تبیان، دستیار زندگی
سه شعر از سه شاعر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هیچ می دانی؟

سه شعر از سه شاعر

هیچ می دانی؟
هیچ می دانی؟

زندگی ساعت تفریحی نیست

که فقط با بازی

یا با خوردن آجیل و خوراک

بگذارنیم آن را

هیچ می دانی آیا

ساعت بعد چه درسی داریم؟

زنگ اول دینی

آخرین زنگ حساب

زنده یاد سلمان هراتی

شیشه های دل

هر چند شیشه های دلم را شکسته اند

این جا هنوز پنجره ها را نبسته اند

امشب تمام آینه ها در حضور دل

در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند

دیگر چه اعتماد به دستان دوستان

وقتی عصای معجزه ها را شکسته اند

این جا، کبوتران حرم ریا، تنگ هر غروب

بر برج های خیس نگاهم نشسته اند

من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ

احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

محمدصادق رحمانی

مخالف

ای قوم ! با قیام نشستن مخالفم

با غیر تیغ،هر چه که آهن ،مخالفم

گفتید :«گریه است تنها سلاح ماست»

گیریم که این درست ولی من مخالفم

با حلق ،اگر نه در پی تکبیر دشمنم

با سنگ ،اگر نه سنگ فلاخن، مخالفم

این سر سلامت است ،ولی کاشکی نبود

من با سری که بر سر گردن ،مخالفم

محمد کاظم کاظمی

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان