تبیان، دستیار زندگی
: اسم وقتی نهاد یا مسندالیه است كه امری یا چیزی را به آن نسبت دهند؛ ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دستور زبان فارسی(تقسیمات اسم و کاربرد اسم)

دستور زبان فارسی(تقسیمات اسم و کاربرد اسم)

در جدول زیر می توانید تقسیمات اسم را مشاهده کنید.

دستور زبان فارسی(تقسیمات اسم و کاربرد اسم)

كاربرد اسم

اسم در جمله، نقش های گوناگونی را می ‌پذیرد. كه عبارتند از:

1- نقش نهادی                   6- نقش اضافی

  2- نقش مسندی               7- نقش وصفی

  3-  نقش مفعولی              8- نقش تمیزی

  4- نقش متمّمی               9- نقش بدلی

  5- نقش قیدی                  10- نقش ندایی

نقش نهادی:

اسم وقتی نهاد یا مسندالیه است كه امری یا چیزی را به آن نسبت دهند؛ به عبارتی در باره آن خبری داده شود. اسم هم به تنهایی و هم با همراهی وابسته‌ هایی می ‌تواند نهاد جمله باشد.

مطابقت فعل با نهاد

اگر نهاد جاندار باشد، فعل در جمع و مفرد با آن مطابقت دارد:

هما آمد – هما و بابک آمدند.

اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد، فعل را هم مفرد و هم جمع می توان آورد:

شاخه ها شکست – شاخه ها شکستند.

اگر نهاد جمع و اسم معنی یا اسم زمان باشد مانند روزها، سال ها، هفته ها معمولاً فعل را مفرد می آورند:

سال ها گذشت، ولی وعده ها انجام نیافت.

دشواری ها گذشت و پیروزی ها نزدیک است.

گاهی از روی احترام برای نهاد مفرد، فعل جمع می آورند:

استاد تشریف آوردند.  پدرم فرمودند.

اگر نهاد اسم جمع باشد معمولاً فعل آن را هم جمع و هم مفرد می توان آورد:

جمعیت متفرق شدند = جمعیت متفرق شد

برخی از اسم های جمع فقط با فعل مفرد می آیند:   گله مشغول چرا شد -  قافله گذشت.

نقش مسندی:

خراسان، استان است.  کاظم، برادر من است.

نقش مفعولی:

مفعول اسمی است که همراه فعل متعدی می آید و کار بر آن، واقع می شود:

سعید را دیدم. کتابی خریدم.

در زبان فارسی امروزی مفعول به چهار صورت می آید:

همراه “را”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند:   علی را دیدم  -  باغ را خریدم.

همراه “ی”، در صورتی که مفعول، معرفه باشد مانند:   مردی دیدم  -  باغی خریدم.

بدون “را” و “ی”، در این حالت مفعول بیشتر بیان جنس می کند:   حمید کتاب خریده است.

با “را” و “ی”:   اتوبوس مردی را در خیابان زیر گرفت.

مفعول نیز مانند نهاد می توان ضمیر یا صفت جانشین اسم باشد:

که را دیدی؟   او را دیدم. دانشمندی را دیدم.

نقش متممی:

 متمم اسمی است که همراه یکی از حروف اضافه می آید و توضیحی درباره فعل می دهد:

معصوم از خانه به مدرسه رفت.

منصور مشق هایش را در کلاس با خودکار در دفترش نوشت.

متمم نیز مانند نهاد و مفعول گاهی ضمیر یا صفت است نه اسم:

علی از من کتابی گرفته است.

من از راننده ای آدرس شما را گرفتم.

کاربردها و نقش های اسم در جمله

دستور زبان فارسی(تقسیمات اسم و کاربرد اسم)

منبع: ستور زبان فارسی تالیف گیوی و انوری

گروه مدرسه اینترنتی سایت تبیان - تنظیم: سمیرا بادامستانی