صبح زود ، همین که از خانه بیرون زد گفت
« مسابقه می دیم!»
و قبل از این که نظر او را بشنود، ادامه داد
« از الان تا شب»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1389/07/28
مسابقه با شیطان
صبح زود ، همین که از خانه بیرون زد گفت
« مسابقه می دیم!»
و قبل از این که نظر او را بشنود، ادامه داد
« از الان تا شب»
چشمش به زن جوانی افتاد که از سر کوچه می آمد؛
سریع نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت:
فعلا یک- هیچ به نفع من!
دوستان خوب تبیانی بیایید از همین حالا ما هم با شیطان مسابقه بگذاریم
هر وقت احساس پیروزی کردین در همین پنجره بنویسید