برخی از اشعار علما درباره حضرت معصومه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کریمه اهل بیت در شعر علما

-61* e95heg 9djg

شعر: نورين نيّرين  فاطمه زهرا و فاطمه معصومه عليهما السلام

شاعر: امام خمینی (گزیده ای از قصیده ایشان)

 

نور خدا در رسول اكرم پيدا
كرد تجلى ز وى به حيدر صفدر
وز وى تابان شده به حضرت زهرا
اينك ظاهر ز دخت موسى جعفر
گر كه نگفتى امام هستم بر خلق
موسى جعفر ولىّ حضرت داور
فاش بگفتم كه اين رسول خدايست
معجزه اش مى بود همانا دختر
دختر جز فاطمه نيايد چون اين
صلب پدر را وهم مشيمه مادر
دختر چون اين دو از مشيمه قدرت
نامد و نايد دگر هماره مقدّر
آن يك امواج علم را شد، مبدأ
وين يك افواج علم را شده مصدر
آن يك بر فرق انبيا شده تارك
وين يك اندر سرْ اوليا را مغفر
آن يك در عالم جلالت «كعبه»
وين يك در ملك كبريايى مشعر 
آن يك خاك مدينه كرده مزيّن
صفحه قم را نمود اين يك انور
خاك قم اين كرده از شرافت جنّت
آب مدينه نموده آن يك كوثر
زيبد اگر خاك قم به «عرش» كند فخر
شايد گر «لوح» را بيابد همسر

 

*********

شعر: نگين خاتميّت

شاعر: آيت‌الله العظمی حسین وحيد خراساني

 

ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج عز و تمکین
عصمت شده پایبند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت
ای میوه شاخسار توحید
همشیره ماه و دخت خورشید
وی گوهـر تاج آدمـیت
فرخـنده نگیـن خاتمـیت
شیطان به خطاب «قم» براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جای حواست
ناموس خدای جایش اینجاست
اندر حرم تو عقل ماتست
زین خاک که چشمه حیاتست
جسمی که در این زمین نهان است
جانیست که در تن جهان است
این ماه منیـر و مهر تابان
عکسی بود از قم و خراسان
ایران شـده نور بخش ارواح
مشکاة صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی
حق داند و وصف عرش و کرسی
هر كس به درت به يك اميدى است
محتاج تر از همه «وحيدى» است

 

*********

شعر: طور حضور (اشعاری که بر کتیبه ضریح جدید حضرت معصومه علیها السلام که در سال 1381 ش. نقش بسته است.)

شاعر: آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی

 

این بارگه که خاک درش مشک از فر است
بویش چو بوی خلد برین روح‎پرور است
دار الشفا و عقده‎گشا و فرح فزاست
باب امان ز محنت فردای محشر است
طور حضور و مطلع نور و مطاف حور
آرامگاه دختر موسی بن جعفر است
خاتون دین پناه که برهان عزّتش
هر صبح و شام صیحه الله اکبر است
هر کس دری به خانه و راهی گزیده است
چشم امید لطفی صافی بر این در است

 

**********

شعر: طوطیای تربت

شاعر: آیة اللّه العظمی صافی گلپایگانی

 

این روضه صفیّه حق خواهر رضاست
یاخود اگر غلط نکنم عرش کبریاست
معصومه بنت موسیِ جعفر که تربتش
بر دیده اعاظم و اعلام طوطیـاست

 

**********

-1e -61* e95heg 9dìg''d3d'e

شعر: سلاله حیدر

شاعر: آيت الله ميرزا محمد ثقفى تهرانى

 

اى كه به خلق جهان تويى سر و سرور
شأن تو از قدر كاينات فزون تر
وقت ثناى تو مات عقل خردمند
گاه مديح تو محو فكر سخنور
طاير و هم ار، رسد به پايه قدرت
بال و پرش سوزد ار بود چو سمندر
شانه گيسوى توست، پنجه خورشيد
آينه روى توست ماه منور
رشحه اى از نور طلعت تو به افلاك
بر شد و افلاك از آن شدند پر اختر
عكس ز ابروى تو هلال چو برداشت
گشت مشار اليه خلق سراسر
بحر وجود تو خلق گشته دو عالم
بهر تو گرديده كاينات مسخر
خلقت هستى، تو داده اى به همه خلق
ز آن رو مهتر تويى بر اين همه كهتر
آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى
از مدد فيض تو شدند پيمبر
كفو تو را چون نكرد خلق خداوند
زآن ننمودى به عمر خويش تو شوهر
خلق جهان جمله اند زوج و خدا فرد
تو چو خدا فردى و ندارى همسر
ذره اى از عصمتت زنان جهان را

گر برسد مريم اند جمله و هاجر

شبنمى از جود توست رحمت نيسان
سبزه اى از كشت تو است گنبد اخضر
دست كشيدى مگر تو بر سر آهو
كز وى حاصل شداست نافه اذفر
و الليل از موى تو شداست مبين
و الشمس از طلعت تو گشت مفسر
باب عطايت گشاده بر همه عالم
چشم اميد خلايق است بر اين در
گرد ضريحت دواى اكمه و ابرص
گرد حريمت شفاى عاجز و مضطر
حكم الهى به مهر توست مسجل
امر خدايى به حب تو است مقرر
بضعه زهرائى و سلاله حيدر
نور دو چشم نبى، حبيبه داور
فاطمه ثانيـى به عالم ظاهر
ليك به معنى تویى همان و نه ديگر
مظهر حقند خانواده عصمت
جلوه رب اند دودمان مطهر
بسته لبم «لم يلد» و گرنه بگويم
دخت خداى است بنت موسى جعفر
عمر تو كوتاه همچو شاخه گل بود
چون تو بزرگى و اين سراست محقر
نيست مرا غير درگه تو پناهى
آخر و اول تويى و اول و آخر

 

**********

شعر: گل گلشن فاطمى

شاعر: حجت الاسلام و المسلمین علی دوانی

 

ز باد حوادث گلى از پيمبر(ص)
در اين خاك عنبر فشان آرميده
يكى لاله از لاله زار ولايت
به گلزار قم بين چسان آرميده
گل گلشن فاطمى بين كه چونان
ز دست قضا نوجـوان آرميده
در اين بارگاه رفيع دل افروز
نهان زيب تاج كيـان آرميده
در اين ارض اقدس يكى گوهر پاك
به تقدير چرخ زمان آرميده
درخشان مهى دخت موسى بن جعفر
كز او كشورى در امان آرميده
جبين سا به خاك درش هان كه بى شك
در اين بقعه جان جهان آرميده
بگرد حريمش بسان كبوتر
هزاران ز روحانيان آرميده
به پيرامن مشغل پر فروغش
شهان و دو صد عالمـان آرميده
به فردوسيان گو به قم اندر آيند
كه زينت ده حوريان آرميده
كمال و شرف، علم و جاه و جلالت
به هر سوى اين آستـان آرميده
به هر جا كه گامى نهى با تامل
فسرده تنى شادمان آرميده
قدمها به آرامى اين جا فرو نه
كه در اين زمين گلرخان آرميده
به عبرت نظر كن كه بينى در اينجا
هزاران سر و ســروران آرميده
هزاران گل و بلبل و سرو و سوسن
دو صد نرگس و ارغـوان آرميده
خوش آنان كه در قم همى جان سپارند
خوش آن كو دراين گل مكان آرميده
خوش آن روزگارى كه در قم گذشت
خوشا حال آن كه شبـان آرميده
چه غم دارد از روز محشر«دوانى»
كه در ظل اين سايبان آرميده

 

*********** 

شعر: نگين قم

شاعر: حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی

 

شهرها انگشترند و «قم» نگين
قم، هماره حجّت روى زمين
تربت قم قبله عشق و وفاست
شهر علم و شهر ايمان و صفاست
مرقد «معصومه» چشم شهرِ ما
مهر او جانهاى ما را كهربا
دخترى از اهل بيت آفتاب
وارثِ دُرّ حيا ، گنج حجاب
در حريمش مرغ دل پر مى زند
هر گرفتار آمده ، در مى زند
هر دلى اينجاست مجذوب حرم
جان، اسير رشته جود و كرم
اين حرم باشد ملائك را مطاف
زائران را ارمغان، عشق و عفاف
آستان بوسش بسى فرزانگان
معرفت آموز ، از اين آستان
ديده پاكان به قبرش دوخته
عصمت و پاكى از آن آموخته
«حوزه قم » هاله اى بر گِردِ آن
فقه و احكام خدا را مرزبان

 

***********

منبع: حوزه نت، بلاغ، گلبرگ، دیوان امام، کانون گفتگوی قرآن


تنظیم و فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه