تبیان، دستیار زندگی
با پخش قسمت هایی از مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» از شبكه اول سیما، دستمان آمد كه با چه نوع سریالی طرفیم؛ هرچند بینندگان آثار داوود میرباقری، پیش از این با بیان پخته او آشنا بودند. سكانس افتتاحیه هم كه از گندمزار آغاز می‌شود و كارگردان یك راست می‌رود سراصل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مختارنامه ، جذاب و امیدواركننده

مختار نامه

با پخش قسمت هایی از  مجموعه تلویزیونی «مختارنامه» از شبكه اول سیما، دستمان آمد كه با چه نوع سریالی طرفیم؛ هرچند بینندگان آثار داوود میرباقری، پیش از این با بیان پخته او آشنا بودند. سكانس افتتاحیه هم كه از گندمزار آغاز می‌شود و كارگردان یك راست می‌رود سراصل مطلب.

یعنی بیننده را برای حضور شخصیت‌محوری داستان معطل نمی‌كند و اولین كسی كه می‌بینیم مختار است كه می‌گوید الحمد‌لله.

من به عنوان یك بیننده تا پیش از پخش، نگران 2 چیز بودم: یكی فریبرز عرب‌نیا و دیگری موسیقی. اما پس از دیدن اولین پلان‌ها و قدرت بازی فریبرز عرب‌نیا در انتقال شخصیت درونی مختار و القای آن به بیننده، نگرانی‌هایم به امید بدل شد. مختار كسی است كه به خاطر این كه عقیده دارد جنگ امام حسن مجتبی با معاویه عاقلانه نبوده، ترك جهاد كرده و به كشت و زرع مشغول شده است. او اعتقاد دارد (تا این جای كار) كه عرب‌های جاهل كوفی حتی به علی علیه‌السلام هم رحم نكردند، پس طبیعی است اگر به پسرش هم رحم نكنند. از این رنج می‌برد كه معاویه و عمر و عاص بر اشتر جهل كوفیان سوارند.

بیان عصبی جملات و كلمات، دندان‌قروچه‌ها و نوعی غرور كه حتی در راه رفتن مختار به چشم می‌خورد، دلایلی كه برای عدم همراهی‌اش بیان می‌كند و مصادیقش را با آیه و حدیث برای كیان (سردار ایرانی سپاه امام) و ابن مسعود (فرماندار مدائن و عموی مختار) بیان می‌كند، همه و همه شخصیت مختار را به بیننده معرفی می‌كند؛ شخصیتی كه در عین شجاعت و صراحت در گفتار، آداب كلام را هم خوب می‌داند. اولین پلان مشترك او با كیان، شامل جملاتی عمیقا دوستانه و عاطفی است، البته همراه با كنایه و ایهام از هر دو طرف. جایی كه كیان خبر زخمی شدن امام را می‌دهد، شدت علاقه مختار به امام را می‌بینیم و در سكانس مشاجره او با كیان به او برمی‌آشوبد كه چرا چون سلمان فارسی برای امامت تدبیری چون خندق نیندیشیده‌ای؟ اما با همه اینها، در برابر اصرار كیان برای بازگشت و همراهی با امام، مختار كوتاه نمی‌آید. هرچند این پافشاری دیری نمی‌پاید و او خود را بدون شمشیر به كیان می‌رساند، اما در همین جا هم به او گوشزد می‌كند كه جنگ به عقل بیشتر از دل نیاز دارد و من بعد به جای دلش می‌خواهد مخش را به كار بیندازد. بخش عمده شخصیت و عقیده مختار همین جا رو می‌شود و آنجا كه می‌گوید: «از این پس شمشیرم را جایی از نیام می‌كشم كه خودم فریاد كنم: حمله!»

مختار كسی است كه به خاطر این كه عقیده دارد جنگ امام حسن مجتبی با معاویه عاقلانه نبوده، ترك جهاد كرده و به كشت و زرع مشغول شده است. او اعتقاد دارد (تا این جای كار) كه عرب‌های جاهل كوفی حتی به علی علیه‌السلام هم رحم نكردند، پس طبیعی است اگر به پسرش هم رحم نكنند. از این رنج می‌برد كه معاویه و عمر و عاص بر اشتر جهل كوفیان سوارند.

آنچه ما به طور كلی از شخصیت مختار درمی‌یابیم، شخصیتی است كه اوضاع و احوال و مردم زمانش را بخوبی می‌شناسد، اما با این حال جنگ امام را غلط می‌داند و ادامه آن را غلط اندر غلط. وقتی عمویش (اكبر زنجانپور) با این جمله او آشفته می‌شود و به او تشر می‌زند، او دلیل صداقتش را می‌گوید: «میوه تلخ به از میوه مسموم. من عقیده‌ام را صادقانه ابراز كردم. اشكال از شماست. به من تزویر نیاموخته‌اید.»

مختار نامه

و این ویژگی بارز میرباقری است. او بدون هیچ گونه پیشداوری یا قضاوت، به شخصیت‌ها اجازه حرف زدن می‌دهد. او دخالتی در ماجرا نمی‌كند و حرف‌هایش را به شخصیت‌هایش قالب نمی‌كند. شخصیت‌های او آنچه را می‌گویند كه اقتضای شخصیتشان است. این ویژگی در آثار پیشین او هم به چشم می‌خورد؛ مثلا در سریال امام علی علیه‌السلام آنجا كه ابن عباس، یار همیشگی و مخلص امام از مكه برگشته و از اوضاع و احوال كوفه می‌پرسد. در آثار او اگر قرار است كسی بی‌حیا باشد، بی‌حیاست. كارگردان جلوی او را نمی‌گیرد و دست به خود سانسوری نمی‌زند. از این جهت است كه آثار او به بیانیه‌های سیاسی و مذهبی یا به خطابه و منبر شبیه نمی‌شوند. اگر هم بخواهد چیزی را به بیننده القا كند، به روانی هرچه تمام‌تر لابه‌لای كلمات شخصیت‌ها و از منظر نگاه آنان بیانش می‌كند، نه از منظر دانای كل یا چشم سوم. این نكته در گفتار نمایندگان عرب و عجم مدائن هم بخوبی پیداست. البته این نكته‌ای است كه شاید برخی با نگاهی سطحی و هیجانی به آن، حاشیه‌هایی برای این كار ارزشمند بسازند (خدا كند چنین نشود). اگر بپذیریم آنچه گفته می‌شود از زبان شخصیت‌های داستان است و نه فیلمنامه‌نویس یا كارگردان، همه چیز حل می‌شود؛ چراكه در این، هم همراهی دوستانه مختار (عرب باصفا) و كیان (ایرانی باوفا) به تصویر كشیده شده، هم كینه‌توزی بهرام رنگ‌رز (ایرانی ساكن مدائن) و یكی از سران اعراب مدائن (با بازی حسین محب‌اهری). البته خصومت این قشر از عرب و عجم در قسمت‌های بعدی بیشتر نمایان می‌شود. جماعتی كه جدای از ارادت یا دشمنی با امام، به دنبال تسویه‌حساب‌های شخصی خود و گروه خود هستند و نانشان را در ایجاد بلوا و آشوب چرب می‌كنند. گروهی كه حتی دعایشان هم به قصد آشوب است.

آهنگسازی

تیتراژ پرمغز و شاعرانه كار، با نوای اكبرخوانی كه آغاز شد توجهمان را به امیر توسلی، آهنگساز این مجموعه جلب می‌كند؛ هرچند ممكن است گفته شود اشعار عنوان‌بندی آغازین، در خور مجموعه‌ای به این عظمت نباشد، اما از همین آغاز راه پیداست كه موسیقی این مجموعه قرار است یك موسیقی دلی باشد، بر پایه معیارهای شناخته شده جامعه سنتی ایرانی همراه با نوای تعزیه و نوحه. موسیقی متنی كه در سكانس دروكردن گندم و در سكانس انتقال بدن زخمی امام به كوشك سفید استفاده شده بود، نشان از همین همراهی عاطفی موسیقی با اصل صحنه دارد. نكته‌ای كه در سریال امام علی فراموش شده بود. به هر حال بیننده انتظار شنیدن یك موسیقی كلاسیك كه گاهی او را از فضای درونی تصاویر دور می‌كند، ندارد. او انتظار دارد موسیقی متن همراه با احساساتش و پابه‌پای شخصیت‌های داستان با او همذات‌پنداری كند. در كل آنچه از امیر توسلی شنیدیم، شنیدنی بود و از كار بیرون نمی‌زد. البته به نظر می‌رسد انتشار آلبوم «موسیقی مذهبی شیعیان ایران» توسط انتشارات ماهور و همزمانی آن با شروع آهنگسازی این سریال هم بموقع به مدد او آمده است.

قسمت اول مجموعه پربود از نكات ظریف و چندلایه كه لازمه مجموعه‌های تاریخی است و حساسیت اصلی میرباقری هم طبق گفته خودشان درك صحیح و درست همین لایه‌هاست (مصاحبه با گفتگوی ویژه خبری شبكه 2 سیما). «مختارنامه» نوید حركتی نو و زنده نگهداشتن راهی هموار برای كارهای بعدی است. مجموعه‌ای با ساختاری قدرتمند كه بازی‌های یكدست و روان و در عین حال محكم بازیگرانش، به استخوان‌بندی آن كمك فراوان كرده است. او حتی از زنده‌یاد پروین سلیمانی هم نگذشته و برای دوسه پلان هم كه شده، او را جای سلیمه (زن ترشی‌فروش) نشانده و زیباترین جملات را برایش نوشته: «حنانه! چقدر زمین گز می‌كنی. راه قرض داری؟»

نوشته : اسماعیل غلامی حاجی‌آبادی - جام جم

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی