شوق دیدار یاردرسى از امام صادق علیه السلامسیره تربیتى امام سجاد علیه السلام در عید فطر |
فرا رسیدن روز مبارك عید فطر، نوید بخش تحولاتى سرنوشت ساز در زندگى اهل ایمان است. چرا كه عید فطر یكى از ایام الله، زمینه ساز وحدت كلمه براى مسلمانان و تقویت اتحاد و اراده آنان، تجدید حیات دوباره براى اسلام، دمیدن روح ایمان و سرور و نشاط براى بندگان الهى، روز نمایش عظمت دین و بازگشت دوباره به فطرت انسانى و بالاخره روز فتح و پیروزى در جهاد اكبر براى رهروان خداجوى مىباشد. در شب و روز عید فطر، اهل ایمان از سویى به شب زنده دارى و نماز و دعا مىپردازند و از سویى دیگر با زمزمه زیارت امام حسین علیه السلام با آن حضرت و مقاصد آسمانىاش پیمان مجدد امضاء كرده و روح حماسه و عرفان و فداكارى را در وجودشان احیاء مىكنند. این اعمال معنوى آنان را براى پرواز در عالم ملكوت به همراه قدسیان آماده مىكند و آنان بدین وسیله از قید و بند مادیات و علاقههاى بىارزش رهایى یافته و با دلى سرشار از شوق ایمان و عشق به خدا زندگى نوینى را آغاز مىكنند. چه زیباست كه تمام اقشار جامعه از این فرصت به دست آمده در راه اعتلاى كلمه حق و توسعه و ترویج معارف حیاتبخش الهى بهره گرفته و خود را یك سال دیگر در پناه ایمان و مصونیت بیمه كنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شب هاى ماه رمضان و شب هاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىكشند و اتحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و هم نوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا كرده و توفیق در تمام كارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمد و آلش ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىكنند. در همین راستا به برخى از دستاوردهاى این روز با شكوه اشاره كرده و روح و جان خویش را با آموختن درس هایى از آن صفا مىبخشیم به امید این كه ره توشههایى را براى سلوك به سوى حق به دست آوریم .
در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز فطر، مىتوان پیام هاى مهم و حیاتبخش اسلام را به گوش حاضرین رساند چرا كه برخى افراد فقط در چنین روزى فرصت راهیابى به مجالس مذهبى را پیدا مىكنند و در چنین فضایى آمادگى شنیدن مطالب معنوى و دستورات انسان ساز اسلامى را دارند. به همین جهت امیرمؤمنان على علیه السلام در یكى از خطبههاى خویش در روز عید فطر بعد از حمد و ثناى الهى و فراهم نمودن زمینه پیام هاى آسمانى به بیان مهمترین دستوارت الهى پرداخته و اهم احكام كلیدى را به نمازگزاران فطر مىآموزد |
|
در فرازهایى از گزارشى كه شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه عید فطر آورده است چنین مىخوانیم: «انّ هذا الیوم جعله الله لكم عیداً و جعلكم له اهلاً فاذكروا الله یذكركم و ادعوه یستجب لكم؛، خدا را یاد كنید تا شما را یاد كند و او را بخوانید تا شما را اجابت كند به یكى از مهمترین اعمال روز عید فطر كه پرداخت زكات فطره است اشاره كرده و اهمیت آن را متذكر مىشود، چرا كه اگر زكات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حل مشكلات مردم خواهد بود. ایجاد مراكز درمانى، تأسیس كانونهاى علمى و صنعتى براى اشتغال زایى بیكاران جامعه، سرمایه گذارى براى مسائل بهداشتى و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعى مسلمانان و حراست از مرزهاى اسلامى، توسعه فرهنگ عمومى و دینى و ایجاد مؤسسات پژوهشى و تحقیقاتى برخى از دستاوردهاى پرداخت زكات فطره در روز عید است كه در صورت جمع آورى و مصرف صحیح این بودجه دینى به دست خواهد آمد.
| ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامى در صورت هدایت صحیح مردم و مخاطبین خویش در این زمینه توفیقات افزونترى را در امر تبلیغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراكز علمى، عمرانى و بهداشتى كه نوعى باقیات صالحات است شریك خواهند بود؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشى كه از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالى اسلام پرداختهاند. به همین جهت امیرمؤمنان مردم را به پرداخت دیِنِ شرعى خویش تشویق نموده |
و با یادآورى اهمیت موضوع مىفرماید:« و اَدّوا فِطرَتَكُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیِّكُم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّكُم فَلیُؤدّها كُلُّ اِمرِءٍ مِنكُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و كَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوكِهِم عَن كُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زكات فطره خود را ـ كه سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان مىباشد ـ هر یك از شما از سوى خود و افراد تحت تكفل خود از زن و مرد، كوچك و بزرگ، آزاد و مملوك یك صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.»
على علیه السلام در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مىشود كه: «اطیعوا الله فیما فرض الله علیكم و امركم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّكوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و الاحسان الى نساء كم و ما ملكت ایمانكم؛ در مواردى كه خداوند بر شما واجب كرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت كنید، از به پا داشتن نماز، پرداخت زكات، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منكر و نیكى و احسان به همسران و زیردستان خود. مولاى متقیان با تذكر زشتى برخى گناهان كبیره اضافه مىكند كه: «و اطیعوا الله فیما نهاكم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المكیال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف؛(1) اى مردم! خدا را در مورد چیزهایى كه شما را نهى كرده اطاعت كنید و از انجام آن دورى گزینید كه از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، كم فروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است.
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباس هاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىكنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. |
|
بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایام عید بعد اجتماعى دارد كه در حل مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىكند چرا كه آنها بر این باورند كه على علیه السلام در مورد ویژگی هاى مردان الهى فرموده است: « نفسه منه فى عناءٍ والناس منه فى راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه؛(2) نفس او از دستش در رنج و ناراحتى است امّا مردم (بهخاطر خدماتى كه او انجام مىدهد) از او در آسایشاند. او براى (رسیدن به درجات عالى در روز) قیامت خود را به زحمت مىافكند ولى مردم را به رفاه و آسایش مىرساند.»
| و برخى دیگر از فعالیتهاى اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجایى كه در طول ماه مبارك رمضان با زحمات شبانه روزى خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزى نائل شدهاند روز عید فطر را به شكرگزارى و ارتباط نزدیكترى با پروردگارشان مىگذرانند: حضرت امام خمینى در این مورد سخنان قابل توجهى ارائه كرده و مىفرماید: البته عیدهایى كه اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و بهحسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مىكنند برداشت هاى مختلفى وجود دارد. آن برداشتى كه اهل معرفت از عید مىكنند، با آن برداشتى كه دیگران مىكنند بسیار متفاوت است. |
آنها بعد از این كه در ماه مبارك رمضان آن ریاضت ها را مىكشند و كشیدند، روز عید روز لقاى آنهاست لقاء الله است آن روز براى آنها. «لغیرك من الظهور ما لیس لك(3)؛خدایا! براى غیر تو چه ظهورى هست كه براى تو نیست؟!» آنها همه چیز را از او مىدانند و آن روز را عید مىكنند براى این كه بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از این كه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ملاقات مىشوند، بعد از این كه نفس خودشان را كشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است كه روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتى كه مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم كه به تبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبى علیه السلام هنگامى كه مشاهده كرد عدهاى از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است كه در آن مردم براى كسب مقامات معنوى و بهشتى مسابقه مى دهند عدهاى در این مسابقه برنده شده و برخى دیگر از كسب این مقامات باز مىمانند.
كمال شگفتى است از كسى كه بى خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانى مشغول است به خدا سوگند! اگر پردهها كنار رود نیكوكاران به نتائج نیكو رفتارى خود مشغول بوده و بدكاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5)
از برجستهترین و به یاد ماندنىترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است كه منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را كرده و در فراقش با دلى مملو از امید اشك حسرت مىریزند.
آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام مىافتند كه فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلا و هُوَ یُجَدِّدُ الله لآلِ مُحَمَّدٍ(ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛(6) هیچ عید فطر و قربان نیست كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد(ص) تجدید شود راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است |
|
كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. به همین جهت یكى از رایج ترین اعمال این روز كه اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است كه دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(ع) نجوا مىكنند: «هل الیك یا بن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراك و قد نشرت لواء النّصرترى... .»
این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است كه به مولاى خویش عرضه مىدارند:
در هوایت بىقرارم روز و شب | |
سر ز پایت بر ندارم روز و شب | |
اى مهار عاشقان در دست تو | |
در میان این قطارم روز و شب | |
تا كه بگشایم به قندت روزهام | |
تا قیامت روزه دارم روز و شب | |
چون ز خوان فضل روزه بشكنم | |
عید باشد روزگارم روز و شب | |
جان روز و جان شب اى جان تو | |
انتظارم، انتظارم روز و شب | |
تا بهسالى نیستم موقوف عید | |
با مه تو عید دارم روز و شب | |
زآن شبى كه وعده كردى روز وصل | |
روز و شب را مىشمارم روز و شب | |
بس كه كشت مهر جانم تشنه است | |
ز ابر دیده اشك بارم روز و شب |
عارف وارسته حاج میرزا جوادآقا ملكى تبریزى در این مورد در كتاب ارزشمند المراقبات(7) مىنویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حكومت آن حضرت توسط دشمنان، سختى حال شیعیان و رعایاى او را در دست كافران و فاجران بنگرد و ببیند كه به آنان از قتل نفوس و هتك آبرو و غصب اموال و بدى حال و مقام خوارى و ابتذال چه مىرسد بایستى خوشحالى او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدل گردد و به خواندن دعاى ندبه بسان زن بچه مردهاى بگرید و فرج او را از خدا بخواهد... بارى چون خواستى براى نماز عید بیرون روى كه با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست كه از مصیبتى كه براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید، حق خاص اوست و آن از مقامات معروف اوست.
| پس بنگر حال به چه منوال گشته است كه نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او، تفكر نماى و درنزد خویش میزان بگیر كه چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از بركات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محو جور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تكمیل عقول و تزكیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق نظر كن و با صداى بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست كه ملاقات شوى؟...اى آقاى من. "و تلافى ان كان فیه أتلافى بك عجّل به جعلت فداكا" ؛اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب كن فداى تو شوم . |
"و بما شئت فى هواك اختبرنى فاختیارى ماكان فیه رضاكا" ؛و به هر چه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش كن كه آنچه را كه رضاى تو در آن است انتخاب مىكنم. "بجمال حجبته بجلالٍ هام واستعذب العذاب هناكا" ؛قسم به جمال خودت كه از او پوشیدهاى و جلال خودت كه او را سرگردان ساختهاى و در كوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند. "ذات قلبى فأذن له یتمنّا ك فیه بقیّة لرجاكا"؛دل من آب شد پس به او اجازه بده كه ترا آرزو كند، در این قلب نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.
بنابراین درخواست برقرارى دولت كریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است كه مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
سیدبن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر علیه السلام نقل مىكند: هنگامى كه از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مىروى دعاى"اللّهم من تهیّأ" را مىخوانى و هنگامى كه به نام مبارك حضرت صاحب الزمان(ع) رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حكومت عدل مهدوى علیه السلام مىگویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً و انصره نصراً عزیزاً... اللّهم انّا نرغب الیك فى دولةٍ كریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله...(8)؛خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما. پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت كریمهاى هستیم كه با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاك مذلّت بنشانى ...
از آموزندهترین فرازهاى زندگى امام صادق علیه السلام حادثهاى شنیدنى است كه در عید فطر اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بود كه ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسى در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزى امام صادقعلیه السلامرا به مركز خلافت خود احضار كرد. او به دنبال فرصتى مىگشت تا آن حضرت را به شهادت برساند تا این كه وى آخرین روز ماه مبارك رمضان را عید فطر اعلام كرد. آن روز هنگامى كه حضرت صادق علیه السلام در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: اى اباعبدالله! نظر تو در مورد روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهرهگیرى از آیه تقیه كه مىفرماید: «لایتّخذ المؤمنون الكافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلك فلیس من اللّه فى شىءٍ الا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّركم الله نفسه و الى الله المصیر(9) ؛ افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى بگیرند و هر كس چنین كند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد مگر این كه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند شما را از عقوبت خود بر حذر مىدارد و بازگشت همه به سوى خداست.
و با پیروى از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشواى مردم است، تو اگر روزه بگیرى، من هم روزه مىگیرم و اگر افطار كنى من هم افطار خواهم كرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق علیه السلام به همراه او غذا خورده و روزهاش را شكست با این كه مطمئنّاً مىدانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیكش فرمود: « و الله انه یومٌ من شهر رمضان فكان افطارى یوماً و قضاؤه ایسر علىّ من ان یضرب عنقى ولایعبد الله(10)؛به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یك روز شكستن روزه ماه رمضان (بهخاطر تقیه و حفظ دین) و اداى قضاى آن براى من آسان تر از این است كه كشته شوم و خدا عبادت نشود.» |
|
حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأكید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مىفرماید كه تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد .
و اضافه مىكند كه اگر من بهخاطر حادثهاى كوچك كشته شوم دین الهى از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشى سپرده خواهد شد.
سیره تربیتى امام سجادعلیه السلامدر عید فطر
با مرورى كوتاه به سیره تربیتى ائمه اطهار علیهم السلام در مىیابیم كه آن بزرگواران از ماه مبارك رمضان به عنوان یك دانشگاه تربیتى بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسان هاى با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادى و معنوى به آنان عطا مىكردند و به این ترتیب این ماه را به یك آموزشگاه و كلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافتگان این مكتب در محدوده وسیع و اختیاراتش نسبت به شایستگى افراد، عطایایى در نظر گرفته و آنان را تشویق مىكردند. در اینجا گوشهاى از سیره تربیتى و آموزنده امام سجاد علیه السلام را به روایت سیدبن طاووس مىخوانیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: شیوه حضرت على بن الحسینعلیه السلام در ماه رمضان چنان بود كه هر گاه غلامان یا كنیزان آن حضرت خطایى را مرتكب مىشدند آنان را تنبیه نمىكرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفترى ثبت كرده و تخلّفات هر كس را با نام و موضوع مشخص مىنمود. در آخر ماه همه غلامان و كنیزان را جمع كرده و در میان آنان مىایستاد. آنگاه از روى نوشته تمام كارهاى خلاف آنان را كه در طول ماه رمضان مرتكب شده بودند برایشان گوشزد مىكرد و به تك تك آنان مىفرمود: فلانى تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفى كردى و من ترا تنبیه نكردم! آیا به یاد مىآورى؟ مىگفت: بلى اى پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذكر مىشد و آنان به اشتباهات و خطاهاى خود اعتراف مىكردند. آنگاه به آنان مىفرمود: «ارفعوا اصواتكم و قولوا یا على بن الحسین! انّ ربّك قد احصى علیك كلّما عملت كما احصیت علینا كلّما قد عملنا و لدیه كتابٌ ینطق علیك بالحقّ لایغادر صغیرةً ولا كبیرةٌ ممّا اتیت الا احصاها و تجد كلما عملت لدیه حاضراً...؛ با صداى بلند بگوئید: اى على بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنانكه تو اعمال ما را نوشتهاى نزد خداوند نامه اعمالى هست كه با تو به حق سخن مىگوید و هیچ عمل ریز و درشتى را فرو نمیگذارد و هر چه انجام دادهاى به حساب آورده و تمام آنچه را كه انجام دادهاى نزد او حاضر و آماده خواهى یافت، چنانكه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش هم چنانكه دوست دارى خدا تو را ببخشد. اى على بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتى را كه فرداى قیامت در پیشگاه خداى حكیم و عادل خواهى داشت. آن پروردگار عادل و حكیمى كه ذرّهاى و كمتر از ذرّهاى به كسى ظلم و ستم روا نمىدارد و اعمال بندگان را هم چنانكه انجام دادهاند به آنان عرضه خواهد كرد و حساب و گواهى خدا كافى است ...
ببخش و عفو كن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو كرده و درگذرد چنانكه خودش در قرآن مىفرماید: « ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر الله لكم والله غفورٌ رحیمٌ(11)؛باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.
امام سجاد علیه السلام این كلمات را براى خویش و غلامان و كنیزانش (البته شایان ذكر است كه اهل بیت هیچ نیازی به خدمتكار نداشتند و ایشان با وجود غلام و كنیز باز هم كارهایشان را خود انجام می دادند و یا همانند حضرت زهرا علیها السلام كارها را تقسیم می نمودند. اما حضور آنها در نزد اهل بیت علیهم السلام دلایلی داشت كه به اختصار برمی شماریم: 1- در برخی موارد خود غلامان و كنیران از روی عشقی كه به اهل بیت داشتند مشتاق خدمت به ایشان بودند و خواهان همجواری با این بزرگواران بودند. 2- در عصر اهل بیت برده داری و استثمار از آنها مرسوم بود و ایشان هم از این وضع ناراضی بودند پس بردگان را می خریدند و آنان را به بهانه های مختلف در راه خدا آزاد می كردند چرا كه بر اساس فقه اسلامی، كسی نمی تواند برده آزاد شده را خریداری كند.)تلقین مىكرد و آنان با هم تكرار مىكردند و خود امام كه در میان آنان ایستاده بود و مىگریست و با لحنى ملتمسانه مىگفت: «ربّ انّك امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا كما امرت فاعف عنّا فانّك اولى بذلك منّا و من المأمورین... ؛ پروردگارا، تو به ما فرمودى از ستمكاران خویش درگذریم و ما بهراستى بر خود ستم كردهایم. همان طور كه فرمودى، ما از كسانى كه ستم كردهاند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر كه تو در عفو كردن از ما و از ماموران برترى. تو به ما فرمودى سائلى را از درگاه خود محروم نكنیم و هم اكنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانهات زانو زده و احسان و عطاى تو را مىطلبیم، بر ما منت بگذار و محروممان نگردان، كه تو در این كار شایستهتر از ما و از مأموران هستى. خدایا! من اكرام كردم تو هم به من اكرام كن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اى صاحب احسان و كرامت.
پس از این برنامه عرفانى حضرت سجاد علیه السلام خطاب به غلامان و كنیزان خویش مىفرمود: من شما را عفو كردم، آیا شما هم من و بدرفتاری هاى مرا كه فرمانرواى بدى براى شما و بنده فرومایهاى براى فرمانرواى بخشاینده عادل و نیكوكار بودم، بخشیدید؟! همگى یك صدا مىگفتند: با این كه ما از تو جز خوبى ندیدهایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان مىفرمود: بگوئید خداوندا! از على بن الحسین درگذر! همان طور كه او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد كن همان طور كه او ما را از بردگى آزاد كرد. آنان دعا مىكردند و امام سجاد علیه السلام هم آمین مىگفت. و در پایان مى فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان كردم به امید این كه خدا نیز از من درگذرد و آزادم كند. در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا مىبخشید كه از دیگران بىنیاز مىشدند. هر سال در شب آخر ماه مبارك رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد مىكرد و مىگفت: «انّلله تعالى فى كلّ لیلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار كلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارك رمضان هفتاد هزار كس را از آتش جهنم آزاد مىكند كه همگى مستحق عذاب بودهاند آن حضرت هیچ بندهاى را بیش از یك سال به بندگى نمىگرفت. هر گاه كسى را در اول سال و یا در وسط آن مالك مىشد در شب عید فطر آزاد مىكرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را كه هیچگونه نیازى به آنان نداشت مىخرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایاى قابل توجهى را به آنان عطاء مىكرد.(12)
با توجه به این روایت نسبتاً طولانى در مىیابیم كه رهبران الهى و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامى و آموختن آن به انسان هاى تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادى جسم آنان مىكوشیدند بلكه افكار و اندیشههاى آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستى رها مىساختند وبدین گونه بود كه تربیت یافتگان مكتب اهل بیت(ع) از پستى ذلت به اوج عزت مىرسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خداجوى مبدل مىگشتند. كه فهرست مفصلى از اینان را مىتوان در كتاب هاى رجالى، تاریخى و سیره مطالعه نمود.
"
حجةالاسلام عبدالكریم پاكنیا"پىنوشتها:
1. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 516.2. نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 193.
3. فرازى از دعاى عرفه.
4. صحیفه امام، ج 18، ص 395.
5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681.
6. تهذیب الاحكام، ج 3، ص 289.
7. المراقبات، ص 343.
8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.
9. آل عمران، آیه 28.
10. الكافى، ج 4، ص 82 .
11. نور، آیه 22.
12. اقبال الاعمال، ص 260.
13. رهبر آزادگان، ص 430.