تبیان، دستیار زندگی
تهذیب نفس در سیره میرزای تبریزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تهذیب نفس در سیره میرزای تبریزی

آیت الله میرزا جواد تبریزی

اخلاص

ميرزاى تبريزى (قدس سره) در هر حركتى، فقط خدا را مدّ نظر داشتند و بارها مي فرمودند: من قلم را كه به دست ميگيرم براى خدا مي نويسم و امر را به خود خداى متعال وا ميگذارم. من هيچ گاه قلم بر كاغذ نگذاشتم، مگر رضايت خدا مدّ نظرم بود و از آن نمونه ميتوان به موضع گيرى ایشان در جواب بعضى استفتائات اشاره كرد كه هرچند ممكن بود ضرر دنيوى برايشان داشته باشد ليكن صريح جواب مي دادند؛ براى خدا قلم را بر روى كاغذ به حركت در مي آوردند و آن چه را كه رضايت ايزد منان و اهل بيت(عليهم السلام) بود، مكتوب مي كردند.

در شوراى استفتاء مي فرمودند: من وظيفه دارم كه آنچه به واسطه كسب علم بدان رسيده ام، بيان كنم و ان شاء الله خود خدا و اهل بيت(عليهم السلام)عنايت خواهند كرد و من فقط طالب رضايت خداوند متعال و اهل بيت(عليهم السلام) هستم. ايشان وقتى بر كرسى درس يا در منزل مشغول مطالعه بودند و يا در شوراى استفتاء به سر مي بردند و يا در حال حلّ مشكل مردم بودند، اصلاً به اين كه چه خواهد شد، توجهى نداشتند و فقط مي فرمود: بايد گام را براى خدا برداشت و كارى كرد كه قلب امام زمان(عليه السلام)شاد باشد. ايشان به معناى واقعى تارك دنيا بودند و تا توان داشتند خالصانه كار ميكردند و مصداق بارز اخلاص به درگاه خداوند بودند.

تهجّد و عبادت در نيمه شب

ميرزاى تبريزى(قدس سره) در طول اقامت در قم، قبل از اذان صبح از منزل به قصد انجام نافله شب به سمت حرم مطهر حضرت معصومه(عليها السلام) حركت ميكردند، و در كنار مرقد مطهر حضرت به عبادت و شب زنده دارى ميپرداختند. ايشان با معنويت كامل مقابل ضريح حضرت(عليها السلام) مي نشستند وبعد از خواندن زيارت، شروع به خواندن نماز شب مي كردند. اشخاصى كه در دل شب در اطراف حرم تردد داشتند، بارها مشاهده كردند كه مرحوم ميرزا(قدس سره) به تنهايى به حرم مطهر مشرف مي شوند و مانند يك شخص عادى با تواضع و فروتنى كامل گاهى در حالى كه عباى خود را به سر كشيده تا شناخته نشود وارد حرم ميشدند و در ايوان طلاى صحن كوچك، در مقابل ضريح به عبادت و شب زنده دارى مشغول ميشدند. مرحوم ميرزا(قدس سره) هميشه دوست داشتند كه طلاب در دل شب بيدار شوند و از آن فضاى معنوى استفاده كنند. ايشان ميفرمودند: طلبه بايد همّت داشته باشد و خواب را رها كرده و در نيمه شب خود را به معبود وصل كند كه مزدها در نيمه شب تقسيم ميشود. نيمه شب ها وقتى مشاهده ميكردند كه يك طلبه جوان سحرخيز است و مشغول عبادت ميباشد بسيار خوشحال ميشدند و مي گفتند: ما در ابتداى طلبگى بسيار سعى ميكرديم كه مزد نيمه شب را از دست ندهيم.

ياد خدا و ذکر دائمی

ميرزاى تبريزى(قدس سره) از هر لحظه براى ذكر و ارتباط با پروردگار استفاده مي كردند و دائم الذكر بودند. مجالس ايشان خالى از صحبت در مورد ديگران بود ايشان ابتدا كه سوار ماشين ميشدند، قرآن تلاوت مي كردند و بعد از فراغت از قرآن، مشغول ذكر ميشدند، و هيچ گاه وقت خود را به صحبت در موارد دنيا نمى گذراندند؛ حتى در ترددى كه بين شهر داشتند، از وقت خود جهت ارتباط معنوى و كسب اجر و ثواب بهره ميبردند و ديده نشد مرحوم ميرزا(قدس سره) در وقتى كه تردّد ميكند بى ذكر باشد. گاهى هم به اطرافيان تذكر ميدادند كه خدا را ياد كرده و توسل كنيد. اگر از ذكر فارغ مي شدند، قضايايى را ذكر ميكردند كه باعث تنبّه انسان ميشد. در كنار مرحوم ميرزا(ره) بودن خود يك درس بود. همه حركات و سكنات مرحوم ميرزا ایشان ارائه طريق بود، كسى كه ميخواست خود را بيابد و معنويت را لمس كند كافى بود لحظاتى در كنار آن فقيه راحل(قدس سره) باشد و همين امر موجب شده بود طلاّب جوان شيفته آن مرجع شوند و آرزو ميكردند و لو يك لحظه، در كنار آن استاد واقعى، سجاياى اخلاقى و كرامات انسانى بنشينند و از معنويات او استفاده كرده و نظاره گر صورت نورانى اش باشند.

خداوند متعال در توصيف علماء راستين فرموده است: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ عالم به معناى واقعى كسى است كه در مسير تهذيب و تزكيه نفس، به مقاتله با اعوان شيطان پردازد.

آیت الله میرزا جواد تبریزی

عبادت

آيت الله العظمى تبريزى(ره) با وجود كثرت اشتغال علمى، وقت خاصى را براى عبادت و راز و نياز با خدا اختصاص داده بودند. حركت نيمه شب ايشان علاوه بر رسيدگى به وضع محرومين، يك كار عبادى بود و همان وقت به حرم مطهر مشرف ميشدند و نماز شب ميخواندند و دعا ميكردند ؛ و بعد از آن جا به مسجد امام حسن عسكرى(عليه السلام) ميرفتند و نماز صبح را اقامه مينمودند؛ سپس نانى تهيه ميكردند و براى صرف صبحانه به منزل بر مي گشتند. ايشان وقتى جايى ميرفتند بدون زمزمه و مناجات نمى رفتند. يا قرآن و دعا مي خواندند يا با امام زمان عليه السلام نجوا ميكردند.

فرزند فقيد سعيد مي گويد:

طلبه اى با من تماس گرفت و گفت: صبح كه آيت الله العظمى تبريزى(قدس سره) قدم مي زدند من چند بار به ايشان نزديك شدم تا ببينم چه مي گويند. ديدم با امام زمان(عليه السلام) نجوا ميكنند؛ هميشه مي گفتند: «همان طور كه علامه امينى كنار مرقد اميرمؤمنان(عليه السلام) مى نشست و با امام زمان(عليه السلام) صحبت ميكرد و خود را در آن ساحت مقدس، عبد فرض ميكرد، من هم همين طورم».

از ديگر خصوصيات آن فقيد سعيد تلاوت قرآن تا آخر عمر بود. هميشه با دعا و مناجات و توسل به اهل بيت(عليهم السلام) مأنوس بودند.

اوقات خاصى بالاى پشت بام ميرفتند و زيارت عاشورا ميخواندند. درس، بحث و مرجعيت هيچ گاه ايشان را از عبادت، توسل و راز و نياز دور نكرد.

سحرخيزى

برادر مرحوم ميرزا، آقاى حاج كريم رهبر سعادتى مي گويد:

ميرزاى تبريزى (قدس سره) از همان دوران جوانى از تديّن و التزام خاصى برخوردار بود. جوان پانزده ساله اى كه معمولاً خواب نيمه شب براى او عزيز است و سخت است كسى در آن سن جوانى بتواند خواب خوش نيمه شب را ترك كند؛ اما مرحوم ميرزا(ره) در آخر شب از رختخواب خود بر مي خاستند و با آنكه ايشان دانش آموزى بيش نبود ضمن اداى فريضه صبح، بقيه خانواده را بيدار ميكرد كه بعدها در دوران طلبگى نماز شب هم به آن اضافه شد و آن چنان در پيشگاه ايزد منان، شكسته و با تواضع مناجات ميكرد كه انسان با نظر به اين صحنه تحت تأثير قرار ميگرفت. مرحوم ميرزا(قدس سره) از همان سن جوانى با جوانان هم سن خود كاملاً متفاوت بود و براى همه محسوس بود كه اين جوان آينده درخشانى دارد؛ زيرا ارتباط قوى معنوى داشت و هيچ چيز نمى توانست او را از معنويت دور كند. ايشان به معنويات بسيار مقيد بود و در هر حال از هر فرصت ممكن براى عباداتى چون تهجّد و نماز شب استفاده ميكرد. در ايام ماه مبارك رمضان مشاهده نشد كه مرحوم ميرزا(قدس سره) قبل از اداى نماز مغرب افطار كند. ابتدا با خضوع و خشوع كامل وضو ساخته و نماز خود را به جا ميآورد و ضمن زمزمه دعاى افطار و خواندن سوره «انا انزلنا» افطار خود را با خرما شروع مي كرد و همين حركت ها و خلوص بود كه علاقه پدر به فرزند را افزون ميكرد به طورى كه بارها پدر مرحوم ميرزا(ره) مى گفت: «ميرزا جواد چيز ديگرى است!» و اين جوان آن گونه رفتار ميكرد كه گويى معلم خانواده شده بود. خصوصيات والاى اخلاقى، كمال سرشار و معرفت خاص، از او فرزندى محبوب ساخته بود.

بايد به اموات سر زد تا انسان به گناه فكر نكند

از اعمالى كه مرحوم ميرزا(قدس سره) بر آن مراقبت مي كرد و هر هفته به انجام آن مقيد بود، زيارت قبور بود، ايشان مي فرمود: اموات به حسنات احتياج دارند و سر زدن به قبرستان و ياران اموات كه دستشان از دنيا كوتاه است، علاوه بر تأثير بر خود شخص، شاد كردن روح آن خفتگان را در پى دارد و ياد كردن آنها و خواندن قرآن يا فاتحه روحشان را شاد ميكند و تأثير بسيار قوى اى بر خود شخص زائر دارد.

ايشان(قدس سره) هميشه مقيد رفتن به قبرستان (جهت زيارت اهل قبور) بودند؛ چه آن زمان كه در نجف بودند، هر روز به وادى السلام نجف تشريف ميبردند و چه آن زمان كه در قم بودند به قبرستان شيخان، قبرستان على بن جعفر(عليه السلام)، قبرستان نو، ابوحسين و وادى السلام جهت قرائت فاتحه و زيارت اهل قبور تشريف ميبردند و مي گفتند: به زيارت اموات برويد كه درس و عبرتى است و انسان را از گناه دور ميكند. ما نياز داريم تا با رفتن به زيارت اهل قبور درس و عبرتى بگيريم و بتوانيم حب دنيا را از دل خود خارج كنيم و متوجه شويم كه عاقبت امر ما همين يك متر و نيم جا است كه بايد پاسخگوى همه اعمال خود باشيم.


منبع: درسهاى برگرفته از سيره استاد الفقهاء والمجتهدين ميرزا جواد تبريزى(قدس سره)

تنظیم و فرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان

با تشکر از همکاری دفتر معظم له