تبیان، دستیار زندگی
آیا تلویزیون کماکان با این حجم عظیم از مخاطبان خود، باقی مانده و به زندگی خود ادامه خواهد داد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنگ های خطر، برای تلویزیون به صدا در آمده!

یازدهم مهرماه، روز تولد تلویزیون در ایران است؛ روزی که در ساعت پنج عصرش، در 52 سال پیش، فرستندهای این جعبه جادویی در ایران افتتاح و ماجرای آن، در کشورمان شروع شد.

خطر

بعد از مطبوعات و رادیو، تلویزیون زلزله ای دیگر در حوزه ارتباطات و اطلاعات و ارائه اطلاعات به راه انداخت و سرانجام حتی از دو پیشکسوت خودش هم، پیش افتاد و به عنوان تافته ای جدا بافته، کماکان به بودن خودش ادامه می دهد. تحلیلگران رسانه ها، اساسا وقتی که می خواهند از تلویزیون حرف بزنند، روی آن حساب ویژه ای باز می کنند و به عنوان یک ابررسانه از آن یاد می کنند. تعداد کسانی که از تلویزیون استفاده می کنند، قابل قیاس با هیچ رسانه دیگری نیست. و این اتفاق، در کشورهایی که متکی به رادیو و تلویزیون های ملی هم هستند، دو چندان می شود.

... اما، در این جا نکته هایی هم وجود دارد که نباید از کنارشان، بی تفاوت عبور کرد. آیا تلویزیون، زنگ خطرها را شنیده است؟ درست است که تا سال ها، این جعبه جادویی، نبض مخاطبان را در اختیار خودش داشته، اما این به آن دلیل نیست که حاشیه امنش، تا سال های دیگر، همچنان حاشیه ای امن باقی خواهد ماند. معمولا بزرگترین غافلگیری ها، جایی اتفاق می افتد که سربازان، حتی خیال نفوذ رقیب را از آنجا، به مغزشان وارد نمی کنند. دولتی بودن و فراگیر بودن، البته نقاط امنی برای تلویزیون ملی ما حساب می شوند، اما دنیای فناوری اطلاعات، هر بار دستخوش یک انقلاب و دگرگونی اساسی می شود و همین اتفاق، ممکن است باعث دردسرهای جبران ناپذیری برای همه تلویزیون های تمام دنیا شود.

در سالروز افتتاح تلویزیون در ایران، بد نیست به برخی از این اتفاقاتی که می توانند موجب غافلگیری تلویزیونی ها شوند و آن ها را از صدر رسانه های تصویری، به زیر بکشند، نگاهی بیندازیم:

• ورود سریال های خانگی:

اختلاف صدا و سیما با برادران آقاگلیان و تصمیم این تهیه کنندگان برای ارائه سریال شان در شبکه توزیع خانگی را، می توان یک اتفاق بزرگ در حوزه تلویزیون و رقبایش تصور کرد. البته این اتفاق، قبل تر از آن، با سریال قلب یخی افتاده بود و دست بر قضا، هر دو نیز کارگردانانی تلویزیونی را در پشت خود داشتند. استقبال بی سابقه از این سریال ها هم، نشان می دهد که مردم، اگر به تولیدات خوب دسترسی داشته باشند، حتی حاضرند هزینه آن ها را هم پرداخت کنند.

• گسترش شبکه مجازی:

شاید اینترنت را، بتوان مهمترین رقیب تلویزیون در سال های پیش رو تصور کرد. البته اینترنت، یک برگ برنده بزرگ را هم در درست دارد؛ برگ برنده ای که شاید مطبوعات و رادیو در اختیار نداشتند. آن ها، می توانند با مخاطبان خود، یک ارتباط تعاملی برقرار کنند و ارائه اطلاعات شان، تنها یک طرفه نباشد. خبرها، حاکی از آن است که تلویزیون اینترنتی گوگل، در راه است. اگر چنین اتفاقی در ایران هم بیفتد، تلویزیون بیش از پیش، در تنگنا قرار خواهد گرفت.

• گسترش شبکه های ماهواره ای فارسی زبان:

فارسی وان و بی بی سی فارسی، جزو آخرین این شبکه ها بودند که حسابی صدا و سیمایی ها را، به چالش کشیدند. بی بی سی فارسی، حتی آن قدر تاثیرگذار بود که سبک خبرخوانی و گرافیک خبر صدا و سیما را هم تحت تاثیر خودش قرار داد. جالب این جا بود که این شبکه ها، با امکاناتی بسیار کمتر از صدا و سیما دست به این کار زدند و این، نوعی نقطه ضعف برای تلویزیون ملی ما حساب می شود.

• گسترش امکانات کپی و نقل و انتقال دیتا:

شاید در نگاه اول، درک این موضوع کمی مشکل باشد که با به روز شدن این امکانات، چه زیانی به تلویزیون می رسد، اما با نگاهی دقیق تر، سطح های پنهانی این ماجرا نیز آشکار می شود: وقتی که شما با کمترین زحمت ممکن، می توانید بهترین محصولات تصویری و صوتی را، کپی کرده و با خودتان، به هر جایی که خواستید، ببرید، دیگر احتمالا شب ها و ساعت های دیگر، مجبور نیستید که تلویزیون و برنامه های نه چندان سطح بالایش را تماشا کنید. نهایتش این که سریال هایی تاثیرگذاری چون مختارنامه و میوه ممنوعه و صاحبدلان و ... را تماشا می کنید.

اختلاف صدا و سیما با برادران آقاگلیان و تصمیم این تهیه کنندگان برای ارائه سریال شان در شبکه توزیع خانگی را، می توان یک اتفاق بزرگ در حوزه تلویزیون و رقبایش تصور کرد. البته این اتفاق، قبل تر از آن، با سریال قلب یخی افتاده بود و دست بر قضا، هر دو نیز کارگردانانی تلویزیونی را در پشت خود داشتند. استقبال بی سابقه از این سریال ها هم، نشان می دهد که مردم، اگر به تولیدات خوب دسترسی داشته باشند، حتی حاضرند هزینه آن ها را هم پرداخت کنند

• گسترش زیرساخت اینترنت در ایران:

این روزها، دانلود کردن کار بسیار سختی است، آن هم با این سرعت لاک پشتی اینترنت ما. اما با همین سرعت پایین هم، درصد دانلود در ایران، بالا است. خبرها، همچنین حاکی از این بودند که اولین فیلم اینترنتی هم متولد شد و قرار است که برای پخش در اینترنت، آماده شود. توجه می کنید؟ یعنی این فیلم، به سفارش قدرت های اینترنتی ساخته شده و برای پخش در اینترنت. بدون شک با کامل شدن زیرساخت انتقال اطلاعات در ایران و مخصوصا فیبرهای نوری، شاهد اتفاقات بزرگی در این حوزه خواهیم بود. و انتقال اطلاعات تصویری و صوتی، کاری که صدا و سیما الان دارد انجامش می دهد، بسیار راحت خواهد بود. و این حادثه، منجر به بالا رفتن قدرت انتخاب مخاطبان خواهد شد. و بارها ثابت شده است در جایی که قدرت انتخاب با مخاطب باشد، تلویزیون، جزو اولین انتخاب هایش نخواهد بود.

• مطبوعات:

البته مطبوعات در ایران امروز، خطر چندان محسوسی برای تلویزیون حساب نمی شوند. اما در روزهای بعد از دوم خرداد 1376 و دوران معروف به اصلاحات، متخصصان رسانه شاهد رویارویی مستقیم مطبوعات با تلویزیون در جذب مخاطب بودند؛ به طوری که قیمت آگهی های مطبوعات در حال نزدیک شدن به آگهی های صدا و سیما بود و از نظر جذب مخاطب نیز، به عددهای خوبی رسیده بودند. اما این روزها، شاهد پیوند سایت های اینترنتی با مطبوعات هستیم؛ چنانچه حتی روزنامه هایی مثل خبر، سایت هایی دارند که بازدیدشان، از خود روزنامه بیشتر و بهتر و تاثیرگذارتر است. اگر فضا برای فعالیت مطبوعات و حمایت از آن ها، کمی مناسب تر شود، بدون شک با همنشینی سایت ها، می توانند رقیبی جدی برای تلویزیونی ها باشند.

***

رسانه، بیشتر از آنکه عرصه کمیت باشد، حوزه کیفیت است. در همین تلویزیون، سریال هایی ساخته می شوند که به خاطر کیفیت شان، بارها پخش می شوند و هر بار، بینندگان دوباره پای آن ها می نشینند. متولیان صدا و سیمای ملی ما، باید این خطرها را پیش از فرا رسیدن، درک کنند. توفان های تکنولوژیک و ارتباطاتی و اطلاعاتی، جایی برای غافلگیری باقی نمی گذارد. از پیش، باید تدبیری اندیشید؛ اگر که میل به حفظ این برتری دارند. و اگر نه، که بحثی نیست. بالاخره کل این اتفاق، اتفاق خجسته ای است که دارد می افتد؛ این که مخاطب، می تواند و حق دارد که انتخاب های بیشتری پیش رو داشته باشد.


عیسی محمدی

گروه سینما و تلویزیون تبیان