اماکن متبرکه محل هایی است که در آن دنیای مادی به عالم معنوی متصل می شود و انسان های حیران و تشنه معنویت، مقصود و گمشده خود را در این اماکن می جویند. ازاین رو لازم است شرایط فراهم شود که بیشترین تأثیر معنوی حاصل شود.
برخی معتقدند برای دینداری رابطه قلبی با خدا کافیست و نیازی به عمل به احکام نیست این افراد با تضعیف جایگاه شریعت به تدریج اباحه گری را ترویج داده و بستر رشد عرفان های کاذب را فراهم می کنند.
علیرغم شرافت مساوی اولیه انسان ها، تفاوت هایی بین انسان ها وجود دارد که در احکام حقوقی اثر می گذارد و در نظر نگرفتن آن ظلم هایی را به دنبال خواهد داشت. و به همین خاطر اگر چه از منظر اسلام، انسان ها ذاتا شرافتی مساوی دارند، اما در احکام حقوقی هرگز مساوات ملاک قرار نمی گیرد.
به کسانی که مشکل جسمی دارند؛ نمی شود گفت که در عالم ذر خودت قبول کردی. زیرا بشر در نوع شکل و قیافه و قامت اختیاری ندارد. خداوند هر کس را به هر شکلی که بخواهد می آفریند.
دانشمندان علوم دینی از جمله متكلمان، فيلسوفان و عارفان هریک به بخشی از فلسفه و حکمت وجود جهنم پرداخته و بر آن استدلال كردهاند. برخى علما تا يازده دليل بر حکمت وجود جهنم شمردهاند.
ممکن است قبل از رخ دادن اتفاقی، در تقدیر انسان، تغییراتی ایجاد شود و امر به گونه دیگری رقم بخورد. علامه طباطبایی در این باره می فرمایند: «هیچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون كیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، هم چنان كه هیچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد. »
گروهی معتقدند که اسلام و عرفان هیچ رابطه ای با هم ندارند بلکه عرفان نهضتی بود از ناحیه ملل غیر عرب بر ضد اسلام و عرب در پوشش معنویت و گروهی از محدثان و فقهاء اسلامی نیز از این دسته اند و از نظر آنان علم عرفانی که از قرآن و رهنمود های اهل بیت بریده باشد ارزشی ندارد.
اينكه مىگويند: در شب قدر همه مقدرات تقدير مىشود؛ بدين معنا است كه قالب معين و اندازه خاص هر پديده، به طور روشن اندازه گيرى مىشود. البته اين اندازه گيرى، بر اساس شرايط و موانعى است كه پيش مى آيد و با ملاحظه اختيار و قابليت انسان شكل مىگيرد.
مسئله شر (evil) یكی از كهنترین مسایلی است كه از دیرباز اندیشه آدمی را به خود مشغول داشته است. از آن هنگام كه انسان پا به عرصه خاك گذاشت، خویشتن را همآغوش رنج و رنجوری یافت و همراه با شیرینی لذت و كامیابی، تلخی محنت و ناكامی را چشید و بهزودی دانست كه حیات آكنده از نیكی و نیآلوده به شر و بدی، آرزویی دستنیافتنی است.
چرا حوادثي که اتفاق مي افتد مثلا تصادف و کسي مي ميرد مي گوييم پايان عمرش بوده اگر ترمز مي گرفت يا انحراف به چپ نداشت نمي مرد؟ يا اگر من الان خودم را بکشم مي گويند پايان عمرش هست اگر نکشم مي گويند خواست خداست؟ در اثر خواب آلودگي راننده اي چند نفر بي گناه مي ميرند، قضا و قدر چگونه است؟
در حوادث تلخ و شیرین، پیش از آن که نقش خداوند را در آن بررسی کنیم، باید به نقش خدا در آن توجه کنیم، زیرا نقش خداوند فقط این است که از وجود حوادث آگاه است و بر اساس سنتهایی که مقرر نموده، شامل حال انسانها میشود، در حالی که در بسیاری از این حوادث، نقش بشر انکار ناپذیر است.
عجبا از بارهای کجی ،که به مقصد نمیرسند،و،نرسیدن را حکمت الله میدانیم،وخودرا معصوم،مصون از آزها،اما خود پرورش دهنده تمام کینه ایم. دلم میسوزد از باغی به نام ایران که میسوزد.