تبیان، دستیار زندگی
وارن بافت و بیل گیتس در جمع 2 هزار نفری دانشجویان دانشگاه نبراسکا به پرسش ها پاسخ می دهند. این افراد میلیاردر راجع به اقتصاد، نوع دوستی و راهبرد سرمایه گذاری به گفتگو نشسته اند در یک بعد از ظهر زیبای ماه سپتامبر (شهریور)، ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگوی 91 میلیارد دلاری ( گفتگو با وارن بافت و بیل گیتس)


وارن بافت و بیل گیتس در جمع 2 هزار نفری دانشجویان دانشگاه نبراسکا به پرسش ها پاسخ می دهند. این افراد میلیاردر راجع به اقتصاد، نوع دوستی و راهبرد سرمایه گذاری به گفتگو نشسته اند

در یک بعد از ظهر زیبای ماه سپتامبر (شهریور)، حدود 2 هزار دانشجو در بیرون از دانشگاه جمع شده اند. گیتس و بافت در یک جلسه ی پرسش و پاسخ آزاد حضور یافته اند. آنها دوستانی هستند که از ثروتمندترین افراد در جهان به شمار می روند: اولی دارای 51 میلیارد و دومی دارای 40 میلیارد دلار ثروت است. آن دو چنین کاری را قبلاً یک بار هم در سال 1998 و در جمع دانشجویان دانشگاه واشنگتن انجام داده اند. در آن زمان این دو نفر در اوج آشفتگی ها به سر می بردند. برای آن مصاحبه از مجله ی فورچون خواسته شد تا در صحبت آنها شرکت کند. این بار نیز ما به دیدن آنها رفتیم تا از این رویداد گزارشی تهیه کنیم. این دو نفر بعد از صرف نهار با دانیل راث، در مورد رابطه ی نزدیکشان و همین طور طرح هایشان صحبت کردند. گیتس گفت که در ماه اکتبر (مهر و آبان) پنجاه ساله می شود و توانسته است با دویدن، 20 پوند وزن کم کند. بافت نیز که 75 سال دارد، به همین روش 12 پوند لاغر شده است.

آنچه که ذیل آمده، گزیده ای از صحبت های آنهاست.

چند پرسش کوتاه. اول: بهترین کتابی که خوانده اید چه بوده است؟

بافت: کتاب «تاریخچه ی شخصی» از کاترین گراهام. فکر می کنم که هر کسی باید آن را بخواند.

گیتس: یکی کتاب «چاه بی انتها» که در مورد انرژی است و دیگری کتاب ری کورزویل در مورد علوم کامپیوتر به نام «یکتایی نزدیک است» که به هوش مصنوعی می پردازد. کتاب تام فرایدمن با نام «جهان مسطح است» نیز بسیار عالی است. جفری ساشز یک کتاب با نام «پایان فقر» نوشته است که جالب است. کتاب جک ولش نیز امسال با نام «برنده نشدن» انتشار یافت. کتاب جارد دایموندز با عنوان «فروپاشی» را نیز نباید فراموش کرد.

آخرین ولخرجی بزرگ شما؟

بافت: منظور شما تفریحات شخصی است؟

بله.

بافت: هواپیما. داشتن پول زیاد تنها در این راه بود که زندگی من را تغییر داد. من در سال چندین هزار دلار را صرف این کار می کنم.

گیتس: ولخرجی ... من شرط می بندم که اگر در بازی پوکر امشب ببازم، 500 دلار بپردازم.

بافت: این یک ولخرجی بزرگ است.

گیتس: شرط بندی من و وارن همیشه به 1 دلار محدود شده است.

بافت: این دوست من در اوهاما از من خواست تا با او پوکر بازی کنم و فکر کردم کار بسیار خوبی است. اما باید با او شرط بندی نیز می کردم. این طبیعت بازی است. فکر می کنم بریج بازی بهتری است؛ در حالی که پوکر لذت بیشتری دارد.

گیتس: اگر در اینجا شخص چهارمی هم بود، پیشنهاد می کردم بریج بازی کنیم.

وقتی که شما به دوستتان می گویید: «اوه، بله، من دارم برای پوکر می آیم و دوستم بیل گیتس را هم همراه خودم می آورم»، دوستتان چه حالی می شود؟

بافت: صدایش را در نمی آورم. کسی که بازی را ترتیب می دهد، می داند، ولی دیگر بازیکنان نمی دانند.

آیا فکر می کنید هفت سال بعد، S&P 500 درآمد سالیانه اش کمتر یا بیشتر از 10 درصد باشد؟

بافت: احتمال زیادی دارد که کمتر از این میزان باشد.

گیتس: تخمین من هم کمتر از این مقدار است.

وارن در مؤسسه ی آلن در همین تابستان در مورد نگرانی ها برای کمبودهای فزاینده در تجارت ایالات متحده صحبت هایی ایراد کرد. بیل، من خیلی کنجکاو هستم و می خواهم بدانم که آیا شما هم همان نگرانی های وارن را دارید؟

گیتس: وارن باعث شد تا من خیلی راجع به این موضوع فکر کنم. من دو بار به آن سخنرانی گوش دادم و بعد از هر بار، بیشتر نگران می شدم. من به این اصل اساسی که به تجارت یک چیز مافوق خوب است، اعتقاد دارم. خیل نگران هستم که واکنش به این عدم تعادل، اعمال محدودیت های تجاری برای کاهش واردات باشد که باعث خواهد شد ملل دیگر نیز دست به اقدام های مشابهی بزنند. من فکر می کنم بزرگترین خطر چیزی خواهد بود که فواید حاصل از سیتسم تجاری آزاد را کاهش بدهد.

آیا شرکت هایی همانند شرکت خود شما با تولید در کشورهای دیگر، به این مسئله دامن نمی زنند؟

گیتس: مایکروسافت بیش از هر تجارت دیگری یک صادر کننده ی خالص است. ما بیشتر از آنچه که در بخش تحقیق و توسعه ی خود انجام می دهیم، به فروش می رسانیم. اگر ایالات متحده 100 مایکروسافت دیگر داشت، این کمبود در تجارت رفع می شد.

بافت: فناوری پیشرفته تبدیل به یکی از بزرگترین مزیت ها شده است. شما در پی کارهایی هستید که در آنها تخصص دارید. دیگران هم بهتر است به پرورش موز بپردازند. ما هیچ گاه در این کشور به پرورش موز نخواهیم پرداخت. اما فکر نمی کنم که کمبودهای تجاری چیز پایداری باشد. اگر شما دارای یک فساد اقتصادی عمده باشید و مردم به نتایج آن توجه کنند، در این صورت ناگزیر از عواقب سیاسی آن خواهید بود؛ این اجتناب ناپذیر است.

آیا نگرانی شما هم از همین است؟

بافت: بزرگترین مشکلات ما، در قالب تروریست ها و سلاح های هسته ای، شیمیایی یا بیولوژیکی است. از لحاظ اقتصادی، من فکر می کنم ایالات متحده رو به بهبود است.

گیتس: خیلی بد است که اقتصاد برای بسیاری از مردم، مسئله جا افتاده ای نیست؛ چون با عده ای مواجه می شوید که می گویند: «تنها تعداد مشخصی از مشاغل وجود دارند». بیایید تصور کنیم فردا در هند، تمام افراد به اندازه ی ما ثروتمند شوند. آیا در این صورت جهان بهتری خواهیم داشت؟ مسلماً. آیا ایالات متحده به خاطر محصولات و فعالیت های بهتر که در هند انجام خواهند شد، رشد بیشتری خواهد کرد؟ قطعاً. ثروتمند شدن دنیا، چیز بسیار خوبی است و همیشه خوب بوده است و در آینده نیز این چنین خواهد بود.

بافت: این یک بازی بدون امتیاز نیست.

گیتس: درست، مسئله همین جاست.

آیا شما تصورات متفاوتی از نوع دوستی دارید؟ تا جایی که من می دانم، بیل قسمت زیادی از پول خود را در زمان زندگی خودش صرف می کند، در حالی که وران صبر می کند تا بعد از مرگ، دارایی هایش را خرج کنند. شما چطور به دفاع از نظر های خود می پردازید؟

بافت: خوب، من فکر می کنم که این روش بهتر است. او و ملیندا، سهم بزرگی از پول، ذهن و قلب خودشان را صرف آن کار می کنند. این ترکیب جالبی است. من وقتی که این سن را داشتم، نمی توانستم چنین کاری را انجام بدهم. اکنون می توانم بگویم که بخش بزرگی از پولم را خود به دست آورده ام و به سهم بیشتری احتیاج ندارم، بنابراین خیلی معقول به نظر می رسد که اکنون این کار را انجام بدهم.

پس شما تغییر عقیده داده اید؟

بافت: این یک تکامل است.

گیتس: من در سال 1998 در فعالیت های بشر دوستانه وارد شدم و در آن زمان، می گفتم: «نگاه کنید، خیلی گیج کننده و سرگرم کننده است که پول در بیاورید و در عین حال، آن را یک مرتبه در این راه خرج بکنید. البته تشویق همسرم و پدر پیرم در انجام این کارها مؤثر بوده اند.»

بافت: بیل برای آن کار، از ذهن بهتری برخوردار است. من نمی توانستم آنچه را که او انجام می دهد، انجام بدهم. اکنون فکر نمی کنم که لزوماً زمان مرگ من، موقع خوبی برای انجام چنین کاری باشد.

آیا شما دو نفر در این مورد با هم صحبت می کنید؟

بافت: اوه، مطمئناً.

گیتس: قطعاً.

آیا شما سعی دارید وارن را تشویق کنید تا در این امر، مثل شما عمل کند؟

گیتس: نه، اما لذت این کار را با او نیز تسهیم می کنم.

بافت: برک شایر بخشی از من است که هیچ گاه نتوانسته ام از آن جدا شوم. اما من فکر نمی کنم که بخواهم دارایی هایم را در شش یا هشت سال آینده پنج برابر کنم. همین بملغ هم اکنون به اندازه ی کافی زیاد هست و می توانم با آن کارهای زیادی انجام بدهم و این کارها با آنچه که در سن چهل یا پنجاه سالگی قصد انجام آنها را داشتم، متفاوت هستند. منظورم این است که در آن زمان شاید تنها 20 میلیارد دلار را صرف چنین اموری می کردم. اکنون دارایی من به حدی رسیده که می توانم کارهای مهمی انجام بدهم.

گیتس: من تا وقتی که یک مقاله از فورچون را نخوانده بودم، هیچ وقت فکر نمی کردم که اعطای پول به فرزندان خودم می تواند تا چه حد مضر باشد.

بافت: «آیا باید تمام پول خود را به بچه ها بدهی؟» (مقاله ی مربوط به سال 1986)

گیتس: بله. مطالعه ی آن، تأثیر زیادی در بازگشت به جامعه روی من داشت.

سرمایه گذاری های جدید

وارن، من می دانم که شما روی شرکت های فناوری سرمایه گذاری نمی کنی، اما می خواهم بدانم که در این مورد، مایکروسافت شما را ترغیب می کند یا نه.

بافت: با بودن بیل در میان اعضای هیئت مدیره ی من، مردم فکر خواهند کرد که اگر من از این راه پول در بیاورم از اطلاعات داخلی برخوردار بوده ام، و از طرفی اگر پولی حاصل نکنم، می گویند این ایده ی خوبی نبوده است. [هر دو می خندند].

گیتس: بله، آنها تصور خواهند کرد که من شما را گمراه کرده ام.

اما بیل، شما برک شایر هات اِوِی بیشتری خریداری نموده اید.

گیتس: خوب، من کمترین سهم را در میان اعضای هیئت مدیره در برکت شایر دارم.

پس این تلاشی برای تصاحب برک شایر نیست...

گیتس: [با خنده] نه، نه، نه.

بافت: اگر قرار است کسی آن را تصاحب کند، امیدوارم آن کس، بیل باشد.

گیتس: وقتی که احتمال چنین کاری به 1 درصد رسید، شما را هم خبر خواهم کرد.