دو ویژگی مهم خوارج؟! با کمی تامل در می یابیم ، آنچه موجب شکل یافتن فرقه گمراه "خوارج" در عصر خلافت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) شد، دسیسه های "معاویه پسر ابو سفیان" و نیرنگ های پی در پی "دهاة اربعة"(*) که در زمره آنان عمرو بن عاص قرار داشت، بوده است ، چرا که معاویه بن ابی سفیان سر سخت ترین دشمنی است که اسلام به خود دیده و در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود ، که نخست قرار بر اعدام او بود ، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر ، از اعدام او صرف نظر شد و همچنین بنا بر، نقل های مستند تاریخی، معاویه؛ حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن ، به خداوند جلیل، ایمان نیاورد ، چه رسد به قبول رسالت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) همانگونه که پدرش ابو سفیان نیز چنین بود .
نگاه معاویه و پدرش به آیین اسلامی و مسند خلافت و جانشینی پیامبر ، نگاهی سلطنت مدار ، استبدادی و سلطه جو بود و با تمهیداتی که در عصر خلافت خلفای سه گانه پیش از امیرالمومنین (سلام الله علیه) چیده شد ، معاویه تزویر گر منافق، به یک شخصیت مهم در حکومت اسلامی تبدیل شده و فرماندار بخش بزرگی از امپراطوری اسلامی شد .
در نقل است که یکی از کسانی که مشمول مهربانی حضرت رحمتاً للعالمین حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از فتح مکه واقع، نگردید، معاویه بود ، که نخست قرار بر اعدام او بود ، لیکن با پا در میانی عباس عموی پیامبر ، از اعدام او صرف نظر شد
او می کوشید حقیقت اسلام و محوریت وحدت مسلمین، که همان رسالت و ولایت تکوینی و تشریعی خاتم الانبیاء و عترت مطهر آن حضرت بود را از بین ببرد ، در این رابطه کوشش ها کرد ، لیکن نتوانست مظاهر اسلامی را از ماذنه ها نابود
سازد، یعنی او نتوانست شهادت بر رسالت و خاتمیت پیامبر را، از مظاهر اسلامی بزداید ، اما حقیقت آن است که در گرفتن جوهره حقیقی شریعت محمدیه از مسلمانان و نزع ولایت جامعه از آنان و تبدیل کردن آنان به صدف هایی بدون مغز تا حدودی موفق بوده است ، تا جایی که امروزه اکثر مسلمانان، دیگر بر مدار امامت و ولایت نمی گردند .
شاید بتوان گفت که ، فرقه گمراه وهابیت امروزی ، شالوده ای است از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است ، باشند .
پس از این دیباچه کوتاه، در نظر داریم به بیان ویژگی های خوارج بپردازیم و این معنا را استحصال نماییم که خوارج یک گروهی خاص، در زمانی خاص و در عصری خاص نبوده اند ، بلکه بسیاری از مسلمانان، حتی شیعیان ، می توانند ،در سلک این گروه گمراه در آیند و برای خود ، اشعث بن قیسی باشند .
پرداختن به بحث ویژگی های این گروه ، بحث گسترده ای است ، بنابراین ما به گونه ای مجمل و بیانی ساده و گذرا و البته حتی المقدور مستند ، به آن می پردازیم ، باشد تا ان شاء الله مقبول درگاه شما کاربران محترم افتد .
شاید بتوان گفت که ، فرقه گمراه وهابیت امروزی ، شالوده ای است از همه انحرافاتی که معاویه بن ابی سفیان به گونه مستقیم یعنی ترویج اسلامی که توصیف آن در سطور پیشین گذشت و گونه غیر مستقیم که همان تاسیس گروه منحرف و کافر خوارج در عصر خلافت حضرت امیر المومنین علیه السلام است ، باشند
اینک اولین ویژگی خوارج
دنیاپرستی
اولین و مهمترین عاملی که موجب لغزش این گروه شده و می شود ، دنیاپرستی است و این معنا، شاید که در بادی امر در خصوص خوارج، مورد امعان نظر و توجه نباشد ، لیکن با مطالعه در سیره خوارج ، حتماً این مطلب را در خواهید یافت ، امام علی نیز در بیان خصوصیت هر سه گروه " مارقین ،ناکثین و قاسطین" اشاره به این خوی آنان دارند . ایشان می فرمایند : زیبایی دنیا در چشمانشان جلوه كرده و دلهایشان را ربوده است. 1
آنچه در گام نخست در مسئله دنیاپرستی به ذهن انسان خطور می کند ، شکم پرستی ، ثروت اندوزی، زنبارگی و میگساری و اینجور چیزهاست. در صورتی که مهمترین مظاهر دنیاپرستی را ریاست طلبی و حب جاه، قلمداد کرده اند، چرا که دنیاپرستی می تواند در پوشش دین گریزی و فرار از جلوههای عبادت باشد و برای کمند نهادن در سر راه مردم و فریب آنان !و گاه بالعکس .
امام علی در همین زمینه در کلامی بدین مضمون، می فرمایند: گروهی از مردم كسانی هستند كه زیر نقاب اعمال آخرت، دنیا را طلب می نمایند و آخرت را بوسیله كارهای این جهان نمیطلبند، خود را كوچك و متواضع جلوه میدهند، گامها را كوتاه برمیدارند و لباس خویش را جمع مینمایند و خویشتن را به زیور ایمان آورندگان میآرایند و به زیور مردان صالح آراسته می سازند و بدینسان ، تزویر و نیرنگ در عبادت های ظاهری را وسیله معصیت قرار دادهاند. 2
مالك اشتر نخعی سردار بزرگ سپاه اسلام در صفین نیز پس از سرخوردگی از حماقت و شیطنت خوارج و پس از قضیه قرآن به نیزه کردن سپاه شام ، به خوارج گفت : ای صاحبان پیشانی های پینه بسته و سیاه؛ چنین میپنداشتم كه این نماز شما نشانه زهد و بیاعتنایی به دنیا و شوق به خداست، اكنون نمیبینم فرار شما از مرگ را مگر به خاطر دنیا .3
پس ، دنیا پرستی ، عمده ترین عامل روی گردانی از حق و پیوستن به باطل است که در پوشش های گونه گون ظاهر می گردد و پست ترین لغزش ها، لغزش هایی است که عامل آن دنیا پرستی است و بدترین نوع دست یازیدن به چهره کریه دنیا آن است که جلوه ای معنوی داشته، اما تهی از هر معنایی باشد ، چرا که در این نوع دنیا طلبی، انسان پلی است برای مطامع دیگران و براستی که در اینجا "خسرالدنیا و الاخرة" می گردد و این اولین جرقه ای است که برای عضویت در اردوگاه خوارج در نهاد انسان، روشن می شود و اگر با عوامل دیگر همراه شد ، او را به یک خارجی تمام عیار و از شاگردان ابو موسی اشعری قرار می دهد .
دومین ویژگی خوارج ؛ بیبصیرتی
بی بصیرتی ؛ دومین عاملی است که انسان را در ورطه گمراهی قرار داده و کم کم او را به نابودی در امر دنیا و آخرت می کشد و مهمترین ویژگی خوارج، همین تحجر و بی بصیرتی بوده است ، که این کوردلی برای آنان عاقبتی کور را رقم زد ، که از دایره ایمان خارج شدند و به ولی خدا به عنوان عمده ترین رکن ایمان تاختند ، آنان به یک باره سبو را شکستند و در زمره کافرانی تمام قرار گرفتند و چه بسا که سایرین نیز به مقدار خروج از دایره ولایت الهی به اردوگاه خوارج نزدیک شوند ، پس
باید که به پیروی از ارباب عصمت و ولایت ، فهم و بصیرت را سرلوحه تمام زندگی قرار دهیم ، تا گرفتار لغزش و گمراهی نگردیم ، به تعبیر بهتر انسان نباید عوام باشد ، بی وزن و پوک باشد . اگر چنین شد ، با هر نسیمی به هر سویی می پرد ، از این رو از دعاهایی که از سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) نقل شده ؛ این است که آن حضرت ، همواره بصیرت را از خدای منان خواهان بوده اند 4و همچنین از پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین حدیث کرده اند که آن حضرت فرمودند: كور آن كس نیست كه چشم ندارد بلكه كور واقعی آن كس است كه چشم دلش كور است 5 و به همین مضمون از امیرالمومنین نیز نقل شده است. 6
در واقع عمروعاص و عمروعاصها در طول تاریخ از این نقیصه (بی بصیرتی) برای خروج بندگان خدا از دایره حق، بهره مند شده اند، آنان در صفین نتوانستند بین ظاهر و محتوای قرآن تفكیك نمایند ، بنابراین فریب خوردند و تا قرآن ها بالای نیزه رفت ، جنگ را متوقف ساختند و بدین سبب ، بزرگترین ضربه را به پیکره انسانیت وارد آوردند . امام در همین زمینه به آنان فرمودند : "شما ای سبكسران و بیخردان نادان"7 و آن حضرت بدین گونه عمده ترین شاخصه آنان را به آنها گوشزد فرمودند، چرا که بیبصیرتی است که سبب میشود افراد آلت دست شیّادان قرار گیرند و سد راه تحقق مصالح اسلامی شوند .
امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردم اید! خدنگ هایی هستید در دست شیطان ، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی میافكند.
امیرالمومنین در ادامه به آنان فرمودند: شما (ای خوارج) بدترین مردم اید! خدنگ هایی هستید در دست شیطان ، که به وسیله شما مردم را در کمند حیرت و تردید و گمراهی میافكند.
بنابراین بصیرت شرط ضروری و لازم رهروان و سالکان راه خداست و از این روست که آن امام همام ، در مضمونی میفرمایند: پرچم دین را جز اهل بصیرت و مقاومت و آگاهان با مواضع حق نمیتوانند به دوش كشند. 8
به هر حال دانستن این نكته، ضروری است که بیبصیرتی و پوچ انگاری ، بدنه جریان منحرف خوارج را تشكیل داده بود، لیکن آنان غافلانی بودند که صید شیادانی شده ، که خود نیز نمی دانستند و نمی شناختند و در طول تاریخ اسلام در راس هرم این اغواگری ، معاویة بن ابی سفیان است ! آنان با نیرنگ های ابلیسانه، این جریان را هدایت میكردند و باید دانست كه جریان خروج از راه راست و به بیراهه رفتن، هنوز نیز ساری و جاری است و بدترین نوع آن، همین خشک مغزی و تحجری است که بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده، که متاسفانه نمی دانند ، چگونه مطمع طمع افرادی زیرك و شیطانیاند و آنان از افراد سفیه و بی مغز به عنوان ابزار استفاده میكنند.
تالیف و نوشته آقامیری - گروه دین و اندیشه تبیان
(*) نابغه های چهارگانه ؛ عبارتند از معاویه بن ابی سفیان، ثابت بن مغیره، زیاد بن ابیه و عمرو بن عاص
(1) نهج البلاغه ، خطبه3.
(2) نهج البلاغه ، خطبه32.
(3) تاریخ طبری، ج5، ص50؛ الكامل فی التاریخ ج2، ص387؛ وقعة صفین، 491.
(4) بحارالانوار: ج 87، ص 339 - 338 اللهم انى اسئلك قوة فى عبادتك و تبصرا فى كتابك و فهما فى حكمک اللهم صل على محمد و آل محمد و لاتجعل القرآن بنا ماحلا و الصراط زائلا و محمدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عنا مولیا خداوندا ؛ از تو توانایی در پرستشت و بصیرت و روشن بینی کتابت را و دانایی در حكمت را خواهانم ، خدایا! بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) درود فرست و قرآن را دشمن ما و صراط را بى ثبات و محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) را از ما روى گردان قرار مده .
(5) كنزالعمال، حدیث1220
(6) فهرست موضوعی غرر، ص34
(7) نهج البلاغه، خطبه36
(8) نهج البلاغه خطبه 173