نکاتی درباره فلسفه و حکمت زیارت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فلسفه احکام: زیارت

2ì

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا مقالاتی را درباره فلسفه احکام از نظر گذراندیم؛ از مباحثی که مورد توجه جوانان واقع و سؤالاتی درباه آن در ذهن دارد، زیارت کردن و خواندن زیارتنامه ها است. با توجه به این که این مسأله، امری است که در زندگی زیاد با آن مواجهیم، به نکاتی در این باره می پردازیم.

 

زیارت موضوعی است که در زندگی با آن زیاد مواجه هستیم و سؤالات گوناگونی درباره آن در ذهن ایجاد میشود از جمله:

زیارت یعنی چه؟ در زیارت امامان(ع) ،علما، صلحا و شهدا و... چه هدفی را باید دنبال كنیم؟

اگر امام حى و قیوم هست پس علت زیارتشان از طریق مرقد مطهر چیست؟

به چه دلیل زیارتنامه مى‏خوانیم؟

آیا زیارت مشاهد مشرفه شرك نیست؟

فلسفه بوسیدن ضریح امامان و تبرّك كردن اشیاء چیست؟

وهابیان كنایه مى‏زنند كه ما شیعیان ضریح و سر در امامزاده‏ها را مى‏بوسیم یا اشیائى را متبرك به ضریح مى‏كنیم و این كارها شرك و حرام است؟

 

معنی زیارت

زیارت؛ یعنى به حضور كسى رفتن و او را ملاقات نمودن. زیارت پیشوایان و بزرگان دین نیز به همین معناست. هدف زیارت برقرارى ارتباط با معصومین و اولیاء الله است و در این جهت باید تلاش نمود، در نتیجه واجب نیست كه حتماً زیارتنامه خواند، بلكه مى‏توان با آنها حرف زد و درد دل نمود.

ازاین رو زیارت به محض رفتن به حرم ائمه علیهم السلام و یا بزرگان دیگر و سلام بر آنان تحقق مى یابد. بقیه كارها از جمله آداب است كه برخى از آنها مأثورند؛ یعنى از خود اهل بیت علیهم السلام دستوراتى در مورد آن وارد شده است؛ مانند« زیارت امین الله»، «عاشورا » و... به هر حال اصل زیارت با رفتن به حضور تحقق مى یابد و بقیه از آداب است. روشن است که درک این حضور، عنصری کلیدی به شمار می آید.

 

زیارت شرک نیست بلکه در سایه توحید، معنی پیدا میکند

گروهی هستند كه مى گویند زیارت قبور پیشوایان دین و بوسیدن ضریح ها و در و دیوار حرم ها و شفیع قرار دادنشان شرك و از گناهان كبیره است زیرا خداى تعالى در كتاب آسمانى خود، بتپرستان را براى این كه مى گویند هولاء شفعاؤنا عند اللّه (1) و ملائكه و گاهى جن یا بشر را شفیعان خود قرار مى دهند مشرك مى شمارند و از این رو شفیع قرار دادن وخضوع كردن به غیر خدا موجب شرك است و فرقى میان ملائكه و انبیاء و غیر آنان نیست. ولى این گروه راه خطا پیموده اند و خداى متعال بت پرستان را هرگز از جهت شفیع دانستن ملائكه، مشرك نشمرده زیرا خود در آیات بسیارى از كلام خویش ملائكه و اولیاء را صریحا شفیع مى شمارد، مثلا میفرماید: و كم من ملك فى السماوات لا تغنى شفاعتهم شیئا الا من بعد ان یاذن اللّه لمن یشاء و یرضى. (2) بلكه از این جهت است كه بت پرستان در عین این كه ملائكه را شفیعان و واسطه خیر مى دانند، از پیشگاه خداوند متعال روگردان شده تنها و تنها آنان را مى پرستند و فقط نسبت به آنان مراسم بندگى رابجا آورده در برابر خدا آنها را خدایان دیگر قرار مى دهند.

ولى هرگز زائرین قبور اولیاء دین و ائمه اسلام با كرنشى كه به مقام قرب آنان مى كنند نمى خواهند قبر یا صاحب قبر را معبود قرار داده در برابر خداى یگانه خداى دیگرى بپرستند. اگر در تعظیم و احترام آنان میكوشند در تعظیم شعائر و آثار خدائى میكوشند واگر قبر یا ضریح یا آستان آنان را میبوسند، لازمه محبت و ارادت را بجا مى آورند.

بنا براین بوسیدن و تبرّك جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالى) شرك نیست. و اگر احیانا برخى از مردم از پیشوایان دینى حاجتى مىخواهند، یا گشایش كار یا شفاى مریض مىطلبند، اگر به آنها اعتراض كرده و گوشزد كنیم: كسی كه حاجت برمىآورد یا دردمند را بهبودى مىدهد خداست و بس، و پیشوایان دین بندگان خدا مى باشند، خواهند گفت: مراد این است كه این بنده مقرب برایم دعا کند و «حاجتم را از درگاه خدا بخواهد» یا «با اذن خدا برآورد». و این پاسخ چنانكه پیداست مبنى بر توحید است نه شرك. (3)

 

عنایت خدا به مقرب ترین بندگان

پیامبران و امامان بدان جهت كه بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.

احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست كه براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم بلكه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است كه آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مى‏باشند.

 

ابراز محبت

بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است همان گونه كه عاشق، هر چیزى را كه منتسب به معشوق است، مى‏بوید و مى‏بوسد و به سینه مى‏چسباند.

براى زائر امام معصوم علیهم السلام، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است كه منسوب به محبوبش یعنى، امام معصوم است.

به تصریح قرآن كریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت: فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (4)؛ پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم كه بى‏شك من از [عنایت] خدا چیزهایى مى‏دانم كه شما نمى‏دانید؟ «تبرّك و استشفا به پیراهن یوسف»، نمونه‏اى از تبرّك و استشفا به چیزى است كه به شكلى منسوب به اولیاى الهى است.

«تبرّك و استشفا به پیراهن یوسف»، نمونه‏اى از تبرّك و استشفا به چیزى است كه به شكلى منسوب به اولیاى الهى است.

سیره اصحاب پیامبر

بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مى‏آوردند تا هر كسى قطره‏اى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّك برگیرد به گونه‏اى كه نمى‏گذاشتند قطره‏اى از آب وضوى پیامبر صلی الله علیه و آله بر زمین بریزد و اگر به كسى چیزى نمى‏رسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مى‏كرد. (5) اگر تبرّك جستن به قطرات آب، شرك و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.

سیره اصحاب، تبرّك جستن به ظرف غذاى پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، چاه‏هایى كه آن حضرت از آن آب نوشیده‏اند و- چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان- بوده است.(6)

بر اساس داورى وهابیان- كه صرف بوسیدن و تبرّك جستن به آثار اولیاى الهى شرك و حرام است- پیامبر اكرم و اصحابشان و نیز یعقوب نبى و همه انسان‏ها- حتى خود وهابیان كه فرزندان خود را مى‏بوسند- مرتكب شرك و حرام شده‏اند.

 

توصیه به زیارت (تعبد)

مسلماً زیارت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) داراى آثار و اجر فراوان است و عرض ارادت به آنان و به زیارت آنان رفتن نوعى ارتباط معنوى بین زائر و ائمه (علیهم السلام) مى‏باشد.

زیارت

چگونه ممكن است محبت خاندان نبوت یكى از فرائض دینى قرار بگیرد و در قرآن كریم به آن تصریح شود، ولى آثار و لوازم آن ممنوع گردد؟! چنان که میدانیم قرآن صریحا دستور داده که قُل لا أسئَلُکم علیه أجرا إلا المودّة فی القربی (7)

همچنین روایات فراوانى در خصوص زیارت تك‏تك امامان به خصوص سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) وارد شده است. از جمله امام صادق (علیه السلام) مى‏فرماید: «زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) از بهترین اعمال است» (8) و در حدیث دیگرى مى‏فرماید: «من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین و حب زیارته و من ارادالله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین و بغض زیارته» هرگاه خداوند اراده خیرى به بنده خود كند در قلب او محبت امام حسین (علیه السلام) و زیارت او را قرار مى‏دهد. (9)

بنا بر این، زیارت مانند سایر دستورات دینی جنبه تعبدی هم دارد، و مانند سایر تکالیف شرعی، آن چه را به مصلحت ما بوده و در سعادت و کمال ما تأثیر دارد، به ما امر کردهاند.

 

یک نیاز فطری

در طول تاریخ بشریت افراد این نوع براى درگذشتگان خود آرامگاه ترتیب مى دهند و این رویه را یك نحو بقاء و حیات براى درگذشته و وسیله ارتباط با روان او مى دانند و با یادبود مزارش خاطره هاى شیرینى كه از شخصیت از دست رفته دارند مجسم و متمثل مى سازند و این سنت خود یكى از بهترین وسائل ارتباط آینده انسانیت است با گذشته آن و عامل مهمى است در زنده نگهداشتن روشهاى مذهبى یا آداب و رسوم ملى و غیر آن. اسلام نیز كه دینى است فطرى و بر اساس طبیعت آفرینش بنا گذاشته شده است این وسیله فطرى دیرین را تایید و امضاء نموده و به خاك سپردن اموات و بناى آرامگاه راتشریع كرده و احترام مرده را مانند زنده مرعى داشته است. به موجب روایات عامه وخاصه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) شخصا بزیارت اهل قبور مى رفته و به آنان سلام مى داده است و همچنین ائمه اهل بیت (علیهم السلام) در مقابر مسلمین حضور بهم رسانیده و از آنان یاد مىكرده اند. (10)

 

آنان حاضرند

بنا به آن چه از روایات استفاده مى‏شود ائمه معصومین علیهم السلام حاضر و ناظر بر اعمال ما هستند و به خصوص عنایت خاصى نسبت به كسانى كه به زیارت قبورشان مى‏روند دارند.

از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده كه: «مَن زارنى بعدَ وفاتى كان كمَن زارنى فى حَیاتى وَ كُنتُ له شهیداً و شافعاً یومَ القیامة (11) هر كس مرا بعد از وفاتم زیارت كند مثل كسى است كه در زمان حیات من مرا زیارت كرده است و من شاهد براى او شفات كننده در روز قیامت خواهم بود.»

و در زیارت، هنگام اذن دخول به حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام مى‏گوییم: «وَ أعْلمُ أنّ رسولك و خلفائك احیاءٌ عندك یُرزَقونَ یَرَوْن مقامى و یسمعونَ كلامى و یردّونَ سلامى (12) من مى‏دانم كه پیامبر تو و خلیفه‏هاى تو زنده هستند در نزد تو و متنعم هستند و مى‏بینند جایگاه مرا و مى‏شنوند كلام مرا و جواب مى‏دهند سلام مرا.»

اولا، توجه آن عزیزان به آن مكان‏ها بیشتر است. ثانیاً، با وجودى كه خداوند همه جا هست ولى توجه خداوند به حرم معصومین و بعضى از مكان‏ها بیشتر است.

تعلق روح به بدن بعد از مرگ

بر اساس آیات و روایات، ارتباط خاصى میان قبر برزخى و قبر خاكى، یعنى بین روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاكى وجود دارد. این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى كه در طول زندگى دنیوى با یكدیگر یك نوع اتحاد داشته‏اند، سرچشمه مى‏گیرد كه با قطع تعلق روح از بدن پس از مرگ به كلى از میان نمى‏رود، بلكه یك نوع ارتباط در حدّ پایین‏ترى میان روح برزخى و بدن مادى و خاكى وجود دارد. از همین رو، قبر خاكى با قبر و عالم برزخى روح ارتباطى دارد كه نقاط دیگر این ارتباط را ندارند، و به همین جهت است كه على رغم حضور روح در عالمى فوق ماده، زمان و مكان (برزخ) توجه خاصى به بدن مادى و نقطه‏اى كه بدن خاكى در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر خاكى و قبر برزخى است كه دستورات و احكام خاصى در باب قبر، تشییع جنازه، كفن، دفن، حرمت قبر، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد. این ارتباط روح با قبر خاكى موجب مى‏شود كه بتوان از این طریق بهتر با روح رابطه برقرار و به او توجه كرده و نیز توجه او را جلب كرد، بدین جهت در روایات تأكید فراوانى بر زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت و تلاوت قرآن كریم بر سر قبرها شده است، هر چند این آداب در هر جایى براى مردگان خوب است، ولى به دلیل ارتباط قبر برزخى با قبر خاكى بر انجام این آداب بر سر قبرها تأكید بیشترى شده و از استحباب بیشترى برخوردار است.

راجع به حرم اهل‏بیت و معصومین نیز مسأله این طور است كه: اولا، توجه آن عزیزان به آن مكان‏ها بیشتر است. ثانیاً، با وجودى كه خداوند همه جا هست ولى توجه خداوند به حرم معصومین و بعضى از مكان‏ها بیشتر است. مثلا راجع به مسجد قبا قرآن مى‏فرماید: «فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا (13) در آن كسانى هستند كه دوست دارند پاك شوند.» این ملاك در هر مكانى باشد. بیشتر مورد توجه خداوند قرار مى‏گیرد و حرم معصومین یكى از بارزترین مصادیق این آیه شریفه است. (14)

 

تعظیم شعائر

زیارت قبور و حرم اهل‏بیت و بزرگان موجب زنده نگه ‏داشتن آنها مى‏گردد. امروزه اثرى از یزید و شمر و ابوسفیان و امثال آنها نیست ولى اهتمام مسلمین و مؤمنین بر ساخت حرم و زیارت معصومین، موجب گشته كه اولیاء الهى همیشه زنده و مطرح باشند و این خود یكى از مصادیق تعظیم شعائر الهى است.

 

آیت الله عبد الله جوادی آملی
کلامی از استاد جوادی آملی

در پایان کلامی برگرفته از علامه جوادی آملی را درباره حکمت و فلسفه زیارت میخوانیم: (15)

حکمت زیارت

زیارت، حضور عارفانه ی عاشق در دیار معشوق، دیدار عاشقانه ی زائر از سرای مزور، اظهار عشق و ارادت محب به محبوب، دل دادن صمیمانه ی دل داده در کوی دل دار، سرسپردن سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دین دار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دین داری است.

زیارت، اعلام وفاداری صادقانه ی مرید است به مراد، ابراز علاقه ی مطیع است به مطاع و اعلام خود فراموشی جان بر کف مخلص است نسبت به جانان.

زیارت عرضه ی خویشتن بر ترازو و ابزار سنجش است، ایستادن در برابر آینه و معیار کمال و نشانی کوی کمال به انسان تعالی طلب است که به کجا می توان رسید.

زیارت، سفری مشتاقانه آگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می شود، از راه دل عبور می کند و سرانجام نیز در منزل دل به مقصد ومقصود می رسد و بار بر زمین می نهد.

فلسفه زیارت

تعظیم، تکریم، گرامی داشت ویاد کردن انسانهای شایسته، هنرمند، فرهیخته، فرهنگ ساز، نقش آفرین، مصلح، متحول کنندگان تاریخ و .... نیز زنده نگه داشتن نام و یاد آنان پس از مرگ، لازمه ی محبت، عشق ارادت انسان به نیکی ها و کمالات است و ریشه در فطرت و سرشت آدمی دارد.

امروزه شاهدیم که ملتها و ملیتهای مختلف بزرگان علم، ادب و هنر خویش را با برگزاری سمینارها، همایشها، کنفرانس ها و ... گرامی می دارند. فضایل و کمالاتشان را بر می شمارند، به وجود آنان افتحار میکنند و... این نکوداشت ها اختصاص به عصر حاضر ندارد بلکه در طول تاریخ ادامه داشته، هر چند که در کیفیت و کمیت مختلف بوده است.

تلاش جوامع گوناگون برحفظ آثار نیکان و احیای میراث گذشتگان و رواج موزه ها نمونه ای از نکوداشت مفاخر نیاکان است. بدین ترتیب در تکریم و تعظیم صاحبان کمال، تفاوتی بین زندگان مردگان صاحب کمال نیست.

گر چه در کیفیت و شکل نکوداشتها هر روز تغییراتی حاصل می شود ولی ریشه ی این بزرگ داشت ها، تکریم ها و تعظیم ها، زیبادوستی انسان و عشق و ارادت فطری او به کمال است. هر کسی با کشش درونی و خداداد خویش، زیبایی را دوست می دارد، به کمال عشق می ورزد، صاحبان کمال و زیبایی را می ستاید و در مقابل آنان از خود فروتنی نشان می دهد. چنان که از عوامل و انگیزه های عبادت آدمی در پیشگاه کمال مطلق (جل و علی) نیز همین کمال دوستی است. حتی بت پرستان نیز از آن جهت در برابر هیاکل چوبی و سنگی کرنش می کنند که آنها را صاحب کمال و برخوردار از جمال می پندارند هر چند در آن پندار و این کردار صائب نیستند.

 

پى‏نوشت ها

(1) یونس/ 18

(2) نجم/ 26 و27

(3) پرسمان

(4) یوسف/ 96

(5) صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50 مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330.

(6) صحیح بخارى، ج 3، ص 35 كتاب المغازى فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب صحیح مسلم، كتاب الجهاد السیر، ح 132 صحیح مسلم، كتاب الحج، ح 323 و 326 مسند احمد، ج 5، ص 68.

(7) شوری/ 23

(8) بحار به نقل از كامل‏الزیارات، ج 97، ص 143

(9) وسائل الشیعه، ج 14، باب استجاب زیارة الحسین

(10) پرسمان

(11) بحار الانوار، ج97، ص143؛ کامل الزیارات، ص13

(12) بحار الانوار، ج97، ص372؛ البلد الامین، ص275

(13) توبه/ 107

(14) پرسمان

(15) ادب فنای مقربان، آیت الله العظمی جوادی آملی


 رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان