تبیان، دستیار زندگی
این هم احتمالا از مختصات زندگی در جهان سوم است كه در آن، حواشی هر اتفاقی به متن آن می‌چربد و معمولا حادثه‌ها با جوانب و فرعیاتشان شناخته می‌شوند .......
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خداحافظی زرد

کریم باقری و مسعود شجاعی

1- این هم احتمالا از مختصات زندگی در جهان سوم است كه در آن، حواشی هر اتفاقی به متن آن می‌چربد و معمولا حادثه‌ها با جوانب و فرعیاتشان شناخته می‌شوند. دیدار دوستانه تیم‌های ایران و برزیل هم البته از این قاعده مستثنی نبود؛ مسابقه‌ای كه بیش از ابعاد فنی و مدیریتی‌اش، حاشیه‌های رنگارنگ و جور واجورش به چشم آمد و مورد توجه قرار گرفت.

آخرین نكته انحرافی این بازی بزرگ برای فوتبال ایران، به سخنان دیروز علی كفاشیان برمی‌گردد. پس از آنكه رنگ بازوبند كاپیتانی بسته شده توسط جواد نكونام در این رقابت، بین دو نیمه تغییر كرد و از سبز به زرد تبدیل شد، حرف و حدیث‌ها و شایعات فراوانی در مورد این اتفاق به وجود آمد؛ شائبه‌هایی كه با ادعای دیروز آقای رییس رنگ واقعیت به خود گرفتند: «ما به نكونام گفتیم رنگ بازوبندش را عوض كند تا مساله‌ای پیش نیاید.» این شاید یكی از معدود راهكارهای مدیریتی مسوول اصلی فدراسیون فوتبال برای كنترل اوضاع در جوار تیم‌ملی بوده باشد، اما حقیقتا چنین حركتی را چگونه می‌توان ارزیابی كرد؟ آیا واقعا بزرگترین اشكال و ابهام این مسابقه دوستانه، همین رنگ بازوبند كاپیتانی تیم ما بود كه باید با درایت و دوراندیشی دست‌اندركاران مربوطه حل و فصل می‌شد؟!

2- مشكل بزرگ این است كه خیلی‌جاها تمركز روی اصول و متن اتفاقات وجود ندارد و عمده نگاه‌ها صرف زواید و جوانب كار می‌شود. وقتی یك حادثه تاریخی در حوزه مسایل سیاسی و اجتماعی رخ داده و در مسیر خاص خودش جریانش را طی كرده، چه ضرورتی دارد با نگاه امنیتی و وسواسی به همه‌چیز، آن هم در حیطه مستقل و جداگانه‌ای مثل ورزش دوباره به دامن خوردن جدل‌های موجود كمك كنیم و باشكوه‌ترین اتفاقات این فوتبال را تحت تاثیر قرار بدهیم؟ آیا وظیفه مسوولان فدراسیون این است كه نظارت كافی و وافی روی رنگ بازوبند كاپیتان تیم‌ملی داشته باشند؟

خداحافظی زرد

به نظر می‌رسد این انرژی و این شم مدیریتی می‌توانست به جای چنین مبحث فرعی و غریبی، خرج مسایل بسیار مهمتری در جریان برگزاری بازی ایران و برزیل شود؛ نكات اساسی و بنیادینی مثل اینكه طلایی‌پوشان برای انجام این مسابقه به تهران كشانده شوند، راهكارهایی برای درآمدزایی از كنار این رویداد كم‌نظیر اندیشیده شود، دست‌كم محل بازی برای رفاه حال ایرانی‌های مسافر از ابوظبی به دوبی تغییر كند و یا از همه مهمتر، سر و شكل آبرومندانه‌تری به مراسم خداحافظی كریم باقری داده شود.

3- آنچه در حاشیه این مسابقه زرد شد، بازوبند جواد نكونام نبود، خداحافظی باقری بود! در شرایطی كه حضور یك گروه مدیریتی خلاق و قوی می‌توانست از حادثه وداع یكی از بزرگترین بازیكنان تاریخ فوتبال كشورمان، روزی سبز و به یاد ماندنی بسازد، بی‌تدبیری و آسان‌گیری باعث شد مراسم خداحافظی كریم در دل غربت، به رخداد غمبار و دور از شأنی تبدیل شود كه صدای خیلی‌ها از مهدی مهدوی‌كیا تا علی پروین را درآورد و شاید بسیاری را در این اندیشه فرو برد كه ای كاش هرگز بابت برگزاری چنین تشریفات ساده و پیش‌پا افتاده‌ای، زیر بار منت مسوولان و مدیران نروند!

خداحافظی زرد

دل رییس فدراسیون فوتبال بابت كدام حادثه باید به درد می‌آمد؛ پارچه‌ای كه آغشته به رنگ زیبای طبیعت است یا خداحافظی محقرانه ژنرالی كه روی تنها بنر یادبودش، یك بوقچی آدرس وبلاگ شخصی‌اش را با فونت 1500 تبلیغ كرده بود؟ آیا این امكان وجود نداشت كه به جای پرداختن به چنین جزییاتی، رایزنی‌های لازم به منظور پوشش تلویزیونی بهتر و شایسته‌تر مراسم خداحافظی باقری با رسانه موسوم به «ملی» انجام بگیرد؟ گرچه همان بهتر كه نمایش كول‌سواری بازیكنان تیم‌ملی، كنج ورزشگاه بن‌زاید ابوظبی تمام و كمال دیده نشد!

4- باور كنیم مشكلات فوتبال ما، خیلی جدی‌تر از این حرف‌هاست. درگیر شدن در چنین حاشیه‌هایی - مثل همیشه - ما را زمین‌گیر می‌كند. واجب‌تر از حساسیت نشان دادن به رنگ‌ها و انگ‌ها، تامل در اوضاع و احوال لیگی است كه صنعتی‌ها و دولتی‌ها آن را قرق كرده‌اند و تنها تیم خصوصی‌اش سوژه گزارش‌های جنجالی و سخیف می‌شود یا بررسی نمایش تیمی است كه مقابل برزیل نشان داد استانداردهایش چقدر آب رفته. باور كنید وقتی عربستان - یك هفته قبل از جام‌جهانی - نفس اسپانیا را گرفت و دو گل به این تیم زد یا روزی كه ژاپن با یك بازی هجومی آرژانتین را به بند كشید، دغدغه هیچ‌كدام از مدیران این كشورها، رنگ بازوبند كاپیتانی سرگروه تیم‌ملی نبود!

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری   منبع : گل