی قرار می دهید تا بتواند بر احساس ناکامی و ناامیدی که در او ایجاد می شود فایق آید و در نتیجه بیاموزد که فشار ناشی از ناکامی را چگونه کنترل کند. تا درجه ای، (دقت کنید! تا درجه ای) وظیفه شما به عنوان پدر و مادر، این است که به کودک خود اجازه دهید یأس و ناامیدی را تجربه کند و بتواند برای غلبه بر ناراحتی تلاش کند. کودکانی که هرچه می خواهند برایشان فراهم می شود معمولاً چندان شاد و سرزنده نیستند.
3. از نقاط ضعف خود در امر تربیت کودک آگاه باشید.
بدانید که چه مشکلات و مسائلی دارید؟ چه چیز موجب عصبانی شدن شما می شود و این ناراحتی دقیقاً به خاطر چیست. آیا به خاطر نداشتن سیطره بر امور است؟ آیا به خاطر آن است که مورد احترام واقع نمی شوید؟ به نظر می رسد در ورای همه ی این مسائل ترس از چیزی در شما وجود دارد. بنابراین سعی کنید ریشه ترس خود را بیابید در این صورت احتمال آن که در مراوده با کودکانتان عصبانی شوید کمتر می شود. آگاهی از مشکلات و نگرانی ها، به تنهایی موجب رفع آن ها نمی شود، بلکه موجب می گردد تا برای مقابله با آن ها برنامه ریزی کرده و راحت تر با آن ها برخورد کنید.
4. مهارت پیش داوری نکردن را در خود تقویت کنید.
احساسات و عواطف را نامگذاری کنید و از اسم گذاشتن روی افراد و توصیف آن ها با الفاظ زشت خودداری کنید. مثلاً به جای آن که بگویید عجب آدم ناجوری است! بگویید به نظر می رسد عصبانی است. هنگامی که فرزندتان گریه می کند یا سروصدا راه می اندازد، بهتر است به او بگویید «به نظر می رسد که تو ناراحت هستی» تا این که بگویید «بس کن!»
محروم کردن کودکان از احساساتی که در حال تجربه ی آن هستند تنها باعث می شود آن ها در خود فرو روند و این چیزی است که همان احساسات را در آن ها تقویت می کند.
5. در نقش یک مربی کودکان خود را تربیت کنید.
وقتی کودکان از سنین خردسالی پا را فراتر می گذارند، می توانید آن ها را برای مسئولیت پذیری بیش ترآماده کنید. به جای آن که به او بگویید «زود باش کلاه و دستکش ات را بپوش!» می توانید از او سؤال کنید: «چه چیزی لازم داری تا برای رفتن به مدرسه آماده شوی؟» این که پیوسته به بچه ها بگویید چه کار بکنند و یا چه کار نکنند، کمکی به رشد اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری آن ها نمی کند.
6. همیشه خودتان را جزئی از مسئله قرار دهید.
همیشه خود را ملزم بدانید که در مورد هر مشکلی که پیش می آید کاری انجام دهید. بیش تر مشکلات در خانواده هنگامی بزرگ تر می شود که نحوه ی پاسخ گویی والدین به آن ها موجب تشدید و بزرگ نمایی آن ها گردد. اگر فرزندتان اشتباهی را مرتکب می شود به یاد داشته باشید که حفظ خون سردی شما و این که به نحوی مستقل واکنش نشان دهید دارای اهمیتی اساسی است.
7. کودکان خود را از خردسالی در کارهای منزل شرکت دهید.
یافته های پژوهشی حاکی از این است که کودکانی که در کارهای خانه شرکت می کنند شادتر و موفق ترند چرا؟ چون از همان سنین کودکی احساس می کنند که عضو مهمی از خانواده هستند. کودکان دوست دارند احساس تعلق کنند و احساس ارزشمند بودن بنمایند.
8. دسترسی کودکان خود به رسانه های جمعی (رادیو، تلویزیون، روزنامه، کامپیوتر، اینترنت و...) را محدود کنید.
کودکان نیاز به بازی کردن دارند نه این که جلوی صفحه ی تلویزیون یا کامپیوتر وقت گذرانی کنند. برای این که خلاقیت و مهارت های حل مسئله را در کودکانتان پرورش دهید به آن ها اجازه دهید که زمانی را صرف بازی های دلخواه خود کنند. آن چه بیش تر در دنیای رسانه ای به کودکان آموزش داده می شود مصرف گرایی، دست انداختن دیگران، حرف نیش دار زدن و ترغیب به خشونت است. در مقابل، آن چه کودکانتان از شما و از بازی های آزاد می آموزند بذر رشد و پرورش هوش هیجانی را برای آینده ی آن ها فراهم می کند.
9. در جمع خانواده، درباره ی احساساتتان گفت وگو کنید.
اهداف و رفتارهای هیجانی خود را تبیین کنید، چیزهایی مثل داد نکشیدن، حرف نامناسب به یک دیگر نزدن، احترام گذاشتن در هر حال و... . خانواده ای که اعضای آن به این اهداف آگاه باشند سعی می کنند آن ها را رعایت نمایند.
10. کودک خود را به عنوان یک انسان منحصر به فرد و بی نظیر نگاه کنید.
هیچ روشی برای پرورش هوش هیجانی در کودکان بهتر از این نیست که با آن ها به عنوان افرادی قادر، توانا و بی نظیر برخورد کنید.
این یک اصل جهان شمول است که «هر چیزی که در مورد آن بیندیشید آن چیز رشد می کند و پر و بال می گیرد. پس اگر کودکان خود را در برخورد و اندیشیدن به آن ها، به صورت افرادی فوق العاده مشاهده کنید، شگفتی های بسیاری را در آن ها کشف خواهید کرد و برعکس، اگر بچه ها را به عنوان یک مشکل یا مسئله تلقی کنید با مشکلات و دردسرهای زیادی مواجه خواهید شد.»
حاصل کلام این که:
داشتن یک IQ بالا خیلی خوب است، اما داشتن EQ یعنی هوش هیجانی از آن خیلی بهتر است. این ده اصل یا ایده را به صورت عادت روزانه خود درآورید تا بهترین شانس را به کودکان خود، جهت تبدیل شدن به افرادی شاد، پویا و مسئولیت پذیر در بزرگ سالی، داده باشید.
گروه مرکز یادگیری سایت تبیان-تنظیم: شکوفه باصری