پیشرفت علم
به یکی می گویند ۲×۲ چند تا می شود؟ می گوید ۵ تا. می گویند چرا؟ جواب می ده: چون علم پیشرفت کرده است.
همسایه ناشی
همسایه اول : آقا یک قابلمه آوردم تا به من برق بدهید, برقمان رفته. همسایه دوم : مرد حسابی این کارها چیه ؟ حداقل یک ظرف پلاستیکی می آوردی تا برق تو را نگیرد ...
هویج
اولی: آیا به نظر تو هویج باعث تقویت قوه بینایی می شود؟ دومی: بله، قطعاً؛ چون تا به حال خرگوشی ندیده ام که عینک زده باشد.
تکاور
مادر: پسرم باز که نمره تک آوردی؟ آخه من به تو چی بگم؟ پسر: هیچ چی مادر، بهم بگو: تکاور!!!
حال
اولی:حالت چه طور است؟ دومی:خوب است. تازه موکتش کرده ام.
سه تا آرزو
یک روز به یک نفر می گویند: «سه تا آرزو کن.» می گوید: اول یک ماشین پژو پیدا کنم؛ بعد یک پژو دیگر پیدا کنم؛ سومین آرزویم هم این است که یک پژو پیدا کنم. می پرسند: چرا هر سه تا آرزویت یکی بود؟ می گوید: برای این که این سه تا را بفروشم و یک ماکسیما بخرم.
جمله سازى
معلم : با آجر جمله بساز، دانش آموز: خانوم با آجر جمله نمی سازن، خانه می سازن.
نسیم رضوان
تنظیم:نعیمه درویشی_تصویر:مهدیه زمردکار
مطالب مرتبط