تبیان، دستیار زندگی
مجموعه مقالاتی درباره کاربردهای اصل «عدالت» درعرصه اجتماعی و نیروهای فعال در جامعه قسمت اول
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلبه و عدالت (1)

مجموعه مقالاتی درباره کاربردهای اصل «عدالت» درعرصه اجتماعی و نیروهای فعال در جامعه

طلبه، روحانی

یکی از اصول اساسی اسلام «عدالت» است این اصل مهم و اساسی کاربردهای فراوانی را عرصه اجتماعی و نیروهای فعال در جامعه دارد. روحانیت نیز به عنوان یکی از مهمترین نیروهای اجتماعی که نقش تربیتی و فرهنگی را به عهده دارد می بایست نسبتی با این اصل برقرار سازد. از این رو در چند مقاله به نسبت طلبه و عدالت پرداخته می شود.

زیر بنای روابط اجتماعی و پایه های معاشرت انسانها یکی دیگر از مبانی فلسفی یک نظام تربیتی است. اگر جامعه ای بر مبنای قدرت و یا سودگرایی شکل گرفت مسیر آن با جامعه ای که بر پایه عدالت شکل گرفته است متفاوت است. عدالت و برقراری مساوات و تقسیم عادلانه امکانات جامعه و قرار گرفتن هر چیز و هر کس در جایگاه خود، آثار فراوانی در شکل گیری تشکلات سیاسی و اجتماعی جامعه دارد. در مورد انسان ها و در جهان پیشرفته و دوران مدرن، عدالت طلبی ابعادی پیچیده به خود می گیرد و تنها به برخورداری از عدالت به منظور برآورده شدن نیازهای اولیه زندگی خلاصه نمی شود، بلکه برابری امکانات گوناگون از جمله امکان آموزش، اشتغال، استفاده از خدمات درمانی و بهداشتی، امکانات تفریحی و... است که میزان تحقق عدالت در جامعه را می توان با آنها محک زد. انسان هرگاه احساس کند با آن که در شرایطی مساوی با دیگران قرار دارد ولی به گونه ای متفاوت با او برخورد می شود، آزرده و برآشفته می شود. چنین واکنشی از جریحه دار شدن یکی از نیازهای اساسی انسان سرچشمه می گیرد؛ نیاز به عدالت. نه تنها از عدم عدالت رنجیده می شود، بلکه انگیزه و وجدان کاری او نیز رو به کاهش می گذارد. افزون بر این، آنانی که مورد اجحاف قرار گرفته اند، نسبت به آنانی که برتری داده شده اند رفتاری خصمانه پیدا می کنند و در مواردی آنان را مستحق مجازات می دانند.

بنا بر این شايستگي و استحقاق، موضوع حقيقي عدالت و مدار اساسي آن است و هر نظام اجتماعي كه بر پايه آن استوار نشود از چارچوب عدالت بيرون رفته است. چرا كه پيامبر عظيم‌ الشأن اسلام مي‌فرمايد:

«العدل ميزان الله في الارض فمن اخذه قاده الي الجنة و من تركه ساقه الي النار»(1)

با اين وصف در نگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عدالت معيار تمام امور جمعي و فردي معنوي و مادي، جسماني و روحاني و سياسي و غير سياسي است و بايد در احساس، انديشه و گفتار و كردار انساني تجسم يابد «اذا قلتم فاعدلوا».(2)

امام خمینی نیز عدالت را سنت ثابت الهی می داند و می فرماید: «حکمت آفریدگار بر این تعلّق گرفته که مردم به طریقۀ عادلانه زندگی کنند و در حدود احکام الهی قدم بردارند، این حکمت همیشگی و از سنتهای خداوند متعال و تغییر ناپذیر است.»(3)

از منظر امام(ره) عدالت همه جانبه هدف اسلام و از مقاصد قرآن کریم است.(4) و عدالت اجتماعی را مهمترین وظیفه انبیا بر می شمارد: «در حقیقت مهمترین وظیفه انبیا(علیهم السلام) برقرار کردن یک نظام عادلانۀ اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام است....»(5)

بنا بر این اسلام ناب محمدی با عدالتخواهی و مبارزه با فساد و فقر و تبعیض عجین شده است و دشمنان همواره سعی می کنند این اسلام عدالتخوه را که توسط روحانیت بیداری همچون امام بر پاست را نابود سازند.

مقام معظم رهبری در این باره می فرماید: «اسلام سعادت مردم را دنبال مى‌كند. اسلام با فساد و ظلم و تبعيض مخالف است. اسلام براى رفاه مردم در كنار معنويت مردم به ميدان آمده است. امام اين را از آغاز شروع مبارزات تا تشكيل نظام اسلامى و تا آخر عمر، مكرر بيان كرد. امام عظيم‌الشأن ما در دنياى اسلام اين را نشان داد كه فقه اسلام - يعنى مقررات اداره‌ى زندگى مردم - در كنار فلسفه‌ى اسلام - يعنى تفكر روشن‌بينانه و عميق و استدلالى - و عرفان اسلام - يعنى زهد و انقطاع الى‌الله و دامن برچيدن از هواهاى نفسانى - چه معجزه‌ى بزرگى مى‌تواند بيافريند. امام عملا نشان داد كه اسلام سياسى، همان اسلام معنوى است. در طول دوران استعمار، دشمنان اسلام و دشمنان بيدارى ملتهاى اسلامى، تبليغ مى‌كردند كه اسلام معنوى و اسلام اخلاقى از اسلام سياسى جداست. امروز هم همين را تبليغ مى‌كنند. امروز هم دستگاههاى تبليغاتى دشمن و جبهه‌ى دشمن نظام اسلامى با انواع و اقسام وسايل تبليغاتى سعى مى‌كند اسلام سياسى و اسلام عدالتخواه و اسلام اجتماعى را به عنوان چهره‌اى خشن در دنيا معرفى كند و مردم را به اسلام منزوى، اسلام تسليم‌طلبانه و اسلامى كه در مقابل متجاوز و ظالم و زورگو هيچ عكس‌العملى از خود نشان نمى‌دهد، سوق دهد. امام اين را شكست و اين انگاره‌ى دروغين از اسلام را باطل كرد و اسلام ناب را مطرح نمود. اسلام نابى كه امام مطرح كرد، يعنى ضد اسلام متحجر و خرافى و همچنين ضداسلام رنگ باخته در مقابل مكاتب بيگانه و التقاطى.»(6)

منابع:

1. ميرزا حسن نوري، مستدرك الوسايل، ج 11، ص 317

2. انعام، 149

3. ولایت فقیه، ص31

4. صحیفه نور، ج3، ص123؛ ج17، ص252

5. ولایت فقیه، ص59.

6. بيانات در چهاردهمين سالگرد رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى(ره) 14/03/1382


نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان

تنظیم: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان