تبیان، دستیار زندگی
بر پرچم سمت راستی عبارت “ لا اله الا الله ” و بر پرچم سمت چپی عبارت “ محمد رسول الله ” نوشته شده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حماس به معنای خون شهیدان

فرزندان حماس

بخش سیاسی- جنبش حماس از جمله گروههای تاثیرگذار فلسطینی است که در طول بیش از دو دهه فعالیت توانسته جایگاه محبوب ترین و پرنفوذترین گروه  سیاسی در فلسطین را برای خود کسب کند و هم اکنون نیز به عنوان یکی از وزنه های سیاسی خاورمیانه نیز مطرح می باشد.

حماس، مخفف «حرکه المقاومه الإسلامیه» و به معنی جنبش مقاومت اسلامی، سازمانی سیاسی- اجتماعی است که شاخه نظامی آن با نام گردانهای عزالدین قسام فعال است. این گروه در 15 دسامبر سال 1987 توسط شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز الرنتیسی و محمد طاها سه عضو برجسته شاخه فلسطینی اخوان المسلمین مصر و در آغاز نخستین انتفاضه و برای قیام در برابر حاکمیت اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی تأسیس شد.  این در حالی بود که در سال 1967 و بعد از جنگ شش روزه، اخوان‌المسلمین به عنوان بزرگترین سازمان حامی اندیشه تأسیس حکومت اسلامی در کشورهای عربی و اسلامی، به فکر ایجاد سازمانی در برابر جنبش فتح در فلسطین به دلیل سکولار و به شدت ملی‌گرا بودن فتح، افتاد.  با تلاش های صورت گرفته حماس توانست در میان مردم مذهبی و مساجد و انجمن‌های مذهبی محبوبیت پیدا کند که دلیل اصلی آن حمایت مالی موسسان حماس از ساخت مساجد در غزه بود به گونه ای که در فاصله سال‌های 1967 تا 1987 تنها در غزه تعداد مساجد از  200 مورد به 600 مسجد افزایش پیدا کرد. در سال تاسیس این جنبش نیز برای برای نخستین بار نام حماس در میان اسناد موساد (سازمان اطلاعاتی اسرائیل) دیده شد و پس از آن در سال شاخه نظامی حماس (گردان‌های عزالدین قسام) در 1992 ایجاد شد. البته قصد و هدف مؤسسین حماس ایجاد حکومتی در کرانه باختری و نوار غزه با پایه اسلامی و ملی گرایی فلسطینی بود اما در اهدافی که در سال 1988 در اساسنامه حماس وارد شد، نابودی اسرائیل و جایگزینی حکومت اسلامی و فلسطینی به جای آن گنجانده شد. البته حماس در بیانیه‌های انتخاباتی خود در انتخابات پارلمانی 2006 هرگز سخنی از این هدف بر زبان نیاورد.

بر این اساس جنبش“حماس” یک جنبش جهادی به معنای فراگیر کلمه و بخشی از فرآیند نهضت اسلامی است که معتقد است،‌ این نهضت، بهترین شیوده جهت آزاد سازی فلسطین از رود تا دریاست. “حماس” یک جنبش مردمی، و به تعبیری عملی عبارت از جریان گسترده مردمی و ریشه در آحاد مردم فلسطین و امت اسلامی دارد.

بر پرچم سمت راستی عبارت “ لا اله الا الله ” و بر پرچم سمت چپی عبارت “ محمد رسول الله ” نوشته شده است

آرم جنبش نیز متشکل از عکسی از گنبد الصخره در وسط که نقشة کوچکی از فلسطین بر بالای آن قرار دارد و پرچم های قوسی شکل فلسطین گنبد را در برگرفته اند به گونه ای رسم شده اند که انگار آن را در آغوش گرفته اند بر پرچم سمت راستی عبارت “ لا اله الا الله ” و بر پرچم سمت چپی عبارت “ محمد رسول الله ” نوشته شده است. در قسمت زیرین گنبد عکس دو شمشیر به شکل ضربدر جای دارد و چارچوب زیرین قبه را تشکیل می دهند. کلمه فلسطین در بخش زیرین تقاطع دو شمشیر حک شده و عبارت حرکه المقاومه الاسلامیه نیز در قسمت زیرین آرم و بر روی نواری نوشته شده است.

حركة  حماس   النشأة و التطور

ایده تاسیس حماس از اینجا نشات گرفت که مبارزان فلسطینی با اقبال رهبران ساف نسبت به بحث سازش مواجه شدند که در این فرایند راهبرد مبارزه مسلحانه کم رنگ شد که این مساله در توجه عربی  و بین المللی به مسأله فلسطین نیز دیده شد. در همین حال اکثر کشورهای عرب با غرض یا بی غرض و با روحیه ای تنگ نظرانه درصدد جا انداختن و تثبیت مفهوم اقلیمی بودند بویژه اینکه اتحادیه عرب در اجلاس رباط (1974میلادی) طی مصوبه ای سازمان آزادیبخش فلسطین را تنها نماینده قانونی ملت فلسطین برشمرد.

با شروع جنگ عراق و ایران مسأله فلسطین برای جهان عربی ـ بین المللی یک مسأله کاملاً حاشیه ای گشت به موازات این رویداد، سیاست رژیم صهیونیستی متأثر از تشویق ها و حمایت های بیدریغ ایالات متحده آمریکا خیره سرانه تر و گستاخانه تر می گشت. خاصه اینکه سال 1981 شاهد چند رویداد حساس بود و از آن جمله امضای قرار داد همکاریهای استراتژیک میان رژیم صهیونیستی و آمریکا، الحاق بلندی های اشغالی جولان سوریه به رژیم صهیونیستی و نیز انهدام راکتورهای هسته ای عراق توسط بمب افکن های صهیونیستی. در حالیکه کشورهای عرب دل به سراب امید حکومتهای آمریکا بسته بودند و امیدوار بودند اما رادیکالیسم صهیونیستی با هیمنه احزاب راست گرا بر مراکز قدرت به رشد و تحکیم خود ادامه می داد.

تمام این شرایط باعث توسعه فکر مبارزه در فلسطین به گونه ای دیگر شد که بر این اساس در سایه عقب نشینی ها و انباشت پیامدهای منفی و سرکوبگرانه و جائرانه صهیونیستی بر ضد ملت فلسطین از یکسو و نضج اندیشه مقاومت در میان آحاد مردم فلسطین چه در داخل و یا خارج آن ضرورت یک طرح و برنامه فلسطینی ـ اسلامی ـ جهادی بیش از پیش احساس شد و شکل و شمایل اولیه آن در گروه جهادی سال 1981 و نیز گروه شیخ احمد یاسین در سال 1983 و غیره ترسیم شد. اواخر سال 1987 شرایط و بستر برای بروز و ظهور طرح نوینی که با طرح صهیونیستی و گسترش آن مقابله کند و بر مبانی جدید و متناسب با دگرگونی های داخلی و خارجی استوار باشد، به حد کافی نضج و رشد پیدا کرده بود. جنبش مقاومت اسلامی “حماس” پاسخی طبیعی بود به شرایطی که ملت فلسطین و آرمان عدالت خواهانه اش از زمان تکمیل شدن اشغال فلسطین از سوی صهیونیست ها در سال 1967 به خود دیده بود.

یک راننده کامیون صهیونیست که در تاریخ 6/12/1987 یک دستگاه وانت کارگران عرب را در اردوگاه پناهندگان فلسطینی جبالیا زیر گرفت و چهار تن از فرزندان ملت فلسطین را به شهادت رساند

آگاهی عمومی در میان آحاد مردم و نیز آگاهی شاخص و متمایز جریان اسلامی در تبلور طرح جنبش مقاومت اسلامی که نشانه های آن در دهه هشتاد شکل گرفته بود، سهم وافری داشت، بطوریکه شاخه هایی برای سازو کار مقاومت تأسیس گردید همچنین از سال 1986 بستر و پایگاه مردمی جریان اسلامگرا، با هدف آمادگی عملی جهت پیشبرد مقابله مردمی با اشغالگری صهیونیسم ایجاد شد. رویارویی دانشجویان دانشگاه های النجاح و بیرزیت در کرانه باختری و همچنین درگیری دانشجویان دانشگاه اسلامی غزه با نیروهای اشغالگر شرایط و زمینه مناسب برای پیوستن توده های مردم فلسطین به جریان مقاومت ضد اشغالگری را فراهم آورد خاصه اینکه سیاست های جائرانه، اقدامات سرکوبگرانه و روشهای قهرآمیزی که صهیونیست های اشغالگر در پیش گرفته بودند، در وجود و درون شهروند فلسطینی انباشته و متراکم شده به انگیزه ای مضاعف برای مقاومت و رشادت در برابر اشغالگری تبدیل شده بود.

پس از آن، اقدام جنایت آمیز یک راننده کامیون صهیونیست که در تاریخ 6/12/1987 یک دستگاه وانت کارگران عرب را در اردوگاه پناهندگان فلسطینی جبالیا زیر گرفت و چهار تن از فرزندان ملت فلسطین را به شهادت رساند، مثابه اعلان ورود به مرحله نوینی از جهاد و مبارزات مردم فلسطین بود و لذا پاسخ به این جنایات آشکار همانا اعلام بسیج عمومی بود که بر این اساس نخستین بیانیه جنبش مقاومت اسلامی (حماس) روز 15/12/1987 صادر و بدینسان مرحله دیگری از مبارزات مردم فلسطین برضد اشغالگری تجاوزکارانه صهیونیستی آغاز گردید. در این مرحله جریان و طیف اسلامی به منزله نوک پیکان و سرنیزه مقاومت گشت که ظهور جنبش (حماس) نگرانی دشمن صهیونیستی را برانگیخته و سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیروهای خود را برای پی گیری جنبش و شناسائی رهبران آن بسیج کردند، مقام های اشغالگر بمحض اینکه دریافتند، توده های مردم به فراخوانهای جنبش در خصوص اعتصابات و سایر فعالیتهای مقاومت خیلی راحت پاسخ می دهند و از آن استقبال می کنند و چون منشور جنبش منتشر گشت صهیونیست ها خیلی سریع به دستگیری و بازداشت کادرهای جنبش و هواداران آن روی آوردند. پردامنه ترین موج بازداشت و دستگیریهایی که جنبش در معرض آن قرار گرفت در ماه مه 1989 روی داد و طی آن شیخ مجاهد احمد یاسین رهبر و بنیانگذار جنبش دستگیر شدند. بدنبال گسترش و تحول راهکارهای مقاومت از سوی جنبش که به شکل اسارت گرفتن سربازان صهیونیست (زمستان 1989) و ابتکار جنگ سلاح سرد در سال 1990 بود، موج بازداشت و دستگیریهای وسیعی در صفوف جنبش (دسامبر 1990) صورت گرفت و مقام های اشغالگر به تبعید چهارتن از مسؤلان و رهبران جنبش مبادرت ورزیدند و عضویت در جنبش را جرم و جنایتی دانستند که مستحق عقوبت و مجازاتهای سنگینی است. جنبش در اواخر سال 1991 با اعلام شاخه نظامی خود موسوم به گردانهای شهید عزالدین قسام وارد مرحله دیگری از پیشرفت و تطور خود شد.

رئیس المكتب السیاسی لحركة حماس خالد مشعل

نمودار فعالیتهای ضد صهیونیستی این واحد ( شاخه نظامی) حرکت روبه رشدی به خود گرفت به نحوی که در دسامبر 1992 رزمندگان جنبش عملیات به اسارت گرفتن سرباز “نسیم تولیدانو” را به مورد اجرا در آوردند. درپی این عملیات مقام های اشغالگر به بازداشت و دستگیری وسیع هواداران و افراد جنبش دست زدند و اسحاق رابین نخست وزیر وقت دشمن صهیونیستی در یک اقدام بی سابقه تصمیم به تبعید 415 تن از فرزندان مخلص فلسطین گرفت تا به خیال خود جنبش حماس را مجازات کرده باشد اما رابین مجبور شد تا با بازگشت آنان که یکسال را در برهوت و در اردوگاه موقت مرج الزهور جنوب لبنان گذرانده بودند، موافقت کند. تبعید این شمار قابل توجه به هیچ وجه نتوانست فعالیت جنبش “حماس” و شاخه نظامی آن را متوقف سازد، بلکه سال 1993 شاهد رشد محسوس درگیریهای مردمی با نیروهای اشغالگر صهیونیستی بود و این رشد با روند فزاینده عملیات و حملات نظامی علیه سربازان و شهرک نشینان اشغالگر همراه بود. و این مهم دشمن را بر آن داشت تا در تلاشی مذبوحانه و با این گمان که جلوی رشد دامنه و گستره مقاومت را بگیرد، کرانه باختری و نوار غزه را منطقه بسته اعلام کند. در فوریه 1994 یک شهرک نشین تروریست یهودی بنام با روح گلداشتاین در اقدامی جنایتکارانه نمازگزاران مسجد الخلیل را به رگبار بست که بر اثر آن 30 فلسطینی شهید و قریب به 100 تن دیگر مجروح شدند. حجم سنگین این جنایت و فعل و انفعالات آن جنبش “حماس” را واداشته تا جنگ فراگیری را بر ضد اشغالگری صهیونیستی اعلام و محدوده عملیات خود را گسترش دهد بطوریکه هر اسرائیلی را که زمین عربی داخل فلسطین را متصرف گردد، شامل شود تا صهیونیستها مجبور شدند به جنایات خود علیه غیر نظامیان بی دفاع فلسطین پایان دهند.

جنبش “حماس” سخت مقید است که در فعالیتهای مقاومت خود بر ضد اشغالگر اسرائیلی موازین و تعالیم عالیه اسلامی و نیز مبانی حقوقی بشر و قانون بین المللی را مراعات کند

امروزه جنبش “حماس” به عنوان نیروی شماره یک رو در روی پروژه صهیونیستی ایستاده است و بر غم حملات فراگیر و خصمانه ای که با آن مواجه گردید، همچنان نیروی اساسی حافظ پویایی و تداوم آرمان فلسطین بشمار می رود و به همة آحاد امت عرب و اسلامی و آزادگان جهان اطمینان می دهد که می توان با برابر پروژه صهیونیستی مقابله کرد. این جنبش  در مقاومت ضد اشغالگری خود پیوسته بر اهداف نظامی تأکید داشته و تلاش می کند حتی الامکان در جریان مقاومت و پایداری اش به غیر نظامیان آسیبی نرسد و حتی در برخی موارد که غیر نظامیان در خلال عملیات مقاومت آسیب دیده اند در وضعیت دفاع از خود و یا مقابله به مثل و در پاسخ به کشتارهای بی رحمانه ای که علیه غیر نظامیان و مردم بی گناه فلسطین به مورد اجرا در آمده بود از خود واکنش نشان نداده است، نظیر کشتاری که حرم ابراهیمی شهر الخلیل اتفاق افتاد و طی آن جمعی از فلسطینیان که در حال ادای نماز در داخل مسجد بودند بدست شهرک نشینان و نیروهای اشغالگر به قتل رسیدند.

“حماس” برای اظهار علاقمندی شدید خود مبنی بر عدم تعرض به غیر نظامیان طرفین بارها و بارها پیشنهادات انسان دوستانه را مطرح ساخت که ناظر بر این مطلب بود، از هدف قرار دادن غیر نظامیان خودداری شود و اینکه آنان خارج از دایره درگیری قرار بگیرند. ولی صهیونیست ها این پیشنهادات را رد کرده و نادیده انگاشتند و با این عمل خود بر ماهیت تروریستی و بی مبالاتی آنان نسبت به حفظ خونهای مردم بی گناه فلسطین صحه گذاشت. جنبش “حماس” سخت مقید است که در فعالیتهای مقاومت خود بر ضد اشغالگر اسرائیلی موازین و تعالیم عالیه اسلامی و نیز مبانی حقوقی بشر و قانون بین المللی را مراعات کند. مقاومت مشروع حماس بر خلاف عملکرد صهیونیستها برخاسته از تمایل به قتل و خونریزی نمی باشد.

جنبش “حماس” بارها و بارها نیز تاکید کرده است، نه تنها مخالف اصل صلح نبوده که خواهان و داعی صلح بوده و در جهت تحقق آن تلاش می کند و نسبت به اهمیت جهان شمولی صلح با تمامی کشورهای جهان اتفاق نظر دارد اما خواهان صلحی عادلانه است که حقوق ملت فلسطین در آن مورد توجه قرار گیرد، به نحوی که بتواند از حق آزادی، بازگشت، استقلال و تعیین سرنوشت برخوردار گردد.بر این اساس موافقت نامه هایی که تا کنون حاصل شده اند، پاسخگوی آرمانهای ملت فلسطین نبوده و حتی حداقل انتظارات را برآورده نمی کند و لذا ناعادلانه بوده و به ملت فلسطین آسیب و زیان می رساند و از طرفی متجاوز را بخاطر تعدی، پاداش داده و حقی را که از دیگران سلب و غصب کرده،‌ به رسمیت می شناسد و به عبارتی این موافقت نامه ها تلاشی در جهت تحمیل شرایط طرف پیروز و انتظار از طرف مظلوم به دست کشیدن از حقوق حقه اش می باشد. در چنین شرایطی صلح ظالمانه ای با این شاخصه های ستمکارانه نمی تواند به موفقیت بینجامد و یا عمری طولانی داشته باشد. اصل سازش سیاسی با هر مصدری و با هر مفادی در راستای این مطلب خواهد بود که برای دشمن صهیونیستی حق وجود در بخش عمده سرزمین فلسطین قائل می شود و صد البته تبعات آن، محروم شدن میلیونها تن از فرزندان ملت فلسطین از حق بازگشت، تعیین سرنوشت و ایجاد دولت مستقل بر سرتاسر قلمرو فلسطین و برپائی نهادهای ملی دنبال خواهد داشت. این موضوع نه تنها با ارزشها، منشور و عرف بین المللی و انسان دوستانه منافات دارد که در دایره محرمات فقه اسلامی قرار گرفته و پذیرش آن جایز نمی باشد. سرزمین فلسطین، زمین مبارک اسلامی است که صهیونیست ها با زور و تزویر غصب کرده و مسلمانان موظفند برای باز پس گیری آن و اخراج اشغالگر جهاد کنند. بر همین اساس جنبش طرح شولدز - بیکر، طرحهای مبارک، برنامه شایر و فرآیند مادرید ـ واشنگتن را رد کرده است. حماس معتقد است خطرناک ترین طرحهای سازشی که تا کنون مطرح شده اند، در درجه اول قرار داد غزه ـ اریحا است که در تاریخ 13 سپتامبر 1993 م میان رژیم صهیونیستی و رهبری ساف در واشنگتن به امضاء رسید. این موافقت نامه حاکمیت صهیونیست ها بر سرتاسر فلسطین را به رسمیت می شناسد و روابط عربی ـ صهیونیستی را عادی جلوه می دهد و دست برتر و سلطه گر صهیونیستی را در منطقه باز می گذارد، چنین اتفاقی بمنزله بستن پرونده فلسطین و محرومیت ملت فلسطین از پی گیری مطالبات و حقوق مشروعش و یا بکارگیری ابزارهای مشروع برای دستیابی به حقوق حقه اش خواهد بود و علاوه بر این موجب آن خواهد شد تا اغلب مردم فلسطین از حق زیستن در زمین و میهن خویش محروم شوند و طبیعی است که پیامدهایی بدنبال خواهد داشت و چه بسا نتایج آن از محدوده ملت فلسطین فراتر رفته تا ملتهای عربی و اسلامی را شامل شود.

فلسطین

این جنبش همواره خواهان دخالت در امورات سیاسی فلسطین نیز بوده است که بر این اساس بعد از ژوئن 2007 و شکست گسترده رقیب قدیمی اش، حزب فتح در انتخابات پارلمان فلسطین، با این حزب یک سری تنش‌های خشونت آمیز را آغاز کردند. بعد از آن قرار شد که سرزمین‌های فلسطینی به دو بخش نوار غزه تحت سیطره حماس و کرانه باختری تحت اداره فتح تبدیل شود. همچنین از این تاریخ اتحادیه اروپایی، ایالات متحده و سه کشور دیگر حماس را در زمره سازمان‌های تروریستی قرار دادند. این در حالی بود که در انتخابات پارلمانی ژانویه 2006 حماس 76 کرسی از 132 کرسی پارلمان را به خود اختصاص داد و حزب فتح تنها 43 کرسی را به دست آورد. بعد از انتخابات، درگیری‌های خشونت‌آمیز و لفظی دو حزب آغاز شد. در ژوئن 2007 حماس تمام اعضای دولت فلسطین را که در کرانه باختری ساکن بود و عمدتا از اعضای فتح یا مستقل بودند از کار برکنار و به جای آنها اعضای خود را بر مصادر دولت گمارد. در 18 ژوئن 2007 و تنها چند روز پس از این انتخاب دولت، محمود عباس رئیس جمهور فلسطین و عضو فتح طی حکمی اعلام کرد شاخه نظامی حماس یاغی و متمرد و غیرقانونی است. بعد از این حکم بلافاصله اسرائیل تحریم‌های خود علیه حماس و غزه که تحت مدیریت حماس است را آغاز کرد. حماس نیز متقابلا روزانه تعدادی راکت به مناطق مرزی غزه با اسرائیل پرتاب می‌کرد. نهایتا نیز در دسامبر 2008 اسرائیل حمله هوایی و زمینی خود را به غزه و حماس (جنگ 22 روزه) آغاز کرد.

هاتف پوررشیدی/گروه جامعه و ارتباطات تبیان

تنظیم:سعید آقازاده