تبیان، دستیار زندگی
علی كریمی به‌رغم تمام هنری كه در زمین فوتبال دارد و هر بیننده‌ای را در روزهای اوجش شیفته حركات خود می‌كند، اصلا آدم خوش مصاحبه‌ای نیست و به همین خاطر خیلی‌ها در مورد او دوری و دوستی را ترجیح می‌دهند .......
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کاش خدا مرا هم بغل می کرد

گل علی کریمی

بخش ورزشی- علی كریمی به‌رغم تمام هنری كه در زمین فوتبال دارد و هر بیننده‌ای را در روزهای اوجش شیفته حركات خود می‌كند، اصلا آدم خوش مصاحبه‌ای نیست و به همین خاطر خیلی‌ها در مورد او دوری و دوستی را ترجیح می‌دهند.

تا به حال مصاحبه مفصل آن هم در مورد زندگی شخصی و زوایای غیرورزشی و ورزشی كریمی نخوانده بودیم ولی وقتی همكارانمان در مجله زندگی ایده‌آل زحمت این كار را كشیدند حیفمان آمد مخاطبان از این مصاحبه مفصل محروم شوند.

ثمره‌های زندگی من

جادوگر در شروع گفتمان خود سراغ زندگی خانوادگی‌اش و تاثیر آن در موفقیتش می‌رود:در 19 یا 20 سالگی ازدواج كردم؛ از نظر خودم یكی از علت‌های موفقیتم ازدواج زودهنگام بوده چون برای یك بازیكن فوتبال، نظم در زندگی و اینكه غذای خوب بخورد و خواب كافی داشته باشد، بسیار مهم است. ثمره ازدواجم، 2 پسر 9 ساله و 7 و نیم ساله به نام‌های هاوش و هیرسا است. البته به‌خاطر شرایطی كه‌‌ ورزشكاران حرفه‌ای دارند، اكثرا تمام زحمت تربیت و بزرگ كردن بچه‌ها به‌عهده مادرشان است. خود من هم دقیقا چنین شرایطی دارم. البته همواره سعی كرده‌ام تا آن‌جا كه امكان داشته، از فرصت‌هایی كه دارم استفاده كنم و در كنار همسر و بچه‌هایم باشم.

اینجا مشكل استعدادیابی داریم

كریمی در مورد آینده فرزندانش به خاطر نبود سیستم استعدادیابی اصولی اطمینان ندارد: طبیعتا هر پدری دوست دارد پسرش جا پای او بگذارد، مسلما من هم از این قاعده مستثنی نیستم؛ اما مطمئن باشید هیچ وقت پسرهایم را مجبور نمی‌كنم حتما راه من را ادامه بدهند. به‌نظرم، ایده‌آل‌ترین راه این است كه اجازه بدهم خودشان برای زندگی و آینده‌شان تصمیم بگیرند.

کریمی و هاشمی نسب

البته معتقدم در هر رشته‌ای كه بخواهند شركت كنند، علاقه صرف مهم نیست بلكه استعداد، فاكتور‌ مهم‌تری است. در كشورهای پیشرفته، برای بچه‌های كم‌سن و سال، كلاس‌های استعدادیابی برگزار می‌كنند تا بفهمند در چه شاخه‌ای استعداد بیشتری دارند. مثلا وقتی كتاب خاطرات فلپس (شناگر معروف آمریكایی) را می‌خواندم، به همین موضوع اشاره شده بود كه بعد از امتحان كردن رشته‌های گوناگون، پدر و مادرش فهمیدند چه استعداد بالایی در رشته شنا دارد، به‌همین خاطر او را در رشته‌ای گذاشتند كه ثابت شد استعدادش را دارد و تا امروز 8 مدال المپیك كسب كرده كه این‌ خود، نشان‌دهنده كشف استعداد واقعی او بود‌ه. امیدوارم در ایران همچنین مكان‌هایی برای كشف استعداد بچه‌ها برپا شود.

در شمال و دوبی راحت هستم

ستاره شماره 8 استیل‌آذین علاقه‌اش به مسافرت را هم مخفی نمی‌كند: به مسافرت علاقه زیادی دارم؛ در كل، اگر فرصت كافی نداشته باشم و بخواهم مسافرت داخلی داشته باشم، شمال كشور را انتخاب می‌كنم؛ اما اگر بخواهم به مسافرت خارجی بروم، قطعا دوبی را انتخاب می‌كنم، چراكه دوبی مانند استان‌های خودمان است. ایرانی‌های زیادی در آن زندگی می‌كنند كه همین موضوع، باعث می‌شود كمتر احساس غربت بكنی.

من خوش‌شانسم

مردی كه زمانی با معرفی علی دایی به عنوان مظهر خوش شانسی جنجال‌ برپا كرد، خوش‌شانسی خودش را هم تایید می‌كند: در زندگی به شانس خیلی اعتقاد دارم. شاید از نظر خیلی‌ها شانس، یك نوع خرافات به‌نظر برسد؛ اما به‌نظر من برای اینكه یك نفر بتواند به موفقیت برسد، باید كمی هم شانس و اقبال داشته باشد و شرایط به‌گونه‌ای راه را برایش هموار كند. مثلا منِ بازیكن، اگر شرایط روز قبل از بازی‌ام خوب نباشد، مسلما در روز بازی هم تحت‌تاثیر آن شرایط، كارایی لازم را نخواهم داشت. در كل، خدا را شاكرم كه همیشه و در تمام مراحل همراهم بوده و به‌نظر خودم، آدم خوش‌شانسی بوده‌ام كه به چنین جایگاهی رسیده‌ام. همواره معتقدم برای رسیدن به موفقیت، باید 50 درصد شانس داشته باشی و بقیه‌اش هم بستگی به تلاش و پشتكارت دارد.

فرشید یك حاشیه هم ندارد

علی کریمی و فرشید کریمی
در معرفی برادرانش حسابی برای فرشید به خاطر اخلاق خوبش نوشابه باز می‌كند: خانواده ما شامل 4 برادر و یك خواهر می‌شود. فرهاد برادر بزرگم است كه زندگی شخصی خودش را دارد، میلاد كه ابتدا در ایران به‌دنبال این بود كه فوتبال‌ را ادامه دهد كه متأسفانه چوب اسم من را خورد و آنقدر اذیتش كردند كه الان در لندن زندگی می كند. فرشید هم كه مانند من فوتبال را انتخاب كرد؛ اما همیشه چوب مهربانی، سادگی‌ و بی‌زبانی‌اش را خورده است. هیچ‌ دروازه‌بانی در ایران نداریم كه با دیگر دروازه‌بان‌ها به خاطر رقابتی كه دارند دوست باشد؛ اما فرشید با همه دروازه‌بان‌های ایران مانند حسن رودباریان، محمد محمدی و... دوست است و تا حالا نشده به خاطر نیمكت‌نشینی حتی یك بار هم حاشیه‌سازی كند، به خاطر همین هیچ‌گاه به جایگاهی كه استحقاقش را داشت‌، نرسید.

هر چه از مطبوعات دورتر باشم...

كریمی مدعی است با همه خبرنگاران دوست است ولی دوری و دوستی را در این مورد كاملا می‌پسندد: این اعتقاد شخصی من است كه هرچه از مطبوعات دورتر باشم، برایم بهتر است چون با این‌ كار، كمتر دچار حاشیه می‌شوم. متأسفانه بسیاری از روزنامه‌های ورزشی، فقط به‌دنبال مسایل حاشیه‌ای هستند. جالب است بدانید بعضی اوقات می‌بینم یك روزنامه یا مجله خاص، همینطوری سؤال كرده و به جای من هم، خودش جواب داده است. اتفاقا یكی از این مصاحبه‌های خیالی، كار را به دادگاه و شكایت كشاند. به هر حال با همه خبرنگاران دوستم؛ اما این اعتقاد شخصی من است كه مصاحبه نكنم؛ نمی‌دانم چرا بعضی‌ها این مصاحبه نكردن من را نوعی بداخلاقی می‌دانند.

BMW جوان‌پسند و مورد علاقه‌ام است

جادوگر به جای جارو (وسیله نقلیه جادوگران) خیلی به یك خودروی آلمانی ارادت دارد: از همان ابتدا هم به BMW علاقه زیادی داشتم؛ به‌نظرم BMW برخلاف بنز، ماشین‌ جوان‌پسند‌تری است. چه زمانی كه ایران بودم و چه زمانی كه در امارات و قطر حضور داشتم، همواره BMW تنها انتخاب من بوده؛ اما زمانی كه در تیم بایرن‌مونیخ‌ بازی می‌كردم، به‌علت اینكه اسپانسر باشگاه، كارخانه AUDI بود، مجبور بودیم فقط با اتومبیل‌های همین كارخانه سر تمرین یا این‌ور و آن‌ور برویم، البته از حق نگذریم كه AUDI هم ماشین فوق‌العاده خوبی است.

كدام نمایشگاه؟

كریمی هنوز شغلی غیر از فوتبال ندارد و تمام شایعات در این مورد را تكذیب می‌كند:غیر از فوتبال، هیچ شغل دوم یا بیزینسی ندارم. در این چند وقت اخیر شایعه شده بود من نمایشگاه ماشین دارم؛ اما باید بگویم، فقط چند بار برای سر زدن به یكی از دوستانم به نمایشگاهش رفتم كه اتفاقا یك ماهی می‌شود تعطیل شده است. هنوز به این موضوع كه بعد از پایان دوران فوتبالم به چه كار یا رشته‌ای بپردازم، آنچنان جدی فكر نكرده‌ام، منتظرم ببینم سرنوشت مرا در چه مسیری قرار می‌دهد.

علی کریمی

برای من ایران بهترین جای دنیاست

كریمی مخالف سرسخت زندگی در خارج از كشور است و ایران به همه جای دنیا ترجیح می‌دهد: برای ادامه زندگی‌ام ایران را به همه‌ جای دنیا ترجیح می‌دهم. اصولا حس وطن‌پرستانه بسیار قوی دارم. هر وقت در جمع‌های دوستانه‌مان صحبت از زندگی در خارج از كشور و رفتن از ایران می‌شود، من مخالف سرسخت این كار هستم. بعد از اتمام آن 8 سالی كه به‌خاطر فوتبال خارج از ایران زندگی كردم، حتی از یكی‌دو تیم دیگر هم پیشنهاد داشتم؛ اما دیگر از غربت خسته شده بودم و فقط می‌خواستم به ایران برگردم

هم شهرت، هم محبوبیت هم ثروت

به جای موضوع انشای معروف «علم بهتر است یا ثروت» این بار كریمی در باب ثروت و شهرت و محبوبیت داد سخن سرمی‌دهد: بین محبوبیت و ثروت و شهرت، هر 3 را با هم انتخاب می‌كنم! شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد؛ اما فكر می‌كنم هر 3 این موارد، برای موفقیت و رسیدن یك انسان به جایگاه‌های بالا، لازم و ملزوم یكدیگرند. خدا را شكر من هر 3 این‌ها را به اندازه خودم دارم. از نظر ثروت كه خداوند كمكم كرده در حدی باشم كه بتوانم شكم خودم و همسر و بچه‌هایم را سیر كنم، در مورد شهرت و محبوبیت هم همیشه سعی كرده‌ام همانی باشم كه هستم، نه بیشتر و نه كمتر. نظر لطف و محبت مردم هم كه همیشه شامل حالم بوده است. فقط امیدوارم بتوانم این محبوبیت را همیشه حفظ كنم.

موقع ناراحتی و باخت، ساكت می‌شوم

در مورد زمان باخت یا ناراحتی جز همین كه خودش می‌گوید، نمی‌توان انتظار دیگری هم از علی كریمی داشت: وقتی تیم‌مان می‌بازد یا از موضوعی ناراحتم، سعی می‌كنم تا آن‌جا كه امكان داشته باشد، این ناراحتی را به كانون خانواده‌ام انتقال ندهم. البته خانم من زیاد اهل فوتبال نیست، به‌ همین خاطر خیلی از مواقع نمی‌داند ما برده‌ایم یا باخته‌ایم؛ اما خصوصیت اخلاقی من این است كه وقتی از چیزی خیلی ناراحتم، خیلی ساكت و كم‌حرف می‌شوم، به‌همین دلیل همسرم خودش تشخیص می‌دهد اتفاقی برایم افتاده است. زمانی هم كه خیلی ناراحت باشم و نیاز به آرامش داشته باشم، تنها كاری كه می‌تواند تا حدودی آرامم كند، این است كه سوار اتومبیلم شوم و به جاهای خلوت بروم تا از دست دغدغه‌های ذهنی‌ام راحت شوم.

نیمه خالی لیوان را می‌بینم

اعتقاد كریمی در مورد زندگی چیزی است كه باعث می‌شود از موفقیت‌هایش لذت برده و از ناكامی‌ها خیلی دلخور نشود: برخلاف خیلی از افراد كه همیشه مثبتِ مثبت فكر می‌كنند، نیمه خالی لیوان را نگاه می‌كنم. شاید در اطراف‌تان دیده باشید آدم‌هایی را كه آنقدر به یك موضوع خوب نگاه می‌كنند و مثبت می‌اندیشند كه وقتی اتفاقی برخلاف میل‌شان می‌افتد، حتی تا مرز سكته هم پیش می‌روند. زمانی كه پا به دنیای فوتبال گذاشتم، حتی تصور بازی كردن در تیمی مانند بایرن مونیخ یا سوار شدن ماشینی مانند BMW هم برایم سخت بود؛ اما چیزی كه برای جنگیدن و رسیدن به هدف‌هایم، همواره تشویقم می‌كرد شوق پیشرفت و پشتكار زیادم بود.

پیكان گوجه‌ای مرا سوژه كرد

علی کریمی ستاره تیم فوتبال استیل آذین
داستان اولین ماشین مردی كه عاشق BMW است، در نوع خود جالب است. تصور كنید علی كریمی با پیكان گوجه‌ای مسافركشی كند: اولین ماشینی كه داشتم، یك پیكان استیشن گوجه‌ای رنگ بود كه خجالت می‌كشیدم با آن سر تمرین تیمی مانند پرسپولیس بروم. یادم است یك‌بار كه خیلی برای رسیدن به تمرین عجله داشتم و دیرم شده بود، مجبور شدم با همان ماشین بروم؛ البته به خیال خودم، ‌جوری سر‌تمرین رفتم كه همه بازیكن‌ها سر تمرین رفته باشند تا كسی مرا نبیند. اما از شانس بد من، اسماعیل حلالی هم آن روز دیر سر تمرین رسید و شروع كرد به مسخره كردن و اینكه «این دیگه چه ماشینیه كه سوار شدی؟!» البته زمانی هم كه تمرین تمام شد و داشتیم دوش می‌گرفتیم، دوباره شروع كرد به مسخره كردن ماشین من! وقتی یحیی گل‌محمدی موضوع را فهمید، گفت: «بنده خدا، كار درست رو علی می‌كنه؛ الان تا آزادی 5 تا مسافر می‌زنه و 1000 تومن كاسب می‌شه!» خلاصه آن روز كلی سر این پیكان خندیدیم.

قبل از برگشت علی‌آقا پرسپولیسی شدم

كریمی برای اثبات غیرقابل پیش‌بینی بودنش به عنوان یك عاشق پرسپولیس اول با استقلال بست و بعد به جمع قرمزها آمد: از بچگی عاشق پرسپولیس بودم؛ از آن‌جایی هم كه ‌منزل‌مان كیلومتر 17 جاده مخصوص شهرك وردآورد بود و به استادیوم آزادی خیلی نزدیك بودیم، همیشه با پدرم برای دیدن بازی‌های پرسپولیس ‌به استادیوم می‌رفتیم؛ اما دوران فوتبالی خودم طوری شد كه ابتدا استقلالی‌ها مرا خواستند و با آقای كامران منزوی قرارداد داخلی هم امضاء كرده بودیم؛ اما وقتی قرار شد تمرینات‌مان را شروع كنیم، یكسری اتفاقات در بازی‌های سالنی افتاد كه حسابی دلسردم كرد. بعد از آن، آقای عابدینی (مدیرعامل وقت پرسپولیس) شخصی را دنبال من فرستاد و قرار شد به ‌محض اینكه كارت پایان خدمتم را گرفتم، تمریناتم را با پرسپولیس آغاز كنم. وقتی به پرسپولیس ملحق شدم، بازی‌های جام جهانی 98 تازه تمام شده بود و كسانی مانند حمید استیلی، نادر محمدخانی، بهنام سراج و... به تیم اضافه شدند و با این بازیكن‌های بزرگ، حتی فكرش را هم نمی‌كردم از اول برای پرسپولیس فیكس بازی كنم.در واقع قضیه به پرسپولیس آمدن من، توسط آقای عابدینی صورت گرفت؛ اما خیلی‌ها تصور می‌كنند علی پروین مرا به این تیم آورد، درصورتی كه علی آقا، حدود 5 ماه بعد از پیوستن من به این باشگاه به پرسپولیس آمد‌ آن زمان مربی ما مت‌كوویچ بود.

لقب جادوگر را قبول ندارم

جادوگر اینجا سراغ فروتنی رفته و این لقب را قبول ندارد ولی به خاطر لطف مردم می‌پذیرد. مرد حسابی زودتر می‌گفتی: لقب جادوگر را زمانی كه در امارات بازی می‌كردم، روی من گذاشتند. البته خودم این لقب را قبول ندارم و از نظر خودم، من مثل بقیه بازیكنان هستم و ترجیح می‌دهم اسم خودم را صدا كنند. همه بازیكنان تلاش خود را می‌كنند؛ اما شرایط برای عده‌ای به‌گونه‌ای رقم می‌خورد كه می‌توانند بیشتر پیشرفت كنند. به‌شخصه از این‌جور لقب‌ها لذت نمی‌برم؛ اما این نظر لطف مردم و هواداران است كه به من از این دست لقب‌ها می‌دهند.

کریمی ستاره تیم فوتبال استیل آذین

هیچ حسرتی ندارم

مردی كه بعد از كسب عنوان مرد سال فوتبال آسیا گفت احساسی ندارد، در عین حالی هیچ حسرتی هم در زندگی‌اش ندارد: یك بازیكن، هدف‌های زیاد و بزرگی دارد. خدا را شكر من هم تقریبا به تمام هدف‌هایی كه در فوتبال دنبال می‌كردم، رسیدم و حسرت چیزی به دلم نمانده است. در تیم‌ملی كه آرزوی هر بازیكنی است بازی كردم، در اروپا در تیمی كه جزو 5 باشگاه برتر دنیاست، توپ زدم و در استادیوم‌هایی مانند سانتیاگو برنابئو، سن‌سیرو، نوكمپ و... كه هر بازیكنی آرزوی بازی در آنها را دارد به میدان رفتم. البته همه این‌ها را مدیون لطف خداوند و بعد از آن، تلاش خودم هستم.

یك‌وقت‌هایی خون به مغزم نمی‌‌رسد!

علی كریمی معتقد است كه بداخلاق نیست ولی بعضی وقت‌ها به خاطر ناداوری و دفاع از منافع تیمش خون به مغزش نمی رسد: بازیكن بداخلاقی نیستم. همیشه اگر در تیم درگیری از طرف من بوده است، به خاطر ناحقی داور بوده و خیلی كم پیش می‌آید با بازیكن‌های تیم مقابل درگیر شوم. هیچ وقت هم به خاطر منافع شخصی خودم، اعتراض نكرده‌ام بلكه به‌عنوان بازیكن یا كاپیتان، از منافع تیمم حمایت كرده‌ام. البته بعضی مواقع هم به‌خاطر شرایط بازی و فشار و استرس‌های زیاد، عكس‌العمل‌هایی نشان می‌دهم كه بعد از بازی پشیمان می‌شوم؛‌ اما جو بازی طوری است كه یك‌وقت‌هایی انگار خون به مغزم نمی‌رسد و كار‌هایی انجام می‌دهم كه در شرایط معمولی هیچ‌وقت انجام‌شان نمی‌دهم.

دوست دارم گل‌هایم زیباتر باشند

ستاره سابق تیم ملی در مورد بازی‌های خوب و شیوه گل‌زنی هم سلیقه‌ خاص خودش را دارد كه با باور عمومی منافات دارد: بهترین بازی‌هایی كه تا الان انجام دادم، یكی دیدار تیم ملی با آاِس رم ایتالیاست كه خیلی خوب بازی كردم و بعد از آن هم، بازی با تیم‌ملی قبرس را خیلی دوست دارم . چون دقیقا بعد از اتمام محرومیت یك ساله‌ام بود. بازی مقابل كره‌جنوبی در جام‌ملت‌های چین را هم هیچ وقت فراموش نخواهم كرد. همیشه از زدن گل‌های خاص و سخت خوشم می‌آید، حتی اگر دروازه خالی هم باشد و بتوانم با یك بغل پای ساده آن را باز كنم، ترجیح می‌دهم زیر توپ بزنم تا به طاق دروازه بخورد و زیباتر به‌نظر بیاید؛ اما در كل خودم را برای گل زدن نمی‌كشم.

چرا همه فوتبالیست‌ نمی‌شوند؟

علی کریمی با پیراهن استیل آذین
كریمی در مورد دغدغه‌های خود پیرامون تیم ملی از یك جمله مهدوی‌كیا وام می‌گیرد: با تیم ملی مشكل خاصی ندارم؛ اما مگر غیراز این است كه هر كشوری فقط یك تیم ملی دارد؟پس چرا مسایل خیلی پیش‌پا افتاده برای كشورهای خارجی، برای ما تبدیل به یك معضل می‌شود؟ وقتی بازیكنی برای تیم‌ملی مملكتش بازی می‌كند، نباید هیچ دغدغه‌ای غیراز فوتبال داشته باشد، نه اینكه همیشه بازیكن‌ها زیر فشار و استرس باشند و آخر سر هم كه تیم شكست می‌خورد، همه كاسه كوزه‌ها سر بازیكن‌ها شكسته می‌شود. همیشه حرف آقای مهدوی‌كیا را كه در یك مصاحبه زد در ذهنم مرور می‌كنم كه واقعا حرف قشنگی زد: «اگر فوتبالیست‌ها پول زیادی می‌گیرند و كار خاصی هم انجام نمی‌دهند، پس چرا همه فوتبالیست نمی‌شوند؟» واقعا اگر به همین راحتی است، خب، همه بیایند فوتبالیست شوند. متأسفانه مسائل مالی خیلی زود دیده می‌شود؛ اما هیچ‌كس نمی‌گوید این بازیكن‌ها چقدر زحمت كشیده‌اند و جزو نوابغ فوتبال مملكت بوده‌اند كه به چنین جایگاهی رسیده‌اند.

فرصت 2 ساله‌ام را به جوان‌ها می‌دهم

جادوگر طوری صحبت می‌كند كه گویا خودش از این تیم ملی كناره گرفته و بحث دعوت نشدن توسط قطبی وجود خارجی ندارد: گذشت در هر مسئله‌ای بسیار خوب است. در این چند سالی كه در تیم ملی بازی كردم، در حد توانم برای تیم زحمت كشیدم، همین الان هم شاید تا 2 سال دیگر بتوانم راحت در خدمت تیم‌ملی باشم؛ اما چرا این فرصت دو ساله را در اختیار جوانی قرار ندهم كه قابلیت 7 یا 8 سال بازی مفید برای تیم‌ملی را دارد؟ دوست ندارم به خاطر اسمم، یكسری از جوانان تازه‌وارد تیم‌ملی، نیمكت‌نشین شوند. باید به این جوان‌ها بها داد، نه اینكه تا دو تا بازی بد انجام می‌دهند، بگوییم اینها به درد تیم‌ملی نمی‌خورند! این طبیعی است كه یك بازیكن در یكی‌دو بازی اولش استرس داشته باشد و نتواند قابلیت‌هایش را نشان دهد. از همین الان باید به فكر پرورش كریمی‌ها، مهدوی‌كیا ها، عزیزی‌ها و... باشیم.

به خاطر مردم بایرن مونیخ را انتخاب كردم

كریمی مدعی است در عین پیشنهاد داشتن از تیم‌های مختلف اروپایی به خاطر مردم بایرن‌مونیخ را انتخاب كرده است: قبل از پیشنهاد بایرن‌مونیخ، از موناكوی فرانسه پیشنهاد داشتم، قبل از آن هم كه در اسپانیا بودم، از اتلتیكو مادرید پیشنهاد داشتم. البته در آلمان هم ‌هامبورگ و مونشن‌گلادباخ مرا می‌خواستند؛ اما در نهایت ترجیح دادم بایرن‌مونیخ را انتخاب كنم، چراكه دوست داشتم وقتی هم‌وطنانم راجع به من صحبت می‌كنند، افتخار كنند كه من در چنین باشگاهی بازی می‌كنم.

ماگات كابوس و الگوی من است

آیا از علی كریمی غیر از این انتظار دارید كه كابوس و الگوی آینده‌اش یكی باشد: همه مربی‌هایم زحمت زیادی برایم كشیدند و از همین جا از همه آنها تشكر می‌كنم؛ اما تنها مربی كه خیلی از نحوه كار و تمریناتش لذت بردم، فیلیكس ماگات بود. به جرات می‌توانم بگویم ماگات، جزو 5 مربی سخت‌گیر دنیاست و از همه بازیكن‌ها هم، بیشتر روی من سختگیری می‌كرد. در آلمان 2 هفته بدنسازی داشتیم كه روزی 3 بار انجام می‌شد. واقعا آن 2 هفته برای همه بازیكن‌ها مثل یك كابوس بود. خود من كه لحظه‌شماری می‌كردم فقط تمرین تمام شود و بتوانم یك ساعت بخوابم. اما با تمام این تفاسیر، این همه سختی كشیدن ارزشش را داشت و اگر بخواهم روزی مربی شوم، آموزش‌های ماگات خیلی كمكم خواهد كرد.

علی کریمی

از مصدومیت بدتر وجود ندارد

هر چند علی كریمی مصدومیت‌های طولانی نداشته ولی از صحبت‌هایش معلوم است كه از مصدومیت متنفر است: سه دوره مصدومیت شدید را در دوران فوتبالی‌ام پشت‌سر گذاشته‌ام؛ زمانی كه در الاهلی بودم از ناحیه پا مصدوم شدم كه 2 ماه از میادین دور بودم، در بایرن هم كه یك دوره مصدومیت طولانی داشتم، بعد از آن هم در پرسپولیس از ناحیه كمر مصدوم شدم كه یك ماه‌و‌نیم اسیرم كرد. بدترین اتفاق ممكن برای یك ورزشكار، مصدومیت است. وقتی در بهترین شرایط تمرینی و بدنی دچار مصدومیت می‌شوی، طبیعتا بیشترین صدمه را از نظر روحی متحمل می‌شوی و‌ دوباره زمان می‌برد تا از لحاظ فیزیكی به حالت اول برگردی.

پهلوان مرده را عشق است

شماره 8 دوست داشتنی یك دهه اخیر فوتبال ایران تحت تاثیر گزارش برنامه نود در مورد پیشكسوتان قرار گرفته است: برنامه نود ‌كه در مورد وضعیت‌ پیشكسوت‌ها گزارشی تهیه كرده بود را دیدم، واقعا تاسف‌آور بود؛ این‌ بازیكنان یك زمانی برای خودشان برو و بیایی داشته‌اند. الان برای ورزشكاران و مدال‌آوران صندوقی وجود دارد كه درصورتی‌كه ورزشكاری در مضیقه مالی باشد، آن صندوق كمكش خواهد كرد، درحالی‌كه اكثر ورزشكاران مدال‌آور و قهرمان امروزی، از نظر شرایط مالی در وضعیت خوبی قرار دارند و اگر اجازه دهند پیشكسوت‌ها از اعتبارات چنین صندوق‌هایی استفاده كنند، اوضاع این افراد خیلی بهتر می‌شود. من از مسئولان هم توقع دارم به وضعیت این پیشكسوت‌های ورزش رسیدگی كنند؛ نباید این‌طور ‌باشد كه تا پیشكسوت كشورمان خدایی ناكرده اتفاقی برایش می‌افتد یا دور از جان می‌میرد، مسوولانی كه تا دیروز هیچ توجهی به او نداشته‌اند، چنان مراسم باشكوهی برایش تدارك ببینند و در صف اول تشییع جنازه او حاضر شوند، حتی یك درصد این توجه را هنگامی كه زنده بود به او نكردند.

در ایران به پیشكسوت بها نمی‌دهند

كریمی از عدم توجه به پیشكسوتان در فوتبال و باشگاه‌های ایرانی شاكی است: شما نگاه كنید، در باشگاه‌ها و كشورهای اروپایی چقدر برای پیشكسوت‌ها ارزش قائل‌اند؛‌ همین رئال مادرید؛ تمام مدیران پایه‌ای تیم‌هایش، بازیكنان سابق همان باشگاه هستند. خیلی‌های‌شان هم اصلا اسپانیایی نیستند؛ مثلا همین زیدان كه فقط چند سال برای رئال بازی كرده، الان مدیر تیم‌‌های پایه رئال شده است. چون آنها برای پیشكسوت‌های‌شان ارزش و احترام قائل‌اند. اما شما نگاه كنید ببینید همین استقلال و پرسپولیس خودمان، از بالا تا پایین، چندتا آدم فوتبالی در راس امورشان هستند. به باشگاه كه بروید، از سخنگو و قائم‌مقام و هیئت‌مدیره و... را آدم‌هایی تشكیل می‌دهند كه حتی یك بار هم توپ به پای‌شان نخورده است. باید تحول درستی در بحث مدیریت و استفاده از پیشكسوتان صورت گیرد.

دوست دارم با پرسپولیس تمام كنم

کریمی و نکونام
جادوگری كه علاقه‌اش به پرسپولیس را هرگز كتمان نكرده دوست دارد تا با پیراهن این تیم از فوتبال خداحافظی كند: چون فوتبال حرفه‌ای‌ام را با پرسپولیس آغاز كردم، مسلما دوست دارم با همین باشگاه هم از میادین خداحافظی كنم؛ اما این موضوعی است كه تعامل دو طرف را می‌طلبد و این اصلا به این معنا نیست كه بخواهم نظرم را به باشگاه پرسپولیس تحمیل كنم. آینده دست خداست، شاید خدایی نكرده دچار مصدومیتی شوم كه دیگر نتوانم فوتبال بازی كنم.از نظر دین اسلام، خودكشی حرام است.‌ به كسانی كه اقدام به این‌كار می‌كنند یا قصد انجامش را دارند، می‌گویم، این تصمیم، نباید آخرین تصمیم زندگی‌تان باشد. اگر تمام در‌ها هم‌ روی‌تان بسته‌ باشد، اگر ‌به خداوند توكل كنید، خودش راه‌‌ را برای‌تان باز می‌كند. صبر كنید تا خدا از آن شرایطی كه برای‌‌تان پیش آمده و تحمل‌تان را لبریز كرده رهایتان كند.

می‌خواهم كتاب خاطراتم را بنویسم

اگر حاضر شود پیش فروش كند، حتما روی تیراژ چند صد هزارتایی می‌تواند حساب كند. تصور كنید كریمی خاطراتش را منتشر كند: تصمیم ‌گرفته‌ام كتاب خاطراتم را بنویسم، البته‌ قسمت كمی از آن ر‌ا نوشته‌ام. امیدوارم كتاب خوبی بشود. قصد دارم تمام فروش این كتاب را به امور خیریه اختصاص دهم، تا هم برای خودم و هم برای كسانی كه كتاب می‌خوانند، دری به سوی خیر باشد.

یاران قدیم و جدید

كریمی ابایی ندارد كه از صمیمت بیشتر خود در قدیم و جدید با برخی از بازیكنان بگوید: همیشه در یك تیم، 3-2 بازیكن، بیشتر با یكدیگر رفیق هستند. آن زمان هم، من و حامد كاویانپور و علی انصاریان هم‌تیمی و خیلی با یكدیگر صمیمی بودیم. حتی وقتی به ما اتاق 2 تخته می‌دادند، سفارش می‌دادیم یك تخت دیگر هم بیاورند تا 3‌تایی ‌در كنار هم باشیم! الان هم با یكدیگر در ارتباط هستیم؛ اما به هر حال مسیر هر كدام‌مان عوض شد و حامد به تركیه رفت، من به امارات رفتم و علی هم كه پی زندگی‌اش رفت. خلاصه از شدت آن رابطه ‌كم شده است. الان هم در استیل‌آذین با همه دوستم؛ اما با معدنچی و كاظمی بیشتر در تماسم؛ كلا رمز موفقیت یك تیم غیر از مسایل فنی و تكنیكی، صمیمیت اعضای تیم است.

شادی علی کریمی پس از به ثمر رساندن گل

از لیگ ضعیف امارات رفتم بایرن‌مونیخ

كریمی كه سال‌های زیادی در امارات و الاهلی حضور داشته در مورد راز و رمز محبوبیت در آن سوی آب‌های گرم خلیج همیشه فارس می‌گوید: ‌زمانی كه به باشگاه الاهلی رفتم، رئیس باشگاه، یك دورگه ایرانی- عرب و در شیراز تحصیل كرده بود؛ اما همان سال به‌خاطر مشكل قلبی و بیماری‌ كه داشت، استعفا داد. شیخ دبی‌ (شیخ محمد) هم یك ایرانی‌- عرب بود؛ اما عرب‌ها به خاطر حس ‌ناسیونالیستی بسیار قوی كه دارند، این موضوع را رو نمی‌كنند!‌ در امارات به این خاطر محبوب بودم كه خوب برای‌شان كار می‌كردم. همه‌كاره تیم‌شان من بودم؛ ایمان مبعلی هم آن‌جا بسیار محبوب است. در كل اگر برای عرب‌ها خوب كار كنی، خیلی تحویلت می‌گیرند، در غیر این‌صورت، اذیتت هم می‌كنند. در جواب این سوال‌ هم كه همه می‌گویند فوتبال امارات ضعیف است و باعث افت یك بازیكن می‌شود، فقط می‌توانم بگویم خود من، از همین لیگ به بایرن‌مونیخ رفتم.

معجزات فوتبالی از نظر كریمی

كاملا طبیعی است كه جادوگر فوتبال ایرانی به معجزات فوتبالی هم اعتقاد داشته باشد: معجزه، اتفاقی است كه ‌دیر به دیر اتفاق می‌افتد؛‌ یكی از معجزه‌های فوتبالی كه به‌خاطر دارم،‌‌ به بازی منچستر و بایرن در سال 1999 برمی‌گردد كه ظرف 2 دقیقه نتیجه ‌بازی به نفع منچستر عوض شد، طوری‌ كه خود بازیكنان منچستر هم باور نمی‌كردند چنین اتفاقی افتاده است!‌ در مورد تیم‌ملی خودمان هم چنین اتفاقی افتاد؛‌ در جام ملت‌های چین كه با كره بازی داشتیم، قرار بود 2 روز قبل از بازی به هتل‌مان برسیم؛ ولی به‌خاطر بدی هوا، هواپیما در شهری كوچك كه ‌هر 12 ساعت فقط ‌یك پرواز داشت، نشست. خلاصه طوری شد كه مجبور شدیم چندین ساعت در فرودگاه بمانیم و ‌نه غذای درست و حسابی خوردیم و نه خواب كافی كردیم. در این گیر و دار آقای گل‌محمدی می‌گفت، بچه‌ها، كره‌‌ای‌ها گفته‌اند با وضعیتی كه تیم ملی ایران پیدا كرده، نه‌تنها 6 گل سال 96 را جبران می‌كنیم، بلكه 5-4 گل هم اضافه می‌زنیم تا حسابی تلافی آن‌ سال بشود! بالاخره بعد‌از‌ظهر یك روز قبل از بازی توانستیم یك جلسه تمرین كنیم و خدا را شكر برنده شدیم و این مثل معجزه بود. آن بازی خودم هم 3تا از گل‌هایش را زدم. واقعا خودمان هم باورمان نمی‌شد‌ توانسته‌ایم اینقدر خوب ‌بازی كنیم.

عشق فوتبال مال قدیم‌ها بود

علی کریمی ستاره تیم ملی فوتبال ایران
كریمی معتقد است فوتبال امروز یك صنعت نیست و دیگر عشق به فوتبال معنایی ندارد:دیگر عشق به فوتبال در این دوره و زمانه معنایی ندارد، هر كسی هم بگوید من فقط به عشق فوتبال بازی می‌كنم، یك دروغگوی محض است. زمانی خود من تا به خانه می‌رسیدم، كیف و كتاب‌هایم را می‌انداختم یك گوشه و بدوبدو می‌رفتم تو كوچه و تا خیس آب نمی‌شدم برنمی‌گشتم؛ اما الان دیگر فوتبال در ‌دنیا به یك صنعت تبدیل شده و خیلی‌ها تنها راه درآمدشان همین فوتبال است، درآمد خوبی هم نصیب بازیكن‌ها می‌شود؛ ولی در قبال‌اش باید زحمت زیادی هم ‌بكشند.

از مردن می‌ترسم

بالاخره موردی را پیدا كردیم كه شماره 8 از آن می‌ترسد: خیلی‌ وقت‌ها به مردن فكر می‌كنم، اگر بگویم از مرگ نمی‌ترسم، دروغ گفته‌ام؛ اما بعضی اوقات كه پیش خودم فكر می‌كنم، می‌گویم این همه سختی كشیدن و كلنجار رفتن و با همه سروكله زدن آخرش چه می‌شود؟ آخرش همه‌مان باید در یك وجب جا بخوابیم و با خودمان هیچی از این دنیا نخواهیم برد.

دایی بد برداشت كرد

مشكلات بین علی دایی و علی كریمی مفصل‌تر از قصه‌های هزار و یك شب است كه كریمی در مورد یكی از آنها توضیح می‌دهد: چند سال پیش مصاحبه‌ای كردم كه گفته بودم خدا علی دایی را بغل كرده كه واقعا هنوز هم همان حرف می‌زنم چون واقعا یك نفر باید بنده نظركرده خدا باشد كه این همه به او لطف شود! اما آن موقع آقای دایی از حرف من بد برداشت كرد و چند جای مختلف علیه من مصاحبه كرد و یك‌سری اختلافات بین ما به‌وجود آمد كه بیشتر اختلاف سلیقه است تا چیز دیگر. در كل اگر كسی راجع به خودم بگوید خدا علی كریمی را بغل كرده خوشحال هم می‌شوم و از آن فرد تشكر هم می‌كنم.

علی کریمی و نیکبخت ستاره های زمین

فردوسی‌پور عامل پیشرفت فوتبال است

برخلاف اكثر چهره‌های فوتبالی كه از نود و شخص فردوسی‌پور شاكی هستند، كریمی كه بارها مورد انتقاد عادل قرار گرفته، از او دفاع می‌كند: شخصا از «عادل فردوسی‌پور» خوشم می‌آید. بارها در برنامه 90 خود من را ‌‌به باد انتقاد گرفته است؛ ولی آدم حرفه‌ای باید انتقادپذیر باشد. برخلاف خیلی‌ها كه می‌گویند فردوسی‌پور فقط دنبال حاشیه و تخریب فوتبال است؛ به نظر من اگر فوتبال‌مان پیشرفتی ‌هم داشته، تا حدود زیادی فردوسی‌پور و برنامه نود باعث این اتفاق بوده‌.

تنظیم:رضا سیگاری