تبیان، دستیار زندگی
در مقابل افراطی گری های خوارج، مکتب کلامی دیگری بوجود آمد که مرتکب گناهان کبیره را مومن می دانستند. به نظر این عده حساب ایمان از عمل جداست. این عده به دلیل اینکه افراد گناهکار را مومن می دانستند «مرجئه» نام گرفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی فرقه های کلام اسلامی

تاریخچه مختصری از علم کلام (1)

درباره علم كلام چه می دانید ؟

علم کلام اسلامی عهده دار اثبات آموزه های دین اسلام و دفاع از آنهاست. این علم جزو اولین علوم اسلامی است که در میان مسلمانان پیدا شد و با همت بزرگان و دانشمندان برجسته ی اسلامی گسترش یافت و جامعه ی علمی تمدن اسلامی را تغذیه کرد. با آنکه مسائل کلامی با ظهور اسلام مطرح شد ولی این علم به صورت جسته و گریخته و نه به شکل منسجم در میان مسلمانان مطرح شد و در ادامه به دلیل اختلافاتی که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام میان مسلمانان پدید آمد، فرقه¬های کلامی شکل گرفتند. نخستین مسلمانان ضمن بیان کردن اصول عقاید، نخست به ذکر آیاتی از قرآن و یا بیانات پیامبر می‌پرداختند، اما بعدها که اختلاف پیرامون جزئیات و تفاصیل اصول عقاید پیش آمد، علاوه بر استناد به آیات و روایات، به برهان عقلی نیز پرداختند (تاریخ ابن خلدون ، ص 463). هر کدام از این فرق کلامی در اثبات عقاید خود تألیفاتی نگاشته و به ردّ اعتقادات دیگر فرق پرداختند. شهرستانی معتقد است علم کلام پیش از ظهور اسلام، در عالم یهودیت و مسیحیت و حتی در میان فلاسفه یونان نیز سابقه داشته است. (شهرستانی، 1416ه‍، ج 1، ص 201).

علم کلام دوره‌های تاریخی مختلفی را طی کرده است و در هر دوره ای حوادث سیاسی، اجتماعی جوامع اسلامی بر آن تاثیرگذار بوده است. می توان نخستین دوره علم کلام را زمان ظهور آیات قرآن کریم دانست. در حقیقت خود قرآن آغازگر مباحث کلامی بوده و ظهور دین اسلام، مهم‌ترین عامل پیدایش مباحث علم کلام اسلامی است (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، 14/453). ظهور دین اسلام در دنیایی که ادیان و مذاهب و نحله‌های گوناگون فکری در آن رواج داشت، تنش‌ها و پرسش‌های جدیدی را برای پیروان این ادیان بوجود آورد. پیامبر اسلام افزون بر تبیین عقاید اسلامی، به دفاع از این عقاید در مقابل گروه‌ها و ادیان غیر اسلامی می‌پرداخت و شبهات آنها را با ادله ی عقلی رد می‌کرد. حضرت علی علیه السلام درباره وضعیت آن دوره چنین می فرماید: 

«... تا اینکه خداوند سبحان حضرت رسول اکرم را برانگیخت... و مردم در آن روز دارای مذهب‌های متشتت و بدعت‌های زیاد و رویه‌های مختلف بودند. گروهی خداوند را به خلقش تشبیه می‌کردند، و برخی در اسم او تصرف می‌نمودند، و جمعی به غیر او اشاره می‌کردند؛ پس خداوند به وسیله آن حضرت، ‌مردم را از گمراهی رهایی داد و به سبب او آنان را از نادانی نجات داد» (نهج‌البلاغه، خطبه اول، 1/36).

بعد از خوارج، نخستین فرقه کلامی که پدید آمد«قدریه» (نافیان قدر) بود. از اعتقادات اساسی قدریه، دفاع از اصل عدل خداوند و اعتقاد به اختیار انسان (در برابر معتقدین به جبر) بود. از آنجا که گمان می کردند نمی توان با وجود اعتقاد به اختیار انسان، قدرت پیشین الهی را نیز قبول داشت، اعتقادی به اراده و قدرت پیشین الهی در مورد افعال اختیاری نداشتند.

البته باید توجه داشت که در زمان حیات حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرقه های کلامی وجود نداشتند و همانطور که اشاره شد، مکاتب کلامی در دوره‌های بعد و بر اثر حوادث سیاسی و اجتماعی تأسیس شده، هر کدام تاریخ تأسیسی مختصِ خود دارد.

پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) علم کلام وارد دوره جدید شد. عده ای پس از وفات ایشان، اصل نبوت را زیر سوال بردند و در طول تاریخ به نام «اهل ردّه» یا «مرتدین» معروف شدند.

علم کلام

اختلافاتی نیز میان مهاجرین و انصار پدید آمد. برخی از آنان با وجود اینکه در غدیر خم با حضرت علی(علیه السلام) بیعت کرده بودند اصل امامت را منکر شدند. از آنجا که این عده خود را از دین خارج نمی دانستند و تنها به تفسیرهای گوناگونی از دین اسلام پرداختند، این اختلافات باعث پیدایش و گسترش شبهات و مباحث کلامی در جامعه اسلامی پدید آورد که بعدها باعث رشد مذاهب کلامی شد. در این میان حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) به مرور زمان به پایه ریزی اعتقاداتی مشغول بودند تا امت اسلامی با اسلام راستین بیگانه نشوند و در این راه بنیادهایی را بنا نهادند که بعدها بنای سترگ علم کلام شیعی بر آن استوار شد.

از نخستین فرق کلامی منحرف می توان به «خوارج» اشاره نمود که در اواخر حکومت حضرت علی(علیه السلام) بوجود آمدند ـ البته برخی موافق نیستند که خوارج به عنوان یکی از مکتب های کلامی به شمار می آیند ولی به دلیل اینکه فعالیت آنها مبتنی بر برخی اعتقادات انحرافی بوده و از سوی دیگر در تقابل با این گروه انحرافی مکاتب کلامی دیگری نیز شکل گرفت، ناگریز از ذکر آنها هستیم. آنها اصل حکومت اسلامی را زیر سوال می بردند و عقاید افراطی بسیاری را در بین مسلمانان مطرح کردند. برای نمونه، به نظر آنها، از آنجا که  تشکیل حکومت باعث ریختن خون مومنان شده است، پس به جای اصل حکومت باید با به اصل امر به معروف و نهی از منکر پرداخت و حکومت را رها کرد. یکی دیگر از اعتقادات خوارج، کافر دانستن کسی است که مرتکب گناه کبیره می شود. آنها با اعتقاد به همین اصل، به ترور بسیاری از مسلمانان اقدام کردند. (شهرستانی، الملل و النحل، 1/110-105)

در مقابل افراطی گری های خوارج، مکتب کلامی دیگری بوجود آمد که مرتکب گناهان کبیره را مومن می دانستند. به نظر این عده حساب ایمان از عمل جداست. این عده به دلیل اینکه افراد گناهکار را مومن می دانستند «مرجئه» نام گرفتند.

بعد از خوارج، نخستین فرقه کلامی که پدید آمد«قدریه» (نافیان قدر) بود. از اعتقادات اساسی قدریه، دفاع از اصل عدل خداوند و اعتقاد به اختیار انسان (در برابر معتقدین به جبر) بود. از آنجا که گمان می کردند نمی توان با وجود اعتقاد به اختیار انسان، قدرت پیشین الهی را نیز قبول داشت، اعتقادی به اراده و قدرت پیشین الهی در مورد افعال اختیاری نداشتند. از سردمداران این مکتب کلامی معبد جهنی (م 80)، غیلان دمشقی(م 112) و جعد بن درهم هستند.

پس از دو فرقه یاد شده، و در مقابل افراطی گری های خوارج، مکتب کلامی دیگری بوجود آمد که مرتکب گناهان کبیره را مومن می دانستند. به نظر این عده حساب ایمان از عمل جداست. این عده به دلیل اینکه افراد گناهکار را مومن می دانستند «مرجئه» نام گرفتند. در ابتدای مقاله اشاره کردیم که فرقه های کلامی همواره در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی رشد کرده اند. برای نمونه، مکتب کلامی مرجئه با قدرت گرفتن بنی امیه و برای توجیه ظلم و جور این گروه حاکم شکل گرفت و به همین دلیل نیز از سوی بنی امیه مورد حمایت قرار گرفت. این مکتب کلامی زمینه مناسبی برای توجیه اعمال ضد اسلامی خلفای اموی فراهم ساخته بود و راه را برای هرگونه مبارزه با ظلم و ستم می‌بست.(بی‌ناس، تاریخ جامع ادیان، 749)

نهضت انقلابی امام حسین(علیه السلام) را می توان در نسبت با رواج این مکتب فکری دید. امام حسین(علیه السلام) با توجه به علم به آثار اجتماعی و سیاسی نهضت خود، در برابر جریان ارجا و حکومت معاویه، که اساس و رکن دین ـ عمل ـ را هدف قرار داده بود، ایستاد. قیام امام حسین (علیه السلام) زمینه ساز قیام های دیگری نیز شد. قیام زید شهید مهم‌ترین این قیام‌ها بود  که پس از شهادت وی از سوی برخی پیروانش منحرف شد و صورت مکتب کلامی‌ای جدا از شیعه امامیه به خود گرفت.(مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، 42) این فرقه هر چند در مباحث کلامی به کلام معتزلی نزدیک است، عقیده خاص پیروان آن درباره امامت و اینکه هر فاطمی شجاع، عالم، و زاهدی در صورت قیام، امام است، این فرقه را از معتزله و دیگر فرقه‌های شیعه جدا می‌سازد.(شهرستانی، الملل و النحل، 1/154)

به این ترتیب، با برخی از فرقه های کلامی که تا زمان حکومت بنی امیه بوجود آمدند بطور خلاصه و اجمالی آشنا شدیم، در مقالات بعدی با ادامه این سیر تاریخی به فرق کلامی دیگر اشاره خواهیم کرد.

بهرام علیزاده – گروه دین و اندیشه تبیان


منابع:

1. بی‌ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1375ش.

2. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 3، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1370ش.

3. سبحانی، جعفر، المذاهب الاسلامیه، قم، مؤسسه امام صادق?، چاپ اول، 1423ق .

4. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد سید گیلانی، قم، منشورات رضی، [بی‌تا].

5. مشکور، محمد جواد، سیر کلام در فرق اسلام، تهران، انتشارات شرق، 1368ش.

6. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1377ش.

7. عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون، عبدالمحمد آیتی (مترجم)، العبر: تاریخ ابن خلدون، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.