غلط میکنید سوء ظن دارید!
جهان روز به روز در حال پیشرفت است. توسعه با سرعتی باور نکردنی تمام دنیا را پیش میبرد. همة کشورها در تلاش و تکاپو برای رساندن خود به قافلة پیشرفتاند. همه میدَوَند تا در هر زمینهای که امکانش برایشان فراهم باشد، چند قدمی از بقیّه پیش بیفتند. عرصة علم و فنآوری، اقتصاد و تجارت، فرهنگ و تمدّن،... همه تبدیل شدهاند به میدانهای مسابقهای جهانی.
حالا یک عدّه این وسط پیدا شدهاند که کشورها را تقسیم کردهاند و برایشان حق و حقوق تعیین میکنند: شما جایتان اینجای پیست است؛ شما هم این طرف؛ ما هم آن بالاترها و جلوترها! شماها حق ندارید جلو بیایید یا دور و بر قلمرو ما سبز شوید. پایتان را از گلیمتان درازتر نکنید و... .
همین کارها را کردند که امام ما (ره) اسمشان را گذاشت «مستکبر» .
این مستکبرین غیر محترم، نسبت به بعضی اسمها آلرژی پیدا کردند. نوع خاصّی از آلرژی که خودشان به آن میگویند «سوء ظن». هرجا که سر سوزنی احساس میکردند به منافعشان ضربهای وارد میشود، آن آلرژی خطرناک بروز میکرد. جالب اینجاست که این منافع از تمام سرزمینهای دور و نزدیک سر بر میآوردند و به همه کس و همه چیز هم مربوط میشدند.
از اواخر دهة پنجاه شمسی به بعد، بیماری این عالیجنابان در مقابل نام «جمهوری اسلامی ایران» شدّت یافت و تمام ارکان و اعضا و جوارحشان را فراگرفت و اکنون مدّتی است که واژة «انرژی هستهای» آن را به اوج التهاب و خارش رسانده است.
کشورهایی که با ما در این سوی میدان مسابقه ایستادهاند و به چشم و ابرو بالا انداختنها و وعده و وعیدهای استکبار توجّه نمیکنند، مثل ما به سوء ظنّ آنها هم بیاعتنا هستند.
امّا تازگیها خبر از فتوای جدیدی رسیده است که بر اساس آن «انرژی هستهای حقّ مسلّم ماست» که میلیونها ایرانی، هزاران بار، در صدها مکان و زمان مختلف آن را فریاد زدهاند، نادرست تشخیص داده شده است! جالبتر از خودِ فتوا علّت آن است: «چون استکبار جهانی به ایران سوء ظن دارد»!!
اینجاست که صدای آن بزرگمردِ امروزِ ایران طنینانداز میشود که: استکبار غلط میکند که به ایران سوء ظن دارد!
واقعا باید از خود پرسید: آیا ما وظیفه داریم برای رفع سوء ظنّ این مستکبرین جهانخوار از حقوق مسلّم و منافع ملّی خود بگذریم؟ آیا اصولا سوء ظن داشتن یا حسن ظن داشتن چنین افراد و حکومتهایی باید پشیزی در اراده و تصمیم ما تأثیر بگذارد؟ چه رسد به اینکه آن را در استنباط حکم شرعی دخالت بدهیم!!
ما اصلا انقلاب کردیم که به استکبار بیمحلّی کنیم. ما اصلا انقلاب کردیم که دکترین بیهمتای امام کبیرمان(ره) را بر دنیا حاکم کنیم که مستضعفین از مستکبرین نترسند و در برابرشان بایستند، چون قرار است وارثان زمین باشند: «و نرید ان نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثین»
معنی انقلاب ما همین بود که دیگر زیر بار رعایت منافع استکبار نمیرویم و خودمان به سوی قلّهها گام برمیداریم«میشود؛ ما میتوانیم» این را باور داریم.
ما برای خوشایند آنها نیست که روز به روز عرصههای جدیدی از تعالی را فتح میکنیم. به خاطر جلب حسن ظنّ آنها نیست که با هر چه خوی استکباری است مخالفیم و با هر چه قلدری و تبعیض است میجنگیم.
ما چون رودی پرخروش به سوی آن دریای موعود در حرکتیم. ماندن نمیشناسیم؛ خفتن نمیدانیم؛ میخروشیم و فتح میکنیم و میرویم. از هیچ کس هم اجازه نمیگیریم. ما رو به سوی قلّههای کمال داریم، پا به پای رهبری که تمام قلّهها را میشناسد و پیشاپیش ما در حرکت است.
نوشته نظیفه سادات مؤذّن گروه حوزه علمیه