تبیان، دستیار زندگی
شاید اگر برای یک نفر اهل غرب تصور ذهنی یک ایرانی را تعریف کنی او هم شیفته غ.ر.ب موجود در ذهن ما می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیفتگی ذهن ایرانی نسبت به غرب

تلویزیون

بخش ارتباطات-این روزها هر کجای این شهر بزرگ حضور داشته باشید، با برخوردهای متفاوت و مشابهی از افراد روبرو هستید. این موضوع با گسترش روزافزون جمعیت افراد ساکن در تهران، فرهنگ های رنگارنگ و الگوهای عمل متفاوتی را ایجاد کرده است. حتی چهره شهر نیز در حال تغییر است. تعداد رستورانهای مدرن رو به افزایش است. فروشگاههای لوکس و فانتزی تقریبا همه جایی شدند و به نظر می رسد همه چیز به یک سمت و سو در حال حرکت است و اتفاقا چون جامعه از این حرکت استقبال می کند، به گونه ای نامحسوس آنرا سرعت می بخشد. از طرفی التزام به شرکت در کلاس های فوق برنامه هم این روزها به دکوری شیک و مناسب برای برخی از افراد بدل شده است. مثلا کلاس های آموزش زبان انگلیسی که برخی از آنها که شهرتی یافته اند به صورت زنجیره ای فعالیت دارند و برخی هم با نام و نشانی های متعدد در سبک و سیاقی متفاوت مشغول به فعالیت هستند و البته همگی با اقبال نسبی مردم و خصوصا جوانان مواجه هستند.

برای کسی که فقط یک دوره را به طور آزمایشی در یکی از این  نوع آموزشگاهها حضور پیدا کرده، کافیست که تا حدودی نسبت به علائق و سلیقه قشر جوانان جامعه، آگاهی پیدا کند.

اگر از محتوای متون کتابهای انگلیسی مورد استفاده در آموزشگاهها فاکتور بگیریم، موضوعات مطروحه و مورد بحث در این کلاسها می تواند به مبحثی قابل تامل ، تبدیل شود.

ذهن ایرانی در فضای انتزاعی خودش بلندایی را جستجو می کند که مصداقش "غ.ر.ب" است. این مساله را در فضاهای بسیاری می توان جستجو کرد، هر کس بدون شک مصادیق بسیاری را  برای این موضوع می تواند تصور کند

مثلا زمانی بود که استاد از شاگردان می خواست تا هر کدام خود را به گونه ای که دوست دارند معرفی کنند. وقتی جریان معرفی آغاز شد، یک نکته وجود داشت که شدیدا ذهن را مشغول می کرد و آن اینکه هر یک از افراد به نوعی خود را معرفی می کردند که گویا در این معارفه خیالی از آرمان شهر ذهنی شان بهره برده اند. این آرمان شهر بیشتر از هر چیزی به یک نقطه مشخص مربوط می شد که از سه حرف تشکیل شده:غ ر ب.

سوال اینجاست که فرهنگ غرب در انواع و اقسام متنوعی که از آن برخوردار است، تا چه حد و به چه صورت در فرهنگ ما نفوذ یافته است که موجب می شود جوانان ما با لحنی سرشار از آرزوهای مختلف، در محیطی مثل کلاس زبان، نام شهرهای اروپایی و آمریکایی را برای خود برگزینند و ازآنها سخن بگویند.

شاید همه اینها به نوعی تمرین زبان آموزی محسوب شوند، اما آنچه که جالب بود حس و حال جویندگان زبان بریتانیایی زمانی بود که خود را در موقعیت یک غربی تصور می کردند، تمنایی خوش و لذت بخش، با ناز و غمزه ای مختص سیندرلاها و پرنسس های داستان های غربی؛ گویی اهمیت و ارزش آنها بیش از یک غربی واقعی است.

اینطور به نظر می رسد که بخشی از این وضعیت ناشی از فضای انتزاعی زبان آموزی در جامعه ما می باشد، اما بخش اعظم آن به برداشتی مرتبط است که از واقعیت ناخودآگاه ایرانی نشات میگیرد.

تلویزیون

ذهن ایرانی در فضای انتزاعی خودش بلندایی را جستجو می کند که مصداقش "غ.ر.ب" است. این مساله را در فضاهای بسیاری می توان جستجو کرد، هر کس بدون شک مصادیق بسیاری را  برای این موضوع می تواند تصور کند.

شاید این وضع طبیعی به نظر آید، چون عموماً افراد متاثر از فرآیندهای کلان تاریخی اند که آنها را دربرگرفته است و امروزه تاریخ آنگونه نمایش داده شده که بیش  از همه متاثر از غرب است. علی رغم تلاش رسانه های رسمی برای ارائه تصویری خاص از غرب برای ما،  مولفه های تصویر غرب آنگونه که رسانه های رسمی برای ما به تصویر می کشند، و آنگونه که در ذهن ما وجود دارد، خیلی متفاوت است. به هر حال وجه مشترک بار عاطفی تصویر غرب برای عموم افراد، شامل مولفه های زیبایی ، تنعم، خوشایندی، مطلوبیت، جذابیت و.. است.

شاید اگر برای یک نفر اهل غرب تصور ذهنی یک ایرانی را تعریف کنی او هم شیفته "غ.ر.ب" موجود در ذهن ما می شود

هرچند که می توان گفت هر یک از افراد بنابر  ظن خودشان این وجوه بار عاطفی را به تصویر می کشند و مصداق آنرا تعیین می کند، یکی در آرمان شهر علم غربی سر می کند و دیگری در آزادی، و یکی هم در رها شدگی اخلاقی و یا به عبارتی بی بند و باری. گاهی هم با عده ای از افراد مواجه می شویم که کاتولیک تر از پاپ شده اند و تصویر ذهنی یک ایرانی حتی از واقعیت غربی هم فراتر رفته و شاید اگر برای یک نفر اهل غرب آنرا تعریف کنی او هم شیفته "غ.ر.ب" موجود در ذهن ما می شود. خب تخیل است و واقعیت، اما مرزشان به هم آمیخته شده است.

اینجا یک سوال مطرح است و آن اینکه چرا چنین تصویری شکل گرفته است؟ آیا این تصویر ناشی از وجود یک واقعیت تاریخی است یا اینکه رنگ و بویی از حقیقت را هم به همراه دارد؟

آیا این یک تصویر سازی صرف است یا در پس این تصاویر واقعیتی هم در میان است....

با این تصویر چه باید کرد؟ تصور می کنم پاسخ به این سوالات را باید در تاریخ و نحوه عملی زندگی مان دنبال کنیم و یا در ... جامعه و تصویرسازی رسانه های جمعی...

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست

تنظیم:سعید آقازاده