همه از بی نشانی ات رنجورند قطعه زیر سروده مرحوم استاد « مهدی آذر یزدی» است که پیرامون شهادت سروده است. باشد که روحش در کنار شهدا شاد گردد:
مرد آزاده را بسی سهل است
کز همه چیز بگذرد جز نام
از سر جاه و مال برخیزد
جان دهد نیز در ره اسلام
جان عزیز است و دین عزیز تر است
وآنچه از جان گذشته جانان است
آن که آگاه از شهادت خویش
جان فدا میکند، شهید آن است
از شهیدان کریم تر کس نیست
در نظرگاه خلق و خالق نیز
بعد از آن هر که نیز در راه است
تا کند جان فدا هموست عزیز
آدمی لیک خوشدل از نام است
بی نشان جان سپردن آسان نیست
وآنکه در بند نام نیز نبود
در دلش جز صفای ایمان نیست
گرچه فرجام کار یکسان است
دل مردم به یادگار خوش است
ماندن نام شخص آخر نیز
بر سر لوحه مزار خوش است
ای بسا کار باقیات الخیر
در جهان هست بهر ماندن یاد
معبد و مرقد و کتاب و کلام
اثری از حضور بی فریاد
هر کسی نام خویش دارد دوست
نام هر کس نشان بودن اوست
نام نیک است آنچه میماند
یاد نیکو قرین نام نکوست
یاد نام آوران به نام کنند
نام اگر نیست، یاد چون باشد
دل ز گمنامی شهید سعید
گرچه سنگ است غرق خون باشد
آن که بی نام میکند ایثار
هست نزدیکتر ز قرب اله
ای خوشا در گذشتن از همه چیز
بی نشان خالصاً لوجهالله
وقت ایثار جان به گمنامی
هست یک سر نشان حق جویان
رهروان طریقه اخلاص
وحدهلاشریک له گویان
در شگفتم آن چگونه دل است
دل در یافته پیام الست
دل در باخته به عشق وصال
دل پرداخته ز هر چه که هست
یک سر و صدهزار سر همراز
یک تن و صدهزار تن همراه
همه از بینشانی اش رنجور
همه از سرفرازیاش آگاه
یاد او زنده تا ابد بر جای
نام او رفته پیام او مانده
برتر از هر چه جهان هستند
درس جانبازی و شرف خوانده
ای شهید بزرگوار که کرد
همتت جان فدای دین و وطن
کشور از توست در امان از خصم
دوست از توست ایمن از دشمن
ای رها کرده هر چه دنیایی است
پدر و مادر و زن و فرزند
رفته تا عرش کبریا تنها
همه با حیرت و تو با لبخند
دم فرو بسته جان گرفته به دست
گشته بینام و بینشان مفقود
از تصلای دوستان محروم
با تولای خالق معبود
جان به قربان چون تو قربانی
دل فدای تو باد و همگامان
جان تو در جوار حضرت حق
اجر تو با خدای گمنامان
گر نداری مزار باکی نیست
جای آرامگاه تو دل ماست
تو در مشکلات حل کردی
آنچه رد جان ماست، مشکل ماست
ما ز روی تو تا ابد خجلیم
که تو واصل شدی و ما به رهیم
گر نداریم پاس همت تو
در دل از شرم خود چگونه رهیم
آفرین بر تو آفرین خدای
ای جوانمرد نام رفته ز یاد
آفرین خدای بر پدری
که تو پرورد و مادری که تو زاد
گرچه گمنام رفتی از دنیا
خود ز نامآوران شدی معدود
از من ای نیکنام بر تو سلام
از من ای زندهیاد بر تو درود
تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان