تبیان، دستیار زندگی
عمربن عبدالعزیز - دهمین خلیفه اموی - در بین خلفای بنی امیه، نیك سرشت و عدالتخواه بود. او علاوه بر كارهای مهمی كه در دوران خلافتش انجام داد، دو كار مهم نیز با طرح و تاكتیك خاصی انجام داد؛ یكی این كه سبّ و لعن امیرمؤمنان علی‏علیه السلام را ممنوع كرد، دوم ای
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طرح مقابله با بدعتی ناروا

امام علی

عمربن عبدالعزیز - دهمین خلیفه اموی - در بین خلفای بنی امیه، نیك سرشت و عدالتخواه بود. او علاوه بر كارهای مهمی كه در دوران خلافتش انجام داد، دو كار مهم نیز با طرح و تاكتیك خاصی انجام داد؛ یكی این كه سبّ و لعن امیرمؤمنان علی‏علیه السلام را ممنوع كرد، دوم این كه فدك را به نواده‏های حضرت زهرا علیهاالسلام برگرداند.

در مورد اول، طبق نقل تاریخ، مردم حدود شصت سال به سبّ و لعن بر امام علی‏علیه السلام عادت كرده بودند. و معاویه و خلفای بعد از او هر چه توان داشتند، كینه خود را نسبت به علی‏علیه السلام آشكار ساختند. پیران با كینه علی‏علیه السلام می‏مردند، و كودكان با این برنامه، بزرگ می‏شدند؛ در این صورت، ممنوع كردن این بدعت كه به صورت سنت درآمده بود، نیاز به طرحهای ظریف و قوی داشت.

عمربن عبدالعزیز با یك طرح مخفیانه، به این كار دست زد. او فكر كرد كه یگانه راه برداشتن سبّ و لعن علی‏علیه السلام فتوای علمای بزرگ اسلام به این امر است؛ بنابراین مخفیانه یك نفر پزشك یهودی را دید و به او گفت:

علما را به مجلس دعوت می‏كنم و تو هم در آن مجلس حاضر شو و در حضور آن‏ها از دختر من خواستگاری كن، من می‏گویم از نظر اسلام جایز نیست كه دختر مسلمان با شخص كافر ازدواج كند، تو در پاسخ بگو: پس چرا علی كه كافر بود، داماد پیامبر شد.

من می‏گویم علی‏علیه السلام كه كافر نبود، شما بگو اگر كافر نبود پس چرا او را سبّ و لعن می‏كنید، با این كه سب و لعن مسلمانان جایز نیست، آنگاه بقیه امور با من.

طبق طرح عمربن عبدالعزیز، مجلس ترتیب یافت، و طبق دعوت قبلی، بزرگان و اشراف بنی امیه و علمای وابسته در آن مجلس، شركت كردند، در این شرایط، پزشك یهودی دختر عمربن عبدالعزیز را خواستگاری كرد.

عمر بن عبدالعزیز گفت: این ازدواج از نظر اسلام جایز نیست، زیرا ما مسلمان هستیم و ازدواج دختر مسلمان با مرد یهودی جایز نیست.

یهودی گفت: پس چرا پیامبر اسلام دخترش را به ازدواج علی كه كافر بود، درآورد؟

عمر گفت: علی كه كافر نیست، بلكه از بزرگان اسلام است.

یهودی گفت: اگر او كافر نبود، پس چرا او را لعن و سبّ می‏كنید؟!

در این جا بود كه همه مجلسیان سرها را به زیر افكندند و شرمنده شدند. آن‏گاه عمربن عبدالعزیز، سرنخ را به دست گرفت و به مجلسیان گفت: «انصاف دهید آیا می‏توان داماد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را با آن همه فضل و كمال، دشنام داد؟»

مجلسیان سر به زیر افكندند، و سرانجام در همان مجلس، طرح عمر بن عبدالعزیز، جا افتاد و او فرمان داد كه دیگر برای هیچكس، سب و لعن علی‏علیه السلام روا نیست.

شکوری_ گروه دین و اندیشه تبیان


منبع: محمد محمدی اشتهاردی، داستان دوستان، حكایت 73.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.