تبیان، دستیار زندگی
داروین هم در سفر اسطوره ‌ایش با كشتی بگیل به جزیره‌ ها و سرزمین‌ های گمنام و ناشناخته آمریکا كه پیش از او كشتی ‌های استعمارگران آنجا لنگر انداخته بودند، از مرگ سرخ پوستان با عامل مرگ طبیعی همزمان با سرازیر شدن هزاران سفید پوست اروپایی به دنیای نو سخن گفته
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طولانی ترین نسل کشی تاریخ بواسطه آمریکایی ها اتفاق افتاد

سرخپوست آمریکایی

بخش سیاسی-تاریخ بومیان آمریکا از جمله داستان های تلخی است كه تا کنون كمتر به آن پرداخته شده است، درحالی که اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد، پردان و اجداد آمریکایی های کنونی که خود را صاحب تمدن بشری می دانند، تمدن خود را بر پایه قتل عام و کشتار 112 میلیون سرخپوست بنا کردند و در تاریخ نام خود را به عنوان بی رحم ترین قاتلان بشر به ثبت رساندند، مطلب ذیل به بررسی ابعاد گوناگون طولانی ترین نسل کشی تاریخ بدست آمریکایی ها می پردازد.

آغاز نسل کشی سرخ‌پوستان از بامداد عید پاك سال 1513

با این که دولت آمریکا هرگز تعداد سرخ ‌پوستانی كه از آغاز یورش سفید‌پوستان به شمال آن سرزمین كشته شدند را به رسمیت نمی شناسد، اما حقایق تاریخی نشان می دهد، "خوان پونس دولیون" پس از كشف منطقه فلوریدا از بامداد عید پاك سال 1513 نسل كشی سرخ‌ پوستان را آغاز کرد.

البته دولت آمریکا به هیچ وجه در برنامه‌های درسی دانش آموزان خود به واقعیت های تاریخی این سرزمین و سرگذشت میلیون ‌ها سرخ ‌پوستی که پیش از پای گذاشتن كریستف كلمب به آن در آن زندگی می کردند، اشاره نمی‌كند.

تاریخ نویسان آمریکایی ادعا می كنند، پیش از پای گذاشتن كلمب به آمریکا در این سرزمین انسانی نمی ‌زیسته و این سرزمین از خدایی كه "اولیور كروویل" به او شناسنامه انگلیسی داده، هدیه گردیده تا انسان‌های برگزیده خود را در آن اسکان دهد و این برگزیدگان این سرزمین را آباد و افسردگی و تنهایی را از آن برطرف كنند و به آن حیات ببخشند.

در آمارهای دولت آمریکا آمده كه هنگام ورود نخستین مهاجران سفید‌پوست به دنیای نو تقریبا یك تا دو میلیون سرخ ‌پوست در این سرزمین زندگی می ‌كردند، این آمار با آمارهایی که عنوان می کنند، جمعیت یهودیان اروپا هنگام به قدرت رسیدن نازی ‌ها بین صد تا دویست هزار نفر بوده اند، تفاوتی ندارد، پس با این وضعیت می توان تفاوتی میان نازی ها با آمریکایی ها قائل شد

نحوه انعكاس سرنوشت سرخ پوستان در آمریکا

آمریکایی ‌ها در دفترچه های راهنمایی که در اختیار گردشگران و بازدید كنندگان از مجسمه آزادی در نیویورك قرار می دهند، تاكید می كنند، تاریخ حیات بشر در كوه ها و دشت های مناطق شمالی آمریکا به پای گذاشتن نخستین انسان سفید پوست در اواخر قرن شانزدهم در آن جا بازمی گردد و سرخ ‌پوستان هرج و مرج طلب و جنگجو كه در آن زمان جمعیتی بالغ بر یك میلیون نفر بودند، در جریان جنگ‌ های شرافتمندانه این سفید پوستان به درک واصل شدند و برای این که بیش از این حس کنجکاوی این گردشگران را تحریک نکنند، ادعا می کنند که بیشتر این سرخ‌پوستان به علت شیوع بیماری ‌های واگیردار جان خود را از دست داده اند و از قضا این اروپایی‌ها بودند که این بیماری ها را با خود و البته به ادعای آمریکایی ها ناخودآگاه به دنیای نو آوردند تا به از بین رفتن این سرخپوستان کمک بیشتری کنند و در كتاب ‌ها و برنامه‌های آموزشی مدارس ضمن ابراز تاسف برای مرگ میلیون‌ ها سرخ‌پوست این طور وانمود شده كه سرگذشت سرخ پوستان "فاجعه ای شوم و غیر عمد بوده که جلوگیری از بروز آن غیر ممکن بوده است".

سرخپوست آمریکایی

آیا می‌توان اسکلت 112 میلیون سرخ‌پوست را نادیده گرفت

در آمارهای دولت آمریکا آمده كه هنگام ورود نخستین مهاجران سفید‌پوست به دنیای نو تقریبا یك تا دو میلیون سرخ ‌پوست در این سرزمین زندگی می ‌كردند، این آمار با آمارهایی که عنوان می کنند، جمعیت یهودیان اروپا هنگام به قدرت رسیدن نازی ‌ها بین صد تا دویست هزار نفر بوده اند، تفاوتی ندارد، پس با این وضعیت می توان تفاوتی میان نازی ها با آمریکایی ها قائل شد.

بنابراین در اینجا این سوال پیش می آید که آمریکایی های سفید ‌پوست چگونه می توانند ادعا ‌كنند، سرزمینی كه به آن دست اندازی كرده ‌اند، بكر، پاك و خالی از جمعیت بوده است. درحالی که آمار و ارقام رسمی خود آنها دروغ هایشان را برملا ساخته و تاکید می کند، جمعیت سرخ پوستان پیش از پای گذاشتن استعمارگران سفید پوست به دنیای نو یك تا دو میلیون نفر بوده و جمعیت آنها در سال 1900 یکباره به 250 هزار نفر كاهش یافت. در این جا این سؤال باقی است كه آیا می ‌توان اسکلت و استخوان 112 میلیون سرخ‌پوست بی گناه را نادیده گرفت؟

آمارهای واقعی از جمعیت سرخ پوستان

برای پایان دادن به اختلاف نظرهای موجود میان جمعیت واقعی سرخ پوستان آمریکا هنگام پای گذاشتن مهاجران سفید پوست در دهه پنجم قرن بیستم (1950) دانشگاه كالیفرنیای شهر بركلی با تکیه بر دانش آثار كشاورزی تحقیقاتی را در این زمینه آغاز كرد و در پایان تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه جمعیت آمریکا در زمان كریستف كلمب بیش از صد میلیون نفر بوده است و "هنری دوبینز" در كتاب خود "آمار و ارقام نادرست آنان" با استفاده از تكنیك یاد شده به این نتیجه می رسد كه جمعیت سرخ پوستان آمریکا هنگام پای گذاشتن كریستف كلمب به آمریکا حدود 112 میلیون تن بوده كه 18،5میلیون نفر آنها در سرزمین‌هایی زندگی می کردند كه امروزه ایالت متحده آمریکا نامیده می ‌شود.

شیوع بیماری های مرگبار میان سرخ پوستان

در كتابخانه ‌های آمریکا صدها عنوان كتاب وجود دارد كه توسط تاریخ‌ نگاران سفید پوست نگاشته و در آن ادعا شده كه میلیون‌ها سرخ پوست ضمن ابتلا به بیماری ‌های گوناگون از بین رفته ‌اند. این تاریخ نگاران در ادامه ادعاهای خود گفته ‌اند كه انواع بیماری ‌های واگیردار مانند آبله، حصبه، دیفتری و دیگر بیماری های مسری آن زمان ناخودآگاه به مهاجران سفید پوست سرایت كرده و به سواحل دنیای نو راه یافته است و سپس بر اساس قضا و قدر به شهرها و روستاهای سرخ‌پوستان شیوع پیدا كرده و جان هزاران تن از آنان را گرفته است.

این تاریخ نگاران اعتراف می کنند كه سرخ پوستان به علت همزیستی با مهاجران اروپایی دچار این بیماری ‌ها شده ‌اند.

در سال 1828 "جان لوئیس برلاندیر"دانشمند زیست شناس فرانسوی هنگام سفر به تگزاس و انجام تحقیقات گسترده به این نتیجه رسید كه از میان 52 قوم سرخ پوست كه150سال پیش فرستادگان هیات لاسال آنها را شناسایی كرده بودند، تنها چهار قوم زنده مانده و 48 قوم بكلی نابود شده و اثری از آنها باقی نمانده است

وجود 97 نوع بیماری مهلک میان سرخ پوستان

هنری دوبینز که انواع جنگ ‌های میكروبی صورت گرفته علیه سرخ پوستان آمریکا در چهار قرن گذشته را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، می گوید: "سفید پوستان اروپایی برای نسل كشی سرخ پوستان از 97 نوع بیماری مرگبار استفاده کردند كه عبارتند از 41 نوع آبله، 4 نوع طاعون، 17 نوع سرخچه، 10 نوع آنفولانزا و 25 نوع سل و دیفتری و كولیرا وبا. هر كدام از بیماری ‏های یاد شده اثر ویرانگری بر سرخ پوستان ساکن سرزمین‌ های فلوریدا در جنوب شرقی تا اورگون در شمال غربی آمریکا گذاشت و نكته تكان دهنده این كه برخی از این سرخ پوستان حتی پیش از دیدن سفید پوستان به وسیله این بیماری ها از بین رفتند.

نابودی حداقل 400 قبیله  سرخ پوست

با این كه بسیاری از منابع تاریخی آمریکا به این رقم اعتراف می ‌كنند، اما پژوهش های تاریخی نشان می ‌دهد، رقم 400 قبیله رقم بسیار ناچیزی است، چون قبایل و اقوام سرخ پوست بسیاری به كلی از صفحه آمریکا محو شدند، درحالی که اسناد و مدارک تاریخی بر موجودیت آنها در آن سرزمین صحه می گذاشتند.

در سال 1828 "جان لوئیس برلاندیر" دانشمند زیست شناس فرانسوی هنگام سفر به تگزاس و انجام تحقیقات گسترده به این نتیجه رسید كه از میان 52 قوم سرخ پوست كه 150 سال پیش فرستادگان هیات لاسال آنها را شناسایی كرده بودند، تنها چهار قوم زنده مانده و 48 قوم بكلی نابود شده و اثری از آنها باقی نمانده است.

وی در این باره می گوید: "در حقیقت نمی ‌دانم پیش از سفر و تهیه یادداشت‌ های گروه حقیقت یاب لاسال چند قوم سرخ پوست در امریکا نابود شدند. هنگامی كه هیات لاسال در سال 1682 در لوئیزیانا بسر می ‌برد، بسیاری از نقشه‌ها و گزارش كارهای گروه حقیقت یاب دو سوتو را زیر سؤال برد. چون گروه حقیقت یاب دو سوتو در گزارش كار و یادداشت های خود از وجود تعداد زیادی اقوام و قبیله سرخ پوست خبر داده بود كه گروه لاسال در مطالعات خود نه فقط به آنها دسترسی پیدا نكرد كه اثری هم از آنها را ندیده بود. زیرا این اقوام ده ها سال پیش از عزیمت گروه لاسال از بین رفته و نابود شده بودند".

سرخپوست آمریکایی

موزه هولوكاست واشنگتن بر ویرانه‌ های شهر سرخ پوستان

امروز موزه هولوكاست واشنگتن بر ویرانه‌ های بازار شهر "نكن شتنكه" سرخ پوستان و روی استخوان ‌های قوم "كونری" ساخته شده است.

استعمارگران انگلیسی در سال 1923 هنگام پیاده شدن در كنار رودخانه "پوتوماك" قوم كونری را قتل عام كردند تا امروز موزه هولوكاست به جای آن بنا شود. انگلیسی ‌ها هنگام پیاده شدن در این منطقه ابتدا با سران قبایل و اقوام سرخ پوست از جمله "چیسكیاك" وارد مذاكره شدند. آنها در ابتدا چیسكیاك و اطرافیانش را به نوشیدن شراب به "نشانه تداوم دوستی میان دو ملت اروپایی و سرخ پوست" دعوت كردند. این بار هم مثل همیشه شراب دوستانه مسموم بود و چیسكیاك پس از نوشیدن آن زیر پای مذاكره كنندگان سفید پوست نقش بر زمین شد. در این توطئه همچنین اعضاء خانواده و مشاوران و 200 تن از اطرافیان او مسموم شده و از بین رفتند.

اینجا قبلا مرداب بود

هنگامی كه "جرج واشنگتن" به ریاست جمهوری آمریکا رسید، اعلام كرد، زمینی كه برای تاسیس پایتخت آمریکا انتخاب كرده قبلا مرداب بوده و هیچ موجود و جانوری در آن نمی ‌زیسته است. در حالی که باید ‌پرسید، آیا او واقعا از سرگذشت سرخ‌پوستان قوم كونری كه روی این زمین می ‌زیسته ‌اند، بی خبر بوده است؟ آیا او نمی‌دانسته زمین‌ های واشنگتن پیشتر شهر تجاری نكن شتنكه بوده است؟

پیش از اینكه كشتی "مای فلور" یا نخستین كاروان مهاجران استعمارگر از بندر "ساوت هامپتون" انگلیس به سوی دنیای نو در قاره آمریکا به حركت در آید "جیمز" پادشاه وقت انگلستان كه برای بدرقه آنان آمده بود، خداوند را به خاطر نازل كردن وبای شگفت انگیزی شکر کرد كه سرخپوستان درنده صفت را از پیشروی مهاجران برداشت. در این میان "جان وینتروپ" نخستین فرمانده مستعمره ماساچوست روز 22 ماه مه سال 1634 در پیامی خبر مرگ هزاران سرخ ‌پوست را به اطلاع "ناتنیال ریش" از یکی مقامات انگلیسی داد: "به بركت و یاری خداوند حال مهاجران خوب است و در سال گذشته از میان آنان تنها دو یا سه نفر و چند كودك مردند. درباره بیماری مالاریا و سایر وباهای واگیر به ندرت خبر دریافت می ‌كنیم، اما فراموش نشود كه ساكنان اصلی و بومی این سرزمین همگی دچار آبله شده و از بین رفته ‌اند. خداوند را سپاس می ‌گویم كه سند مالكیت این سرزمین را به ما ارزانی داشت".

داروین هم در سفر اسطوره ‌ایش با كشتی بگیل به جزیره‌ ها و سرزمین‌ های گمنام و ناشناخته آمریکا كه پیش از او كشتی ‌های استعمارگران آنجا لنگر انداخته بودند، از مرگ سرخ پوستان با عامل مرگ طبیعی همزمان با سرازیر شدن هزاران سفید پوست اروپایی به دنیای نو سخن گفته بود

رضایت خدا در گرو انتقال بیماری ها به سرخ پوستان

توده‌ های استخوان ها و اسكلت انسان هایی که در سواحل شمالی ویرجینیا (امروزه ایالت ‌های كارولینای شمالی و جنوبی را تشكیل می ‌دهد) پراكنده شده بودند، به استعمارگران الهام بخشید تا این سرزمین را قربانگاه جدید حضرت مسیح (ع) کنند.

"ویلیام براد فورد" زمامدار مستعمره پلیوموث بر این باور بود كه شیوع وبا میان سرخ پوستان دل خدا را شاد و خرسند می كند. او در این باره چنین گفته است: "آنچه خدا را راضی و شاد می ‌كند، انتقال انواع بیماری ‌های مرگبار به سرخ‌پوستان است. با این شیوه از هر هزار سرخ پوست 950 نفر از بین ‌رفته و اجساد آنها روی زمین متعفن می ‌شود، بی آنکه كسی یافت شود، آنها را دفن كند. مؤمنان باید سپاسگزار این نعمات و الطاف الهی باشند".

"كوتون ماذر" یكی از پیامبران سرزمین كنعانیان نو (آمریکایی ها) گفته است: "خدا محل استقرار و زندگی آنها را شناخت و قدیسان و بندگان برگزیده و قهرمان خود را همراه برخی وباهای آسمانی كشنده از انگلستان به سراغ آنها فرستاد تا سرزمین را از لوث وجود آنان پاك گرداند. انسان نظیر این وباها را جز در تورات نشینده است".

سفرنامه داروین درباره بومیان آمریکا

اگر روزی در اتوبان‌ شماره 101 و 280 شهر سان فرانسیكو رانندگی كنید، در برابرتان مجسمه بزرگی نمایان می ‌شود كه ارتفاع آن ده متر است. مشت یكی از دستان این مجسمه گره خورده و با انگشت سبابه مانند لوله توپ های قدیمی به افق نشانه رفته است. این مجسمه به شكل كاپوچینوی سرد و به نشانه گرامیداشت یاد "جونپرو سیرا" فرمانده یكی از ارودگاه ‌های مرگ سرخ‌پوستان در شمال كالیفورنیا ساخته شده است.

سیرا از شكنجه و دار زدن دسته جمعی قربانیان خود لذت می ‌برد. او مهاجران اروپایی را به فعال كردن عامل مرگ طبیعی! برای كشتار هر چه بیشتر سرخ پوستان و از بین بردن این نژاد پست تشویق می ‌كرد.

داروین هم در سفر اسطوره ‌ایش با كشتی بگیل به جزیره‌ ها و سرزمین‌ های گمنام و ناشناخته آمریکا كه پیش از او كشتی ‌های استعمارگران آنجا لنگر انداخته بودند، از مرگ سرخ پوستان با عامل مرگ طبیعی همزمان با سرازیر شدن هزاران سفید پوست اروپایی به دنیای نو سخن گفته بود.

سرخپوست آمریکایی

داروین در سفرنامه خود می ‌گوید: "هر جا اروپای ‌ها قدم گذاشتند، مرگ نیز همراه آنها به آن جا پای گذاشت و گریبانگیر ساكنان بومی این سرزمین ‌شد".

"هوارد سیمپسون" نیز در مقدمه زیبا و شگفت انگیز کتاب خود درباره نقش انواع وباها و بیماری ‌های مرگبار در تاریخ آمریکا چنین نوشته است: "انگلیسی ‌های استعمارگر نه به دلایل نبوغ و هوش نظامی، بلکه با نگیزه‌های مذهبی و آرزوهای دیرینه و گرایشات وحشیانه توانستند قاره آمریکا را اشغال كنند. آنها با استفاده از جنگ میكروبی كه تاریخ بشر نظیر آن را ندیده، توانستند این سرزمین را تسخیر كنند".

تله گذاری برای شكار سرخ پوستان

سفیدپوستان برای شكار سرخ پوستان سربازان مخصوصی را آموزش داده بودند. آنها مثل گاوچرانان که برای شكار گاوهای وحشی تله ‌های مخصوصی از سیم خاردار با زاویه تند نصب می ‌كردند و هرگونه راه فرار را در برابر گاوها می بستند، سفیدپوستان متمدن نیز برای شكار سرخ پوست ها و بومیان امریکا چنین تله‌ هایی كار می ‌گذاشتند و سپس آنها را در اماكن مخصوصی جمع آوری می ‌كردند كه بیشتر به محل نگهداری سگ‌ های ولگرد شباهت داشت. سرخ پوستان برای قضای حاجت تنها یا به صورت گروهی از آن خارج  و در كشتزارها و آسیاب‌ها و كارهای پست از بامداد تا شامگاه به كار گرفته می ‌شدند. چند هفته طول نمی ‌كشید كه این انسان‌های بینوا به علت بیماری سوء تغذیه و كارهای طاقت ‌فرسا جان می باختند.

جیره غذایی سیاه پوستان آفریقایی هشت برابر جیره غذایی سرخ پوستان بومی

در مورد جیره غذایی که به سرخپوستان دربند داده می شد، کافیست به این نکته اشاره شود که جیره غذایی كه به سیاه پوستان آفریقایی داده می‌شد، هشت برابر جیره غذایی سرخ پوستان بومی بود. چون سفید پوستان استعمارگر اعتقاد داشتند، ارزش و بهای انسان سرخ پوست كمتر از نرخ یك ماهی است.

آنها بر این باور بودند كه هر وقت اراده كنند، به آسانی به میلیون ها سرخ پوست دسترسی پیدا می کنند و هزینه نگهداری و جایگزینی آنها كمتر از هزینه تغذیه ا‌شان است.

قبس زعفرانی/گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم:سعید آقازاده