تبیان، دستیار زندگی
حقیقت آن است که معاویه در گرفتن جوهره حقیقی شریعت محمدیه از مسلمانان و نزع ولایت جامعه از روح آنان و تبدیل کردن آنان به صدف هایی بدون مغز موفق بوده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو ویژگی مهم خوارج؟!

خوارج

با کمی تامل در می یابیم ، آنچه موجب شکل یافتن فرقه گمراه  "خوارج" در عصر خلافت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) شد، دسیسه های "معاویه پسر ابو سفیان" و نیرنگ های پی در پی "دهاة اربعة"(*)  که در زمره آنان عمرو بن عاص قرار داشت، بوده است ، چرا که معاویه بن ابی سفیان سر سخت ترین دشمنی است که اسلام به خود دیده و در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود ، که نخست  قرار بر اعدام او بود ، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر ، از اعدام او صرف نظر شد و  همچنین بنا بر، نقل های مستند تاریخی، معاویه؛ حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن  ، به خداوند جلیل،  ایمان نیاورد ، چه رسد به قبول رسالت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم)  همانگونه که پدرش ابو سفیان نیز چنین بود .

نگاه معاویه و پدرش به آیین اسلامی و مسند خلافت و جانشینی پیامبر ، نگاهی سلطنت مدار ، استبدادی و سلطه جو بود و با تمهیداتی که در عصر خلافت  خلفای سه گانه پیش از امیرالمومنین (سلام الله علیه)  چیده شد  ، معاویه تزویر گر منافق، به یک شخصیت مهم  در حکومت اسلامی تبدیل شده  و  فرماندار بخش بزرگی از امپراطوری  اسلامی شد .

در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود ، که نخست  قرار بر اعدام او بود ، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر ، از اعدام او صرف نظر شد

او می کوشید حقیقت اسلام و محوریت وحدت مسلمین، که همان رسالت و ولایت تکوینی و تشریعی خاتم الانبیاء و عترت مطهر آن حضرت بود را از بین ببرد ، در این رابطه کوشش ها کرد ، لیکن نتوانست مظاهر اسلامی را از ماذنه ها نابود

معاویه

سازد، یعنی او نتوانست شهادت بر رسالت و خاتمیت پیامبر  را،  از مظاهر اسلامی بزداید ،  اما حقیقت آن است که در  گرفتن جوهره  حقیقی شریعت محمدیه از مسلمانان و  نزع ولایت جامعه از آنان و تبدیل کردن آنان به صدف هایی بدون مغز تا حدودی موفق بوده است ، تا جایی که امروزه اکثر مسلمانان، دیگر بر مدار  امامت و ولایت نمی گردند .

شاید بتوان گفت که ، فرقه گمراه وهابیت امروزی ، شالوده ای است از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است ، باشند .

پس از این دیباچه کوتاه، در نظر داریم به بیان ویژگی های خوارج بپردازیم و این معنا را استحصال نماییم که خوارج یک گروهی خاص، در زمانی خاص و در عصری خاص نبوده اند ، بلکه بسیاری از  مسلمانان، حتی شیعیان ، می توانند ،در سلک این گروه گمراه در آیند و برای خود ، اشعث بن قیسی باشند .

پرداختن به بحث ویژگی های این گروه ، بحث  گسترده ای است ، بنابراین ما به گونه ای مجمل و بیانی ساده و  گذرا و البته حتی المقدور مستند ، به آن می پردازیم ، باشد تا ان شاء الله مقبول درگاه شما کاربران محترم افتد .

شاید بتوان گفت که ، فرقه گمراه وهابیت امروزی ، شالوده ای است از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است ، باشند

اینک اولین ویژگی خوارج

دنیاپرستی

اولین و مهمترین عاملی که موجب لغزش این گروه شده و می شود ، دنیاپرستی است و این معنا، شاید که در بادی امر در خصوص خوارج، مورد امعان نظر و توجه نباشد ، لیکن با مطالعه در سیره خوارج ، حتماً این مطلب را در خواهید یافت ، امام علی نیز در بیان خصوصیت هر سه گروه " مارقین ،ناکثین و قاسطین" اشاره به این خوی آنان دارند . ایشان می فرمایند  : زیبایی دنیا در چشمانشان جلوه كرده و دلهایشان را ربوده است. 1

آنچه در  گام نخست در مسئله دنیاپرستی به ذهن انسان خطور می کند ، شکم پرستی ، ثروت اندوزی، زنبارگی و میگساری و اینجور چیزهاست. در صورتی که مهمترین مظاهر دنیاپرستی را ریاست طلبی و حب جاه، قلمداد کرده اند، چرا که دنیاپرستی می تواند در پوشش دین گریزی و فرار از جلوه‏های عبادت باشد و برای کمند نهادن در سر راه مردم و فریب آنان !و گاه  بالعکس .

امام علی در همین زمینه در کلامی بدین مضمون، می فرمایند: گروهی از مردم كسانی هستند كه زیر نقاب  اعمال آخرت، دنیا را ‏طلب  می نمایند و آخرت را بوسیله كارهای این جهان نمی‏طلبند، خود را كوچك و متواضع جلوه می‏دهند، گامها را كوتاه برمی‏دارند و لباس خویش را جمع می‏نمایند و خویشتن را به زیور ایمان آورندگان می‏آرایند و به زیور مردان صالح آراسته می‏ سازند و بدینسان ، تزویر و نیرنگ  در عبادت های ظاهری  را وسیله معصیت قرار داده‏اند. 2

مالک اشتر

مالك اشتر  نخعی سردار بزرگ سپاه اسلام در صفین نیز پس از سرخوردگی از  حماقت و شیطنت خوارج و پس از قضیه قرآن به نیزه کردن سپاه شام ، به خوارج گفت : ای صاحبان پیشانی های پینه بسته و سیاه؛ چنین می‏پنداشتم كه این نماز شما نشانه زهد و بی‏اعتنایی به دنیا و شوق به خداست، اكنون نمی‏بینم فرار شما از مرگ را مگر به خاطر دنیا .3

پس ، دنیا پرستی ، عمده ترین عامل روی گردانی از حق و پیوستن به باطل است که در پوشش های گونه گون ظاهر می گردد و پست ترین لغزش ها، لغزش هایی است که عامل آن دنیا پرستی است و بدترین نوع دست یازیدن به چهره کریه دنیا آن است که جلوه ای معنوی داشته، اما تهی از هر معنایی باشد  ، چرا که در این نوع دنیا طلبی، انسان پلی است برای مطامع دیگران و  براستی که در اینجا "خسرالدنیا و الاخرة" می گردد و این اولین جرقه ای است که برای عضویت در اردوگاه خوارج در نهاد انسان، روشن می شود و  اگر با عوامل دیگر همراه شد ، او را به یک خارجی تمام عیار  و از شاگردان ابو موسی اشعری قرار می دهد .

دومین ویژگی خوارج ؛ بی‏بصیرتی

بی بصیرتی ؛ دومین عاملی است که انسان را  در ورطه گمراهی قرار داده و  کم کم او را به نابودی در امر دنیا و آخرت می کشد و مهمترین ویژگی خوارج، همین تحجر و بی بصیرتی بوده است ، که این کوردلی برای آنان عاقبتی کور را رقم زد ، که از دایره ایمان خارج شدند و به ولی خدا به عنوان عمده ترین رکن ایمان تاختند ، آنان به یک باره سبو را شکستند و در زمره کافرانی تمام قرار گرفتند و چه بسا که سایرین نیز به مقدار خروج از دایره ولایت الهی به اردوگاه خوارج نزدیک شوند ، پس

سریال امام علی، امام علی، معاویه، فتنه، ابو موسی، اشعری، دستگیری

باید که به پیروی از ارباب عصمت و ولایت ، فهم و بصیرت را سرلوحه تمام زندگی قرار دهیم ، تا گرفتار لغزش و گمراهی نگردیم ، به تعبیر بهتر انسان نباید عوام باشد ، بی وزن و پوک باشد . اگر چنین شد ، با هر نسیمی به هر سویی می پرد ، از این رو از دعاهایی که از سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نقل شده ؛ این است که آن حضرت ، همواره بصیرت را از خدای منان خواهان بوده اند 4و همچنین از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حدیث کرده اند که آن حضرت فرمودند: كور آن كس نیست كه چشم ندارد بلكه كور واقعی آن كس است كه چشم دلش كور است 5 و به همین مضمون از امیرالمومنین نیز نقل شده است. 6

در واقع عمروعاص و عمروعاصها در طول تاریخ از این نقیصه (بی بصیرتی) برای خروج بندگان خدا از دایره حق، بهره مند شده اند، آنان در صفین نتوانستند بین ظاهر و محتوای قرآن تفكیك  نمایند ، بنابراین فریب خوردند و تا قرآن ها بالای نیزه رفت ، جنگ را متوقف ساختند و بدین سبب ، بزرگترین ضربه را به پیکره  انسانیت وارد آوردند . امام  در همین زمینه به آنان فرمودند : "شما ای سبكسران و بی‏خردان نادان"7 و آن حضرت بدین گونه عمده ترین شاخصه آنان را به آنها گوشزد فرمودند، چرا که بی‏بصیرتی است که  سبب می‏شود افراد آلت دست شیّادان قرار گیرند و سد راه تحقق مصالح اسلامی شوند .

امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردم اید!  خدنگ هایی  هستید در دست شیطان ، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی می‏افكند.

امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردم اید!  خدنگ هایی  هستید در دست شیطان ، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی می‏افكند.

بنابراین بصیرت شرط ضروری و لازم رهروان  و سالکان راه  خداست  و از این روست که آن امام همام ، در  مضمونی می‏فرمایند: پرچم دین را جز اهل بصیرت و مقاومت و آگاهان با مواضع حق نمی‏توانند به دوش كشند. 8

به هر حال دانستن این نكته، ضروری است که بی‏بصیرتی و پوچ انگاری ، بدنه جریان منحرف خوارج را تشكیل داده بود، لیکن آنان غافلانی بودند که صید شیادانی شده ، که خود نیز نمی دانستند و نمی شناختند و در طول تاریخ اسلام در راس هرم این اغواگری ، معاویة بن ابی سفیان است ! آنان با نیرنگ های ابلیسانه، این جریان را هدایت می‏كردند و باید دانست كه  جریان خروج از راه راست  و به بیراهه رفتن، هنوز نیز ساری و جاری است و بدترین نوع آن، همین خشک مغزی و تحجری است که بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده، که متاسفانه نمی دانند ، چگونه مطمع طمع افرادی زیرك و شیطانی‏اند و  آنان از  افراد سفیه و بی مغز به عنوان ابزار استفاده می‏كنند.

تالیف و نوشته آقامیری - گروه دین و اندیشه تبیان


(*) نابغه های چهارگانه ؛ عبارتند از معاویه بن ابی سفیان، ثابت بن مغیره، زیاد بن ابیه و عمرو بن عاص

(1) نهج البلاغه ، خطبه3.

(2) نهج البلاغه ، خطبه32.

(3) تاریخ طبری، ج5، ص50؛ الكامل فی التاریخ ج2، ص387؛ وقعة صفین، 491.

(4) بحارالانوار: ج 87، ص 339 - 338 اللهم انى اسئلك قوة فى عبادتك و تبصرا فى كتابك و فهما فى حكمک اللهم صل على محمد و آل محمد و لاتجعل القرآن بنا ماحلا و الصراط زائلا و محمدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عنا مولیا خداوندا ؛ از تو توانایی در پرستشت و بصیرت و روشن بینی کتابت را  و  دانایی در حكمت را خواهانم ، خدایا! بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) درود فرست و قرآن را دشمن ما و صراط را بى ثبات و محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) را از ما روى گردان قرار مده .

(5) كنزالعمال، حدیث1220

(6) فهرست موضوعی غرر، ص34

(7) نهج البلاغه، خطبه36

(8) نهج البلاغه خطبه 173

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.