تبیان، دستیار زندگی
نمی دانم یادت هست یا نه، چند وقت بود مد شده بود هی دم از نهضت نرم افزاری و تولید علم زدن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تولید علم و نهضت نرم افزاری
تولید علم

نمی دانم یادت هست  یا نه، چند وقت بود مد شده  بود هی دم از نهضت نرم افزاری و  تولید علم زدن.

بی انصافی نکنم بر و بچه های بعضی از رشته ها هم واقعا  خوب کار کردند. مثلا این همه  پیشرفت در زمینه پزشکی و اختراعات و ... اصلا همین ماهواره ی امیدی  که فرستادند رفت فضا یا همین پیشرفت هایی که در انرژی هسته ای که حق مسلم ماست، داشته ایم.

همه ی این ها خیلی عالی و خوب است و واقعا کلی  هم به به و چه چه دارد اما به نظر  من کافی نیست. یعنی اگر بخواهم بهتر بگویم، نه تنها کافی نیست، خیلی هم کم است.

راستش را بخواهی هر چقدر هم در زمینه علوم تجربی به خودکفایی و علم بومی و تولید علم برسیم، به نظرم باز هم اصل ماجرا مشکل دارد و یک جای کار می لنگد. من فکر  می کنم درست است که آقا بحث تولید  علم را در ابتدا به طور کلی مطرح کردند، اما مهم ترین مساله تولید  علم، در رابطه با علوم انسانی است.

این که در زمینه فناوری و تکنولوژی علم بومی داشته باشیم، عالی؛ اما وقتی به علوم انسانی فکر  می کنم که با روح و فکر افراد  جامعه کار دارد، ضرورت علم  بومی در رابطه با علوم انسانی بیشتر از قبل مشخص می شود.

دغدغه ی خود من به عنوان یک بچه ی علوم انسانی خوانده، مدت ها این بود که چرا باید در دانشگاه، نظریه ها و تئوری های غربی ها را نشخوار کنیم؟

یادم نمی رود  کلاسی را که استاد، نظریه های ماکیاول  و هابز را می گفت. استاد می گفت  «انسان، گرگ انسان است.» و  من یاد احادیثی می افتادم که در کرامت  انسان گفته شده، و حرص می خوردم  از خواندن این نظریه هایی که نه دینمان قبولش دارد و نه فرهنگمان و نه خودمان!

یا همیشه به این  فکر می کردم که چرا نظریه های  کسی مثل مارکس که یک فیلسوف است  می تواند در جامعه شناسی و سیاست و اقتصاد، موثر باشد اما تا به حال نظرات یک فیلسوف اسلامی نتوانسته در جامعه اسلامی ما جایی برای خود باز کند؟

و دائم ذهنم مشغول  بود که وقتی در دانشگاه چیزی جز نظریه های غربی یادمان نمی دهند و اساتیدمان  همه با همین نظریات آموزش دیده اند  و همین ها را هم قبول دارند، از کجا  باید برای بومی شدن علوم انسانی شروع کنیم؟

وقتی آقا در جمع  اساتید و طلاب حوزه درباره علوم انسانی صحبت کردند، بعد از مدت ها پاسخ سوالم  را پیدا کردم، آن هم از زبان آقا: «علوم انسانی رايج، متكی بر جهان بينی ديگری غير از جهان بينی الهی است و مديران آينده كشور را براساس اهداف جهان بينی غربی و مادی تربيت می كند كه لازم است حوزه های علميه و علمای دين برای جلوگيری از اين انحراف، نظريه های اسلامی را در زمينه های مختلف مشخص و برای برنامه ريزی در اختيار مسئولان بگذارند.»


نوشته غفاری