تبیان، دستیار زندگی
از این حیث حافظ تفاوتی با مولوی، غزالی و دیگر عرفای بزرگ دارد و بنابراین به نظر نمی‏آید که وی نوآوریهای نظری خاصی کرده باشد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حافظ نقاد زمانه خویش بوده است

مقبره حافظ

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه حافظ ملامتی بوده و از سویی نقاد زمانه خویش بود گفت: از این حیث حافظ تفاوتی با مولوی، غزالی و دیگر عرفای بزرگ دارد و بنابراین به نظر نمی‏آید که وی نوآوریهای نظری خاصی کرده باشد.

دکتر سروش دباغ در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد این نظر که بسیاری از معارف فلسفی، عرفانی و دینی که در سنت فرهنگی ما تا زمان حافظ وجود داشته، به صورت موجز در اشعار وی حضور دارند، گفت: کم و بیش این نظر را قبول دارم نه به نحو قضیه کلی بلکه به صورت جزیی این طور بوده است.

وی افزود: حافظ آنقدر که من می‎دانم هیچ وقت مبدع تئوری خاص عرفانی و فلسفی نبوده اما به خاطر ذوق والا و تسلطی که بر کلام داشته، ایده‏هایی را که به خصوص دیگران مطرح کرده‏اند به خوبی تقریر و تنسیق کرده است.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه حافظ ملامتی بوده و از سویی نقاد زمانه خویش بود، سخنانش را ادامه داد و گفت: از این حیث حافظ تفاوتی با مولوی، غزالی و دیگر عرفای بزرگ دارد و بنابراین به نظر نمی‏آید که وی نوآوریهای نظری خاصی کرده باشد. وی در واقع با آن زبان کم نظیر، طنز و ایهام‏گویی خاص خود که رکن رکین اشعار اوست، آنها را بر آفتاب افکنده است.

دباغ ادامه داد: در عین حال آنچه در مقام عمل از او دیده می‎شود، این است که حافظ نقاد زمانه خویش بوده و به‏خصوص سعی می‏کرد به زهد ریایی و آثار و نتایج سوء مترتب بر دین‏ورزی علنی اشاره کند.

این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: حافظ در حین اینکه محاسن را بر می‏شمرد سعی می‎کرد به خصوص مشکلاتی نظیر سالوسی و ریا را که تبعاتی منفی در جامعه دینی داشته‏اند، آشکار کند. علاوه بر این زبان فوق‏العاده شیوا، طناز و توانگری که او در کلام داشت، وجه تمایز و وجه امتیاز حافظ است.

دباغ خاطرنشان کرد: از این حیث حافظ را می‏توان با مولوی، ابن عربی و غزالی مقایسه کرد. اینها همگی در عرفان اسلامی صاحب مکتب هستند اما اینگونه نیست که حافظ در عرفان صاحب مکتب باشد. وی در واقع ایده‏های آنها را تقریر و تنسیق و با طبع بلندش صورت‏بندی کرده است.

این محقق و پژوهشگر درباره این سخن که حافظ حافظه ماست، گفت: حافظ حافظه ماست به این معنا که به شیوایی و با بلاغت هرچه تمام آنچه را که تا بدان روز در سنت ما وجود داشته، به خوبی صورت‏بندی کرده است. در عین حال او با ابهامی که در اشعارش به ودیعت نهاده، همیشه این راه را باز گذاشته است که ما بتوانیم قرائتهای گوناگونی از اشعارش ارائه کنیم و از آنها بهره ببریم. حافظ حافظه ماست بدین معنی که حافظه تاریخی، دینی، فرهنگی و ادبی ما در اشعارش قویاً ریزش کرده و ما می‏توانیم از آنها غایت استفاده را ببریم.

این نویسنده و مترجم در مورد اینکه حافظ به چه کار ما در بحرانهایی که پیش رو داریم، می‎آید اظهار داشت: شعر حافظ هم برای تسلای خاطر خوب است و هم می‏تواند ذوق ما را سیراب کند. ما می‏توانیم از طنز حافظ مدد بگیریم و پاره‏ای از نکاتی را که در اشعار حافظ آمده است و شاید از حیث زمانه حافظ با زمانه ما شباهتهایی دارد، برای تسلای خاطر و استفاده از طنز و نقادیهای وی، نسبت به زمانه خودمان استفاده کنیم.

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان