تبیان، دستیار زندگی
جایگاه انیمیشن در دنیای کودکان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انیمیشن همبازی کودکان شما
رسانه

بخش ارتباطات- سخن از جنگ نرم سالهاست که از راههای مختلف به گوش می رسد. برای جنگ نرم تعاریف متعددی ارائه شده و مصادیق گوناگونی نام برده شده است. در یك تعریف كلی می‌توان گفت: «جنگ نرم عبارت است از هر گونه عملیات جامع روانی یا تبلیغات رسانه‌ای كه جامعه و گروه هدف را نشانه گرفته و بدون اعمال نظامی رقیب را به انفعال عقب نشینی و سرانجام شكست وامی‌دارد».

در این تعریف، اینطور به نظر می رسد که رسانه نقش بسیار مهمی دارد؛ اما نکته مهم این است، كه این تاثیر گذاری بر افكار جامعه، تنها محدود به یك دوره زمانی كوتاه با اثربخشی آنی نیست. بلکه پای یک جریان در میان است. جریانی طولانی و هدفمند که همچون موجی خروشان در جستجوی در برگرفتن جهان وجهانیان است.

از این منظر می‌توان اینطور بیان کرد که جنگ نرم بخشی از یك فرآیند پیچیده و دراز مدت در راستای اجرای سیاست «جهانی شدن» است.

همان گونه كه می‌دانیم، «جهانی شدن» در سه حوزه قابل بحث و بررسی است: حوزه سیاست، حوزه اقتصاد و حوزه فرهنگ.فلذا مصادیق جنگ نرم طبیعتا در این سه حوزه یافت می شود.

طبق نظریه های جهانی شدن، هرچند اهمیت اقتصاد و سیاست در این فرایند بسیار زیاد است، اما بیشترین میزان دقت و تمركز بایستی بر مبانی فرهنگی صورت پذیرد. سرآمد این نظریه‌پردازان آقای «مارشال مك لوهان» است. او عامل رسانه را در فرآیند درهم تنیدگی و یكپارچه شدن جهان و شیوع یك فرهنگ توده‌ای مشترك، عاملی اساسی می‌داند.

از آنجا كه فرهنگ پدیده‌ای ناگهانی نبوده و شكل گیری آن در فرایندی طولانی صورت می‌پذیرد. بنابراین به ارائه و ترویج یکسری از الگوهای اندیشه و تفکر به صورت ریشه ای می پردازند.

طبق نظریه های جهانی شدن، هرچند اهمیت اقتصاد و سیاست در این فرایند بسیار زیاد است، اما بیشترین میزان دقت و تمركز بایستی بر مبانی فرهنگی صورت پذیرد

در این راستا داعیه داران فرهنگ جهان و در رأس آن، لابی صهیونیستی،ضمن آگاهی كامل از نقش رسانه به القای تدریجی و مرحله به مرحله تفکرات مورد نظر خود، از دوران كودكی می پردازند.

رسانه

به این ترتیب چندان بعید نیست که مدعیان جهانی سازی در لوای «جنگ نرم رسانه ای»، برنامه ریزی طولانی مدتی را در نظر داشته باشند و از قابلیت رسانه همچون خوراكی فرهنگی برای جوامع مورد نظر خود، از طفولیت تا بزرگسالی برنامه ریزی کنند.

این نگرش مفهوم جدیدی از جنگ نرم را در ذهن ایجاد می کند و به این ترتیب، می‌توان پذیرفت كه تلاش صهیونیسم جهانی از سال ها پیش برای تحت كنترل درآوردن افكار عمومی جوامع و به ویژه، جوامع اسلامی آغاز شده است.

یكی از اصلی ترین ابزارهای این جنگ نرم، انیمیشن‌های رنگارنگ و جذابی است كه از سالها پیش تاكنون تولید شده وكودكان ما را مخاطب قرارداده است.

جایگاه انیمیشن در دنیای كودكان

اینکه انیمیشن می تواند به صنعتی جذاب و دوست داشتنی برای کودکان و البته بزرگسالان تبدیل شود، چندان بعید نیست. با این فرض، هرچند تولیدات انیمیشن می‌توانند طیف گسترده‌ای از مخاطبان را به خود اختصاص دهند، لیكن انكارناشدنی است كه كودكان، بیشترین توجه و دلبستگی را به برنامه‌های انیمیشن دارند و این نوع برنامه ها تاثیر زیادی در فرایند شکل گیری شخصیت کودکان، دارند.

در جامعه کنونی تلویزیون، دی وی دی و ماهواره به ملزومات اصلی زندگی خانواده‌ها تبدیل شده است و پدر و مادر‌ها - كه از این امكانات به عنوان وسیله‌ای برای پر كردن اوقات فراغت خانواده و به ویژه كودكان، استفاده می‌كنند- تلاش دارند به خیال خود، برنامه‌های وی‍ژه‌ای را برای ایشان طراحی و تدارك ببینند. اغلب خانواده‌ها بی هیچ نگرانی، كودك خود را در مقابل برنامه‌های انیمیشن پخش شده از تلویزیون یا ماهواره قرار می‌دهند. همیشه این تصور وجود داشته که این برنامه ها مخصوص کودکان است اما نسبت به این نکته که چه محتوایی در این برنامه ها وجود دارد، غفلت صورت گرفته است.

به گفته محققان، كودك در سنین سه تا پنج سالگی فقط بیننده است و هنوز از قدرت تشخیص خوب و بد و تحلیل كافی برخوردار نیست. برای همین، هر آنچه را می بیند، به عنوان یك پدیده خوب و در عین حال واقعی می‌پذیرد. در این میان، ابزارهای قدرتمند رسانه نیز به واقعی تر نشان دادن این آثار كمك می‌كنند. انیمیشن‌های فوق حرفه‌ای موجود در بازار و پخش شده در رسانه‌ها كه حتی ذهن انسان بزرگسال را در تشخیص واقعیت و مجاز دچار ابهام می‌كنند، به تدریج در ذهن كودكان رسوخ كرده و مبانی تربیتی و فرهنگی او را در آینده شكل می‌دهند.

اغلب  مولفه‌های فرهنگی موجود در محتوای این برنامه ها، به گونه ای طراحی شده که با فرهنگ بومی و باور‌های دینی ما هماهنگی ندارند. برای نمونه، تقریبا در همه این انیمیشن‌ها - كه حتی در رسانه ملی نیز پخش می‌شوند روابط دوستانه میان دو جنس مخالف است

رسانه

اغلب مولفه‌های فرهنگی موجود در محتوای این برنامه ها، به گونه ای طراحی شده که با فرهنگ بومی و باور‌های دینی ما هماهنگی ندارند. برای نمونه، تقریبا در همه این انیمیشن‌ها - كه حتی در رسانه ملی نیز پخش می‌شوند روابط دوستانه میان دو جنس مخالف است. رابطه دختر و پسر در حالی در انیمیشن‌ها (خواسته یا ناخواسته) گسترش می‌یابد كه همین دختران و پسران چند سال بعد با سختگیری و جلوگیری شدید جامعه و خانواده در ممانعت از ارتباط آزاد بر پایه آموزه‌های دینی و عرف اجتماعی روبه رو می‌شوند و این نوعی تقابل یا تضاد فرهنگی را به دنبال دارد!

مگر بر این باور باشیم كه فرهنگ برایند باور‌های اجتماع است و لاجرم كودكان امروز، با باور‌های خود، فرهنگ و باور فردای جامعه را شكل می‌دهند و این می‌تواند همان هدف جنگ نرم در عرصه فرهنگی باشد كه نقطه نشانه آن افكار و باور‌های كودكان و نونهالان امروز جامعه است. كودك ما در انیمیشن‌هایی كه به وفور از طریق تلویزیون ماهواره و ویدیوكلوپ‌ها در اختیارش نهاده می‌شود و حتی از سوی والدین در پاداش یك كار نیك دریافت می‌كند! اغلب مواجه با خشونت، ترس، دلهره، پرخاشگری و حتی متأسفانه تا اندازه ای سكس در سطوح گوناگون است و از آنجا كه هنوز تفكرات انتقادی و تحلیلگری بر مبنای حقایق و داده‌ها در او شكل نگرفته، قطعا همه اینها را به عنوان مواردی معمولی سالم و قابل پذیرش می‌پذیرد و اینها به تدریج باور‌های فكری و ایده آل‌های آینده او را می‌سازد.

این مطلب ادامه دارد...

فاطمه ناظم زاده

گروه جامعه و ارتباطات

منبع:سایت خبری تابناک