نصایحی به طلاب و روحانیان در کلمات میرزا جواد آقا تبریزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نصایحی به طلاب و روحانیان

آیت الله تبریزی

ويژگى خاص ديگرى كه مرحوم ميرزاى تبريزى(قدس سره)داشتند و كمتر در افراد ديگر مشاهده ميشد، علاقه فراوان به خطباء بود و اگر اهل منبر به ديدارشان ميآمد و ايشان مي فهميدند كه او خطيب حسينى است از جاى خود بلند شده و سعى ميكردند او را نزديك خود بنشانند، سپس ضمن لبخند از حال آنها سؤال كرده و ميفرمودند: خوشا به حالتان كه خادم امام حسين(عليه السلام)هستيد. اين توفيق بزرگى است كه خدا به شما اعطا كرده و من چقدر دوست داشتم يك منبرى باشم تا بتوانم در منبر قضاياى اهل بيت(عليهم السلام)بيان كنم. مرحوم ميرزا(قدس سره) به اهل منبر نصيحت ميكرد بايد مردم را با قضاياى مظلوميت اهل بيت(عليهم السلام)بيشتر آشنا كنيد. من هم زمانى كه نجف بودم، ايام تبليغ موفق ميشدم به مناطق ترك زبان عراق از جمله «بشير» سفر كنم و از آن سفرها بسيار عنايات ديدم و خداوند متعال ابواب رحمت خود را بر من باز كرد. يك خطيب اگر با اخلاص خدمت كند و به مردم آگاهى دهد، علاوه بر مقام رفيعى كه در آخرت نصيب او خواهد گرديد در دنيا به كسى محتاج نخواهد شد.

 

منزلت منبر و خطابه بر مظلوميت سيد الشهداء(عليه السلام)

جلسه درس فقه ميرزاى تبريزى (قدس سره) در مسجد اعظم، از امتياز خاصى برخوردار بود؛ درس پربار و مجتهد پرورى كه محل اجتماع عده بسيارى از فضلاى محترم حوزه بود و به اعتراف اكثر آنها، درس مرحوم ميرزا (قدس سره)، مجتهد پرور بود. امروزه شاگردان آن معظم له افتخار حوزه هستند. هنگامى كه ايشان در كرسى تدريس قرار ميگرفت، با مطرح نمودن فروع مختلف و استدلال هاى محكم و دقيق، شاگردان را به سوى آموختن و فقيه شدن هدايت ميكرد و امروزه وجود شاگردان آن مرحوم (قدس سره)دليل محكمى بر اين ادعا است.

روزى يكى از شاگردان از استاد سؤالى كردند. مرحوم ميرزا (قدس سره)جواب دادند، شاگرد اشكال را بار ديگر تكرار كرد، مرحوم ميرزا (قدس سره)جواب ميدهد، براى بار سوم (با توجه به ضيق وقت)، مرحوم ميرزا (قدس سره)مى فرمايند: «جواب باشد بعد از درس، اشكال مگير و ديگر گوش بده!» شاگرد اصرار ميكند، مرحوم ميرزا (قدس سره)مى فرمايد: «بعداز درس. بس است، صحبت نكن!» ناگهان شاگرد ميگويد: «درس محل اشكال است، جلسه روضه خوانى نمى باشد تا گوش دهم!» مرحوم ميرزا (قدس سره)سخت ناراحت ميشود و در حالى كه بغض گلوى ايشان را گرفته بود اشك در چشم مباركشان حلقه زده و ميفرمايد: «اين حرف را نزن؛ مقام و منزلت منبر و خطابه بر مظلوميت سيد الشهداء بسيار عظيم است، اى كاش منبرى امام حسين(عليه السلام)بودم! اگر اين همه تلاش من، يك منبر امام حسين (عليه السلام)حساب شود سعادت اخروى را تضمين ميكند. مقام آنان كه در راه نشر مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام)در منبر حسينى تلاش ميكنند بسيار والا است و فردا مايه حسرت ديگران خواهد شد. من دوست داشتم يك خطيب و منبرى امام حسين (عليه السلام) باشم تا يك مرجع و مدرس؛ و ليكن صدايم يارى نكرد و امروز در راه نشر معارف علوم آل محمد (صلى الله عليه وآله)تلاش ميكنم كه اميد است مورد قبول درگاه ايزد منان بوده و رضايت اهل بيت (عليهم السلام)را به دنبال داشته باشد.» ايشان همان گونه كه بغض گلويشان را فرا گرفته بود فرمودند: اگر تمام اين تلاش هايى كه ما ميكنيم ثوابش به قدر روضه اى حساب شود، كافى است؛ روضه بر ابا عبدالله الحسين(عليه السلام)جايگاه خاص خود را دارد كه هركس توفيق آن را نمى يابد. اگر مرثيه سرايى ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) ثوابى افضل از حور و جنت نداشت، امثال دعبل خزايى در دوران حكومت جور، و دشمنان قسم خورده اهل بيت(عليهم السلام) در رثاى ابيات بى شمارى نمى سرائيدند، و جان خويش را به ورطه هلاك نمى افكندند.

 

اجر منبر سيد الشهداء امام حسين(عليه السلام)

¯1ìg eì12

حجت الاسلام نصيراوى ميگويد: من خدمت  ميرزاى تبريزى(قدس سره) رسيدم و ايشان چون مي دانست بنده خادم حضرت سيد الشهداء امام حسين(عليه السلام)هستم بسيار احترام كردند و استقبال گرم نمودند. سؤالى بود كه همواره ذهنم را به خود مشغول كرده بود و دوست داشتم آن را از اين مرجع ولاء سؤال كنم لذا فرصت را مغتنم شمرده و سؤال كردم: ما خطباء عادتاً وقتى ميخواهيم جهت تبليغ جايى برويم به خصوص در ايام محرم، صفر يا رمضان ابتدا ميزبان يا دست اندركاران مجالس روضه از ما سؤال ميكند كه براى منبر مثلاً فلان مبلغ را ميدهيم و به اصطلاح نرخ منبر ما قبل از شروع مجالس تعيين ميشود، بفرماييد ما كه قبل از سفر مبلغ منبرمان مشخص است و در مقابل آن پول دريافت ميكنيم آيا اين مسئله موجب نمى شود كه اجر و ثواب بر ما ثبت نشود؛ زيرا اجر دنيوى ما تعيين ميشود؟ در حالى كه مرحوم ميرزا(قدس سره)لبخند معنادارى زدند فرمودند: شما مأجوريد و مزد شما محفوظ است و فرداى قيامت رو سفيد خواهيد بود و خود حضرت سيد الشهداء(عليه السلام)شفيع شما خواهد بود. شما قرار ميگذاريد مثلاً هر روز يك ساعت منبر برويد آيا تا به حال شده يك ساعت و چند دقيقه منبر برويد؛ يعنى از وقتى كه تعيين كرده ايد كمى بيشتر شود؟ شيخ نصيراوى ميگويد: گفتم: بله، اكثراً اين طور ميشود. مرحوم ميرزا(قدس سره)فرمودند: همين قدر براى شما كافى است كه چند دقيقه اى را بدون حساب، به عشق ائمه طول داديد و اين مزدش كم نيست هنيئاً لكم.

 

شما اصل هستيد ما فرع هستيم

حجة الاسلام  اعتماديان ميگويد: من همراه با حجة الاسلام  كازرونى خدمت مرحوم ميرزا(قدس سره) رسيدم و بعد از طرح بعضى مسائل آقاى كازرونى خطاب به مرحوم ميرزا(قدس سره) و اشاره به من گفت: اين شيخ اهل منبر است و مرحوم ميرزا(قدس سره) تا اين جمله را شنيدند، فرمودند: اينان اصل هستند و ما فرع، اين كلام مرحوم ميرزا(قدس سره) سخت در من اثر كرد و روحيه خوبى به من داد و اين جمله برايم بسيار تازه بود و تا به حال از كسى چنين مطلب زيبايى نشنيده بودم. اين مرجع با آن علم سرشار و جايگاه خاص و محبوبيت فراوان آن گونه با تواضع برخورد ميكند كه هر كسى در كنار او قرار ميگرفت معنويت را حس ميكرد و آنگونه در مقابل اهل منبر برخورد ميكرد كه ضمن اعطاء روحيه مضاعف بر خادمين منبر حسينى، منبرى خود را مأجور ميديد و از اينكه يك مرجع با آن معنويت بالا آنگونه او را مورد خطاب قرار ميداد به خود ميباليد. اين پير مرد الهى تمام حركاتش حساب شده و هدف دار بود و كارى را كه انجام ميداد از آن نتيجه اى را دنبال ميكرد كه تأثير خود را ميگذاشت.

 

احترام فراوان به كتب روايى و فقهى

فقيه سعيد، ميرزاى تبريزى (قدس سره) در جابه جايى كتاب ها و كتابى كه زير دستى خود قرار ميدادند، بسيار دقت ميكردند و گاهى ميشد كه براى برداشتن كتاب جهت زير دستى، چندين كتاب را بر ميداشتند و دوباره بر زمين ميگذاشتند تا يكى از آنها را انتخاب كنند. به كتب روايى و فقهى احترام بسيار خاصى ميگذاشتند و آنها را با احترام ويژه اى جابه جا ميكردند. ايشان هميشه ميگفتند: «اينها احاديث شريف اهل بيت (عليهم السلام) و علوم و معارف اهل بيت (عليهم السلام)هستند، در حمل و جابه جايى آن دقت شود».

هيچ گاه مشاهده نشد مرحوم ميرزا (قدس سره) كتابى را بدون رساندن به سطح زمين بر روى زمين بگذارد. آن قدر خم ميشدند تا كتاب بر روى زمين يا روى ميز قرار گيرد و اين حركت ميرزا(قدس سره) درسى بود براى اشخاصى كه به محضر ايشان ميرسيدند. فرزند ايشان ميگويد: من هيچ گاه نديدم مرحوم والد (قدس سره)پاى خود را در هنگام مطالعه دراز كند و هميشه چهارزانو مينشستند و در حالى كه كتب دور و برشان را احاطه كرده بود مشغول مطالعه ميشدند. و در هنگام درس، خودشان كتب روايى و فقهى را حمل ميكردند و ميفرمودند: «حمل اين كتب امان دست هايم از آتش جهنم است؛ زيرا اينها همه معارف اهل بيت (عليهم السلام)و فقه آل محمد(صلى الله عليه وآله) هستند.»


منبع:درسهاى برگرفته از سيره استاد الفقهاء والمجتهدين ميرزا جواد تبريزى(قدس سره) / سایت آیت الله العظمی تبریزی

تنظیم و فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان

با تشکر از همکاری دفتر معظم له